به گزارش پارس به نقل از مشرق،هاشمی در خاطرات سال ۶۳ (این کتاب چهارمین کتاب از مجموعه خاطرات هاشمی رفسنجانی است که به صورت روزنوشت تنظیم شده تشری که هاشمی رفسنجانی به مهدی زداست) درباره سرزنش پسر خود، مهدی، می‌نویسد: امروز عاشورا در منزل بودم، آقایان [عباس] کوثری و سید عباس حسینی از وعاظ قم آمدند و در منزل روضه خواندند، به هر یک هزار تومان دادم و یک قواره پارچه به آقای کوثری که بهتر روضه می‌خواند؛ اشک خوبی گرفت. خواسته‌هایی هم در رابطه با آب و بهداری قم مطرح کردند.

گزارش‌ها را آوردند، مطلب مهمی نداشت، زیارت عاشورایی خواندم، [مهدی] با اجازه من، همراه همدرسی‌هایش، برای شرکت در عزاداری بیرون رفت.

قرار بود تا ساعت ۱۰ شب، بیاید که دیرکرد، عفت ناراحت شد و بی‌تابی می‌کرد، بالاخره ساعت ۱۱ شب با دکتر سعید لاهوتی برای پیدا کردن مهدی، بیرون رفتند، نزدیک خانه به او برخورده بودند که پیاده به‌طرف خانه می‌آمدند، ساعت ۱۱:۳۰ شب مسئله تمام شد و به خانه رسیدند، تشری هم به مهدی زدم و خوابیدیم.[۱]

[۱] - خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال ۶۳، به سوی سرنوشت، ص ۲۲۵