پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سعيد همتي- «توافق هسته‌اي، راهبرد امريكا را تغيير نمي‌دهد زيرا هدف واشنگتن تغيير نظام ايران كه خارج از كنترل كاخ سفيد است و يك مسير سياسي مستقل را در منطقه دنبال مي‌كند، مي‌باشد». اين مهم‌ترين عبارت گزارش «شوراي امور بين‌الملل روسيه» است كه در آن به تحليل تفاهم هسته‌اي ايران و 1+5 (امريكا، انگليس، فرانسه، روسيه، چين به‌علاوه آلمان) پرداخته است. 

درحالي شوراي امور بين‌الملل روسيه اينگونه به تشريح اهداف ايالات متحده امريكا در قبال ايران مي‌پردازد كه امريكايي‌ها همچنان پس از بيانيه لوزان بر پابرجا ماندن تحريم‌ها تأكيد مي‌كنند. 

در بخشي از اين گزارش «توافق هسته‌اي» كنوني كه ادامه طبيعي توافق اوليه 2013 ژنو است، ايران را وادار مي‌كند تا «بخشي از استقلال ملي» خود را واگذار كند. 

شوراي روسيه در ادامه به پايان‌ناپذير بودن تخاصم ميان ايران و امريكا و متحدانش هم مي‌پردازد و تأكيد مي‌كند: «آيا توافق نهايي ايران و 1+5، راه را براي گرم شدن روابط بين تهران و پايتخت‌هاي غربي هموار مي‌كند؟ بعيد است كه اينطور شود. دست‌كم تا جايي كه به واشنگتن مربوط مي‌شود، چنين اتفاقي رخ نمي‌دهد. در چارچوب توافقات در زمينه برنامه هسته‌اي ايران، كشورهاي اروپايي تلاش مي‌كنند تا در حوزه اقتصادي، روابط خود را با جمهوري اسلامي ايران تقويت كنند زيرا ايران را به عنوان يك منبع هيدروكربن، جايگزين خوبي براي روسيه مي‌دانند. اما تا جايي كه به امريكا مربوط مي‌شود، توافق هسته‌اي، راهبرد اين كشور را تغيير نمي‌دهد زيرا هدف واشنگتن تغيير نظام ايران كه خارج از كنترل كاخ سفيد است و يك مسير سياسي مستقل را در منطقه دنبال مي‌كند، مي‌باشد.»

در ادامه اين گزارش مي‌خوانيم كه غرب در صورت توافق نهايي با كشورمان هم بهانه‌هاي جديدي براي اعمال فشار و تحريم‌ها مهيا كرده و اجازه نخواهد داد ايران به‌راحتي در مسير توسعه و پيشرفت گام بردارد: «به احتمال خيلي زياد مدتي بعد از توافق، بهانه‌اي براي اعمال فشار به ايران پيدا شود. در حال حاضر، امريكا به ايران نياز دارد. آنها به ايران نياز دارند زيرا مي‌توانند از ظرفيت و نفوذ اين كشور در مبارزه با داعش بهره برند؛ آنها براي ايجاد يك وزنه تعادل در خاورميانه با قطر و عربستان سعودي كه كاملاً خارج از كنترل واشنگتن هستند، به ايران نياز دارند اما به محض اينكه اوضاع نسبتاً به حالت عادي درآمد، امريكا شروع به ايجاد يك ائتلاف بين‌المللي عليه جمهوري اسلامي ايران مي‌كند. وجود يك رژيم مستقل در تهران، به سختي مي‌تواند با طرح‌هاي بلندمدت هر دولتي كه در امريكا باشد، جور درآيد.»

   اعتراف غربي‌ها به درستي گزارش شوراي امور بين‌الملل روسيه
شبيه اينگونه اهداف بارها از سوي دولتمردان و رسانه‌هاي نظام سلطه مورد تأكيد قرار گرفته و عنوان شده كه ايالات متحده امريكا راهبردش تغيير حاكميت در ايران بوده و براي رسيدن به اين از ابزارهاي مختلف استفاده مي‌كند. 

