با نزدیک شدن به موعد انتخاب ریاست مجلس خبرگان بار دیگر بازی آشنای «ناز و نیاز» آیت الله هاشمی رفسنجانی برای ورود به عرصه انتخابی دیگر شروع شده است!

بدون مقدمه و به سهم خود مایلم به صراحت و برادرانه از جناب آقای هاشمی بخواهم از صرافت حضور در این عرصه بیفتند و عطای این کرسی را به لقایش ببخشایند.

جناب آقای هاشمی رفسنجانی
بنده بنا به سوابق و مستندات و نوشته های خود منتقد جنابعالی هستم و بدون تعارف و بدون توجه به ادبیات مداهنه جان نثاران تان، جنابعالی را نه استوانه انقلاب و نه شناسنامه انقلاب و نه پدر یا مادر انقلاب نمی دانم. (1) البته منکر گذشته و زحمات بدون شائبه جنابعالی در قبل و بعد از انقلاب نیستم اما متاسفانه خود کرده را تدبیر نیست و به دست خود همه آن سوابق را قربانی انانیت و جاه طلبی خود کردید.

علی ایحال اکنون خود را در موقعیتی قرار داده اید که ورودتان به هر کدام از حوزه های نظام و انقلاب و مملکت بحران زا شده است و متاسفانه بعد از آشوب 88 و مواضع کشدار جنابعالی و با سکوت رهبری در قبال رد صلاحیت تان در انتخابات 92 مشخص شد دیگر جایگاه و اعتبار و وثوق سابق تان نزد آیت الله خامنه ای را نیز از دست داده اید و از آن بدتر و تاسف آورتر در کانون اقبال همه مخالفان رهبری واقع شده اید.

همه اینها به اندازه لازم کفایت آن را می کند تا به جنابعالی توصیه شود از ورودی بحران زا به عرصه ای دیگر از عرصه های انتخاباتی کشور، اجتناب فرمائید.

جناب آقای هاشمی رفسنجانی
هر چند همه شواهد موید آن است جنابعالی ارزنی به «دغدغه زا شدن تان برای نظام» توجه نداشته و قطعا و حتما و خویش کامانه در طمع تصاحب کرسی ریاست مجلس خبرگان در این عرصه نیز حضور به هم خواهید رساند اما همه اینها نافی آن نیست که اینجانب نیز در مقام یک شهروند و در حد بضاعت و سهم خود از موضع صیانت از مواضع نظام و انقلاب گوشزد لازم را به جنابعالی ننمایم.

موید باشید!

داریوش سجادی

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نگاه کنید به مقاله هاشمی «هاشمی» است
http://sokhand.blogspot.com/2013/05/blog-post_22.html