به گزارش پارس به نقل از رصد، حمله شدید عربستان به یمن در حالی هم‌چنان ادامه دارد که می‌توان لبخند رضایت را بر لبان صهیونیست‌ها مشاهده کرد.
 
جنگنده‌های سعودی به صورت منظم و روزانه از مواضع نظامی گروه‌های یمنی تا مدارس، مساجد، پناهگاه‌ها و … را بمباران می‌کنند و این در حالی است که اسرائیل شرایط موجود در یمن را به نفع خود می‌داند.
 
البته صهیونیست‌ها معمولا در چنین شرایطی اظهار نظرات جدی و رسانه‌ای گسترده‌ای انجام نمی‌دهند.
 
آن‌ها به خوبی می‌دانند که اظهار نافع بودن حملات سعودی به یمن برای آن‌ها، می‌تواند ملت‌های عرب را تحریک کرده و همین امر موجب فشار افکار عمومی بر دولت‌های عرب خواهد شد.
 
در ماجرای کودتای ارتش علیه مرسی در مصر نیز همین مساله رخ داد.
 
اگر چه برخی مقامات و رسانه‌های صهیونیستی نتوانستند خوشحالی خود را از این کودتا پنهان کنند اما نتانیاهو آن‌گونه که رسانه‌ها نوشتند، به کابینه‌اش گفته بود که از موضع‌گیری در قبال مسائل مصر پرهیز کنند.
 
به نظر می‌رسد اسرائیل به چند دلیل از حمله عربستان به یمن سود می‌برد:
 
سرکوب صدای مردم، تامین امنیت برای اسرائیل
 
بر اساس یک روند همیشگی، هرگاه مردم در خاورمیانه دولت‌مردان خود را به صورت دموکراتیک برگزیدند، امکان این‌که سیاست خارجی این دولت‌های مردمی در جهت ضدیت با رژیم صهیونیستی باشد، بیشتر خواهد بود.
 
روحیه ضدصهیونیستی هم‌چنان یکی از خصیصه‌های مهم مردم جهان عرب است که البته به دلیل حکومت‌های بسته، خاندانی و محافظه‌کار، عمدتا به صورت رسمی بروز پیدا نکرده است.
 
بر این اساس اسرائیل از هر اقدامی که موجب شود تا دموکراسی در جهان عرب نهادینه نشود، نفع خواهد برد.
 
لذا حمله تجاوزکارانه عربستان و چند کشور عربی دیگر به یمن به بهانه حمایت از یک رئیس جمهور مستعفی و مخالفت با فرایندهای دموکراتیک در این کشور، به نفع اسرائیل تمام خواهد شد همان‌طور که کارشکنی عربستان در مسیر پیروزی انقلاب مردم بحرین در سال ۲۰۱۱ نیز به نفع اسرائیل تمام شد.
 
درگیری در جهان اسلام، آرامش در اسرائیل
 
آمریکا و اسرائیل بر اساس یک استراتژی کلان، مشغول کردن کشورهای جهان اسلام به خود را در دستور کار دارند.
 
نزاع درونی در جهان اسلام، دو نتیجه مهم برای آمریکا و اسرائیل در برخواهد داشت.
 
نخست این‌که کشورهای اسلامی در نزاع با یکدیگر ضعیف خواهند شد و نتیجه دوم هم این‌که تضعیف این کشورها در نهایت مانع از پیگیری سیاست‌های تقابلی با غرب می شود.
 
بر این اساس در معرکه یمن، این کشور فقیر، فقیرتر از قبل خواهد شد، زیرساخت‌هایش نابود شده و تا سال‌های متمادی نیازمند کمک‌های بین‌المللی برای بازسازی خود خواهد بود.
 
عربستان و سایر کشورهای متحد او در عملیات توفان قاطعیت نیز اگر چه اساسا تقابلی با اسرائیل ندارند اما حضور آن‌ها در یک عملیات نظامی، آن‌ها را در بلند مدت تضعیف خواهد ساخت و همین امر موجب وابستگی بیشتر تسلیحاتی و سیاسی آن‌ها به بلوک غرب خواهد شد.
 
وابستگی، منافع راهبردی مشترکی را ایجاد می‌کند و در نهایت باعث همسویی بیشتر میان آن‌ها با رژیم صهیونیستی خواهد شد.
 
جنبش انصار الله که این روزها در یمن، اصلی‌ترین هدف سعودی‌ها است، ضدیت معناداری با رژیم صهیونیستی دارد.
 
این تقابل تا جایی است که یکی از شعارهای پنج‌گانه حوثی‌ها را «مرگ بر اسرائیل» تشکیل می‌دهد
 
ممانعت از تقویت گفتمان مقاومت
 
جنبش انصار الله که این روزها در یمن، اصلی‌ترین هدف سعودی‌ها است، متناسب با اندیشه دینی و سیاسی خود، ضدیت معناداری با رژیم صهیونیستی دارد.
 
این تقابل تا جایی است که یکی از شعارهای پنج‌گانه حوثی‌ها را «مرگ بر اسرائیل» تشکیل می‌دهد.
 
قدر‌ت‌گیری چنین گروهی در یمن، با توجه به جایگاه ژئوپلیتیکی این کشور، جبهه مقاومت را از سواحل مدیترانه به خلیج عدن و اقیانوس آرام امتداد می‌دهد. پیوستن یک بازیگر ملی به جبهه مقاومت در شرایطی که پرونده‌های سوریه، عراق و لبنان به نفع جبهه سازش ادامه پیدا نکرده است، نظم منطقه‌ای را دستخوش تغییرات جدی ساخته و موازنه قوا را برهم می‌زند.
 
امنیت بیشتر تنگه باب المندب
 
هرگونه برهم خوردن نظم موجود در یمن که منجر به روی کار آمدن حکومتی مستقل و غیروابسته به عربستان شود، می‌تواند امنیت تنگه راهبردی باب المندب را به خطر بیندازد.
 
تنگه باب المندب خلیج عدن را به دریای سرخ متصل می‌سازد و این دریا نیز از طریق کانال سوئز به دریای مدیترانه می‌رسد.
 
بر همین اساس حجم قابل توجهی از مبادلاتی که از طریق راه‌های آبی صورت می‌گیرد، از این منطقه عبور می‌کند.
 
کشتی‌های اسرائیلی که از بندر ایلات در جنوب سرزمین‌های اشغالی شروع به حرکت می‌کند، از این تنگه عبور می‌کنند. هر تغییری که منجر شود تا جریان‌های همسو با ایران هم‌چون جنبش انصار الله در یمن قدرت گیرند، عملا می‌تواند امکان تهدید امنیت تنگه را در مواقع بحرانی بیشتر سازد و این نه تنها یک خطر جدی برای کشورهای عربی است که منافع اسرائیل را نیز تهدید می‌کند.