به عنوان نمونه فريدمن نويسنده معروف روزنامه نيويورك تايمز اواخر سال 93 در تحليلي با تأكيد بر آنكه «توافق نهايي زمينه تغيير رژيم را در ايران فراهم مي‌كند» بيان مي‌كند: «تنها روش تأمين امنيت درازمدت براي اسرائيل و همسايگانش و حتي براي بسياري از مردم ايران تغيير رژيم ايران است كه بايد از داخل اتفاق بيفتد... به نظر من با توافقي كه اوباما با ايران بر سر مسئله هسته‌اي انجام مي‌دهد امكان اين تغيير در داخل ايران فراهم مي‌شود. البته من نمي‌خواهم در اين خصوص پيشگويي انجام دهم اما دست‌كم اين امكان وجود دارد كه با اين توافق مشاركت ايران در مسائل جهاني بيشتر شود و در نتيجه آن تغييراتي در داخل ايران رخ دهد.»

جان بولتن هم در يكي از مصاحبه‌هاي مشهور خود با فايننشال تايمز در سال ۲۰۰۶ هدف غايي از تحريم‌هاي هسته‌اي را اينگونه تشريح مي‌كند: «تغيير رژيم «هدف نهايي» از سياست تحريم‌ها بود. سياست تحريم، ايران را از داخل تحت فشار قرار داده و به نيروهاي دموكراتيك كمك مي‌كند.»

«ديويد ايگناتيوس» يكي از ستون‌نويسان روزنامه امريكايي «واشنگتن پست» هم چندي پيش در تحليل موضع‌گيري‌هاي دولت و رئيس‌جمهور امريكا در قبال ايران مي‌نويسد كه رژيم جمهوري اسلامي را با تحريم مي‌توان به زانو درآورد نه با بمب. 

وي مي‌گويد: «باراك اوباما در راستاي تلاش شديد براي منصرف كردن اسرائيل از حمله نظامي به ايران خود را به يك كارزار اعمال فشار گسترده بر ايران متعهد كرده است كه اگر با جديت دنبال شود در نهايت به تغيير رژيم ايران منجر خواهد شد.»

«ديويد ايگناتيوس» در ادامه تحليل خود مي‌نويسد باراك اوباما وعده داد كه فشارها در تمام زمينه‌ها بر حكومت ايران را افزايش دهد و اين نقطه ضعف اصلي رژيم جمهوري اسلامي را هدف خواهد گرفت. 

وي مي‌نويسد: «سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي در حال حاضر هدف مستقيم دولت امريكا نيست ولي اگر اين فشارها افزايش يابند، تحريم‌ها گسترش يافته و تشديد شوند و اقدامات ديگر براي تضعيف حكومت به اجرا گذاشته شوند رژيم ايران در تنگناي شديدي قرار خواهد گرفت و ممكن است دست به اقدامات عجولانه‌اي بزند كه پيامدهاي ويرانگري براي حكومت خواهد داشت.»

ديويد فروم، يكي از نظريه‌پردازان نزديك به كاخ‌سفيد طي مقاله‌اي در سايت CNN هم مي‌نويسد: «اگر پرونده هسته‌اي ايران به نقطه پايان برسد، غرب براي حفظ پرستيژ بين‌المللي خود چاره‌اي جز لغو برخي از تحريم‌ها ندارد و حال آنكه تحريم‌ها با دو هدف پلكاني تعريف شده‌اند؛ اول تغيير رفتار سياسي ايران و دوم تغيير ساختار نظام.»

  «تجديدنظرطلبان» و «تحريم‌ها» دو ابزار مهم امريكايي‌ها براي تغيير حاكميت در ايران
بنابر آنچه اشاره شد تحريم‌ها مهم‌ترين ابزار امريكايي‌ها براي تغيير حاكميت در كشورمان است و اين در حالي است كه جريان همسو با غرب در داخل براي پياده‌سازي اهداف آنها تلاش فراواني را به خرج داده‌اند. 

