به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، حسینعلی رنگریز در اخوت نوشت:وحدت، واژه ای آشنا به ذهن است که شنیدنش در هر ذهن بی غرض و مرض، نوعی رضایت و موافقت را به همراه می آورد. 

نکاتی در باب وحدت، قابل تامل می نماید که در حد وسع تلاش می کنم با رعایت اختصار عرض کنم. 

نکته نخست، پذیرش واقعیت تنوع و تکثر قومیتها و مذاهب در هر جامعه و احترام به حقوق آنان در آن جامعه است که به فرموده قرآن *انّا جعلناکُم شعوباً و قبائل لِتَعارَفوا* زیبایی هر جامعه به وجود تنوع قومی و مذهبی در آن جامعه است زیرا بسیاری از ویژگیها و صفات در تنوع و تکثر بهتر به چشم می آید. 

نکته دوم، پایبندی هر قومیت و مذهب به عقاید و مقدسات خودش و عدم تعرض به عقاید و مقدسات دیگر اقوام و مذاهب می باشد. برخی به غلط تصور می کنند وحدت و همگرایی یعنی دست کشیدن از برخی عقاید و باورها، در حالی که وحدت و تقریب مذاهب یعنی پایبندی به عقاید خود، تقویت عقاید مشترک میان خود و سایر قومیتها و مذاهب و در نهایت، معذور دانستن دیگران در مسایل اختلافی. اینکه چه کسی بر حق است خدا بهتر می داند و نیازی نیست ما برای اثبات حقانیت خود بر روی هم شمشیر بکشیم. 

فراموش نکنیم هدف از خلقت انسان، قبل از هر چیز، بندگی خدا و تسلیم او بودن است. *و ما خلقتُ الجنَّ و الانس الاّ لِیعبدون* پس بهتر اینکه ما بندگی خدا را درست انجام دهیم و تابع دستورات او باشیم و داوری میان مذاهب را بر عهده خدا بگذاریم. البته اگر فردی طالب حقیقت باشد می تواند برای اقناع خودش بررسی و مطالعه کند و به هر نتیجه ای که رسید نیز عمل نماید اما لزومی ندارد نتیجه بررسی خودش را در بوق و کرنا کند و دیگران را به بطلان عقایدشان متهم سازد زیرا آنچه او به آن دست یافته است، تنها برای خودش حجت است و نه برای سایرین. 

نکته سوم، پرهیز از تظاهر و ریا در دعوت دادن دیگران به وحدت و همگرایی و پایبندی به اخلاص در عمل است. چرا که وقتی اعمال ما خالی از نیت خالصانه باشد برکت از آن برداشته می شود و هوای نفس، ما را به سمتی مغایر با هدفمان سوق می دهد و چه بسا خودمان نیز متوجه این مساله نشویم. شنیده می شود برخی افراد، وحدت را به مثابه یک تاکتیک برای دفع دشمن مشترک می دانند در حالی که طبق دستور قرآنی *اطیعوا اللهَ و رسولَه و لاتنازعوا فتَفشلوا و تذهبَ ریحُکم واصبِروا إنّ الله مع الصابرین* اطاعت از خدا و رسول، ما را به پرهیز از نزاع و صبر بر مسایل اختلافی ملزم می کند و هر نوع دامن زدن به تفرقه که مصداق ایجاد نزاع مذهبی است، مخالفت با فرمان خدا و رسول محسوب می شود. 

نکته چهارم، اینکه در طرح مطالبات و دغدغه های اقوام و مذاهب، بهتر است طرح مطالبات بحق یک قوم و مذهب از زبان سایر قومیتها و مذاهب و مورد حمایت آنان نیز باشد چرا که همین مساله ضمن افزایش صمیمیت میان اقوام و مذاهب، مانع شیطنت و توطئه افکنی عده ای افراطی قشرگرا می شود که مدام در تلاش هستند به جای حل مساله، با وارد کردن انگ تجزیه طلبی و … به قومیتها و مذاهب، صورت مساله را پاک کنند چرا که از قدیم گفته اند: *خوشتر آن باشد که سر دلبران - گفته آید در حدیث دیگران*