پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمدجواد اخوان- شامگاه دوشنبه گذشته، عضو ارشد تيم مذاكره‌كننده كشورمان در گفت‌وگوي ويژه خبر صداوسيما به نكته‌اي اشاره كرد كه قابل‌تأمل و درخور بررسي است. وي گفت: «در موضوع هسته‌اي كه موضوعي بسيار حساس و مهم است چارچوب‌ها، اصول و خطوط قرمزي وجود دارد كه مقام معظم رهبري به آنها اشاره كرده‌اند. براي طراحي عملياتي مذاكرات شورايي وجود دارد و دستورالعمل‌ها را به مذاكره‌كنندگان ابلاغ و نظارت مي‌كنند و ما نيز طبق آن عمل مي‌كنيم.» البته عراقچي در ادامه جمله‌اي بر زبان راند كه موضوع اصلي همين نوشتار است. وي گفت: «البته ممكن است در شرايطي خطوط قرمز جابه‌جا شود كه بر اساس ابلاغ‌ها كار جلو مي‌رود.»

به نظر مي‌رسد ادعاي اين مذاكره‌كننده كشورمان مبني بر ممكن بودن جابه‌جايي خطوط قرمز در شرايطي از چند جهت نادرست بوده و به دلايل ذيل ابطال مي‌شود:

1- همان‌گونه كه از نام «خطوط قرمز» پيداست اين خطوط مرزها و چارچوب‌هاي بنيادين مذاكره را مشخص مي‌كند و بدون وجود آنها مذاكره دچار ازهم‌گسيختگي و حتي نتايج نامطلوب و غيرمنتظره خواهد شد. همچنين واضح است كه اين نسبيت و جابه‌جايي با روح مرزبندي و چارچوب بنيادي نبودن در تضاد است، چراكه امكان تغيير و تأويل‌پذيري چارچوب‌ها، آن را از معناي اصلي خود كه همان خدشه‌ناپذيري است، دور مي‌سازد. 

2- اصولاً وجود خط قرمز براي آن است كه ابتكارات مجاز مجريان در چارچوب آن رسميت يابد. خطوط قرمز ميدان عملي است كه حوزه اختيارات و فرصت چانه‌زني را در اختيار كسي قرار مي‌دهد كه قرار است در آن ميدان عمل كند و اين خطوط به او اجازه بازي كردن و دادوستد با حريف را مي‌دهد. اگر مجري خطوط قرمز را نسبي و تغييرپذير بداند، چه تضميني است كه او بتواند در آوردگاه مذاكره بر آن پافشاري كند؟

3- خطوط قرمز در تصميم‌گيري‌هاي جمهوري اسلامي، خصوصاً در حوزه سياست خارجي عمدتاً از سياست‌هاي كلان و مباني ارزشي و گفتماني انقلاب‌اسلامي نشئت مي‌گيرد. نظام اسلامي نيز در طول 20 مذاكره اخير تا حد ممكن انعطاف لازم را از خود بروز داده است و توقع تنازل از مواضع كنوني – آن هم در صورتي‌كه طرف مقابل غربي حاضر به هيچ‌گونه امتيازدهي بيشتر نيست- علاوه بر آنكه به منزله عدول كردن از آرمان‌هاي انقلاب‌اسلامي و پذيرش تحقير ملي است، عملاً راه را براي زياده‌خواهي دشمن باز مي‌كند. 

4- از جمله ويژگي‌هاي ديپلماسي در تراز انقلاب‌اسلامي آن است كه در عين رعايت عرف رايج و متعارف روابط خارجي، جنبه‌هاي آرمان‌گرايانه و تعالي جويانه انقلاب‌اسلامي را نيز مدنظر قرار دهد و تلاش كند از ظرفيت ابزارهاي ديپلماتيك، تحقق حداكثري اين آرمان‌ها را دنبال كند. در چنين نگاهي ديپلماسي در خدمت ارزش‌ها و اصول انقلاب قرار دارد و اين بستر نيز بستر پاسداري از انقلاب‌اسلامي است. ديپلماسي‌اي كه نتواند بر اصول و ارزش‌هاي انقلاب پافشاري كند زيبنده نظام اسلامي نيست و نمي‌توان توقع داشت كه آرمان‌هاي انقلاب‌اسلامي را براي ضعف ديپلماسي يا ديپلمات‌ها هزينه كنيم. 

5- و نكته آخري كه بسيار تأمل‌برانگيز است، پيامدهاي اين جمله به‌ظاهر ساده ديپلمات كشور ماست. آقاي عراقچي نيز به‌خوبي مي‌داند كه سخنان ايشان كه در رسانه ملي پخش شد، به گوش طرف مذاكره‌كننده غربي نيز رسيده است. تجربه تاريخي ما – خصوصاً در مذاكرات- نشان داده است كه رفتار طرف غربي تأثير مستقيمي از ادبيات و رفتار ما دارد. از طرفي وجود خطوط قرمز و تصريح بر آن پشتوانه خوبي براي مذاكره‌كنندگان ما براي ايستادگي روي آنها و اجازه ندادن به‌طرف غربي براي زياده‌خواهي بيشتر است. 

آيا مذاكره‌كنندگان ما كه اكنون مشغول چانه‌زني بر سر داده‌ها و ستانده‌ها هستند - تا هرچه بيشتر منافع ملي كشورمان را تأمين كنند- مي‌توانند تضمين دهند كه جملاتي از اين دست طرف غربي را براي امتياز‌گيري بيشتر به طمع نمي‌اندازد؟

در مجموع بايد گفت ملت ايران حامي تيم مذاكره كننده خود است تا زماني كه اين گروه براي احقاق حقوق ملت ايران در چارچوب منافع ملي و نيز حفظ عزت ملي اقدام نمايد. طبعا هرگونه عدول از اين مبنا، پذيرش تحقير تحميلي دشمن با واكنش عمومي ملت مواجه خواهد شد و البته در تاريخ نيز به عنوان نقطه‌اي تاريك و منفي براي آيندگان ثبت خواهد گرديد.

اين نوشتار را با بياني از امام راحل عظيم‌الشأن كه اينك در آستانه ايام ارتحال آن عزيز سفر كرده ايم به پايان مي‌بريم كه چنين وصيت نمود: «وصيت من به وزراي خارجه در اين زمان و زمان‌هاي بعد آن است كه مسئوليت شما بسيار زياد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانه‌ها؛ و چه در سياست خارجي حفظ استقلال و منافع كشور و روابط حسنه با دولت‌هايي كه قصد دخالت در امور كشور ما را ندارند؛ و از هر امري كه شائبه وابستگي با همه ابعادي كه دارد به‌طور قاطع احتراز نماييد؛ و بايد بدانيد كه وابستگي در بعض امور هرچند ممكن است ظاهر فريبنده‌اي داشته باشد يا منفعت و فايده‌اي در حال داشته باشد، لكن در نتيجه، ريشه كشور را به تباهي خواهد كشيد.»