شايد به همين دليل است كه اوباما در بخشي از مصاحبه اخير خود با تأكيد بر اينكه «توافق هسته‌اي، ميانه‌روها را در ايران تقويت مي‌كند!»، به‌صورت ضمني از جماعت مدعي اصلاح‌طلبي در داخل نام برده و از لزوم جلب نظر آنها توسط كشورش سخن به ميان مي‌آورد: «همچنين فكر مي‌كنم ديگراني در داخل ايران هستند كه فكر مي‌كنند اين كار غيرسازنده است و ممكن است اگر ما اين توافق هسته‌اي را امضا كنيم، ما دست (توان) آنهايي كه نيروهاي ميانه‌روتر داخل ايران هستند را تقويت كنيم. اما موضوع كليدي كه مي‌خواهم مطرح كنم آن است كه توافق (هسته‌اي) اين موضوعات را در نظر نمي‌گيرد. حتي اگر اين تغييرات رخ ندهد، باز هم بسيار بهتر است كه ما توافق را داشته باشيم.»

هنوز فراموش نكرده‌ايم كه يكي از مهم‌ترين عوامل وضع و تشديد تحريم‌ها از سوي غربي‌ها، در طول چهار سال گذشته، را بايد فعاليت‌هاي ساختارشكنانه و براندازانه غوغاسالاران سال 88 دانست. زماني كه جماعتي بدون هيچ سند و مدركي خواهان ابطال انتخابات شدند، اردوكشي خياباني به راه انداخته، هزينه‌هاي بيشماري را به نظام و مردم تحميل كردند و زمينه جري شدن دشمن و وضع تحريم‌هاي گسترده عليه مردم را فراهم كردند. 

يادمان نرفته كه در همان شرايط بحراني، بسياري از وابستگان به اين جريان در داخل و خارج ازكشور غربي‌ها را جهت تشديد تحريم‌ها و حتي حمله نظامي به ايران تحريك و ترغيب كرده و بيان مي‌كردند كه اين تشديدها مي‌تواند زمينه سقوط نظام را فراهم كند. 

شايد بتوان دليل سكوت چهارساله تجديدنظرطلبان مقابل تحريم‌هاي فلج‌كننده عليه ملت را در گزاره‌هاي زير خلاصه نمود:

1- به زعم نظريه‌پردازان اين جماعت، تحريم‌هاي بين‌المللي مي‌توانست به ايجاد نارضايتي عمومي، نافرماني مدني جهت شكل‌گيري شورش‌هاي اجتماعي عليه نظام سياسي بينجامد. 

2- اثرگذاري تحريم‌ها بر اقشار مختلف اجتماعي بحران كارآمدي و مديريت در نظام را نشان داده و مي‌توانست به شكاف بين مردم و حاكميت و در نهايت مقابله علني مردم با كارگزاران حكومت بينجامد. 

3- اثرگذاري تحريم‌ها در لايه‌هاي مختلف اجتماعي مي‌توانست منجر به رويگرداني مردم از اصولگرايان و اقبال آنها به جريان رقيب شود. 

4- بحران مشروعيت براي حاكميت اسلامي، هدف ديگر از سكوت تجديدنظرطلبان در مقابل تحريم‌ها و فشارهاي بين‌المللي بود. 

5- باج‌خواهي و مداخله مستقيم قدرت‌هاي بيگانه در كشور هم از ديگر اهداف به شمار مي‌آيد.
 
به هر روي مقامات ايالات متحده امريكا بر اساس آنچه عنوان مي‌كنند هنوز نسبت به اثرگذاري تحريم‌ها و كارايي جماعت تجديدنظرطلب جهت براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران ايمان دارند، موضوعي كه هوشمندي بيشتر نيروهاي انقلابي و ارزشي را مي‌طلبد.