به گزارش پارس به نقل از بصیرت، جریان اصلاح طلب مدعی بیزاری شدید از محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق است. اما اندکی تامل در شواهد موجود و نوع رفتار و سلوک سیاسی این جریان، نه تنها این مدعا را رد می‌کند بلکه حاکی از علاقه و شیفتگی اصلاح طلبان به احمدی نژاد است. مرور و رصد رسانه های زنجیره ای و وابسته به جریان اصلاح طلب به روشنی گویای این شیفتگی است. این رسانه ها از هیچ بهانه ای برای طرح درشت – نه درست - نام احمدی نژاد غفلت نمی‌کنند. اگر چه سعی دارند این مطرح کردن را همیشه در پوسته ای ظاهری از نگاه انتقادی به مخاطب عرضه کنند اما خود نیز به خوبی می‌دانند که در دنیای سیاست گمنامی حتی از بدنامی نیز بدتر است و از این رو بی هیچ مناسبت و زمینه‌ای هر از گاهی احمدی نژاد را به سوژه اصلی رسانه های خود بدل کرده و به سراغ نزدیکان وی می‌روند. اما دلیل این شیفتگی چیست؟

۱- اصلاح طلبان سعی دارند احمدی نژاد را تجسمی از اصولگرایی و جریان اصولگرایی را در وی خلاصه و معرفی کنند. در چنین وضعیتی هجمه به اصولگرایان و رقابت با آنها کار سختی نیست. احمدی نژاد سابقه دو دوره ریاست جمهوری را در کارنامه خود داشته و طبیعتاً در این دیکته ۸ ساله می‌توان غلط‌های قابل توجهی برای مانور دادن و تخریب کردن یافت.

۲- اصلاح طلبان به احمدی نژاد به عنوان یک سپر سیاسی نگاه می کنند. این جریان می‌کوشد با سیاه نمایی و بزرگنمایی برخی ضعف‌های احمدی نژاد، خیانت‌های خود را در ماجرای فتنه ۸۸ توجیه کرده و به دست فراموشی بسپارد. اصلاح‌طلبان با دادن آدرس غلط و تفسیری دلخواه و البته غیرواقعی از فتنه، رفتار غلط احمدی‌نژاد در مناظره‌های تلویزیونی را عامل و منشاء فتنه معرفی می‌کنند. از این منظر اصلاح طلبان هیچ علاقه‌ای به کنار گذاشتن این سپر سیاسی و رویارویی با سوالات جدی درباره مسائل سال ۸۸ را ندارند.

۳- یکی از ویژگی های اصلی احمدی نژاد، پتانسیل وی برای ایجاد فضای دوقطبی در عرصه سیاست است. وی این پتانسیل را در انتخابات سال ۸۴ و در رقابت با هاشمی رفسنجانی با ایجاد دوقطبی فقر و غنا و عدالت و ثروت به نمایش گذاشت و انتخابات سال ۸۸ اوج نمایش این دوقطبی سازی بود. در این سال علی رغم عدم حضور هاشمی، احمدی نژاد عملا سه نامزد دیگر را از گردونه رقابت خارج و انتخابات را به عرصه تقابل خود با هاشمی تبدیل کرد. اصلاح طلبان به دلایل مختلفی که توضیح آن مقاله ای مفصل و جدا نیاز دارد، از ایجاد دوقطبی و فضای پر زد و خورد سیاسی استقبال می کنند.

۴- اصلاح طلبان می‌دانند که برای ایجاد اختلاف در اردوگاه اصولگرایان، هیچ برگی بهتر از برگ احمدی نژاد در دست ندارند. احمدی نژاد از سویی خود را خارج از اردوگاه اصولگرایان می‌داند و اصولگرایان نیز نظرات مختلف و گاه متضادی درباره وی دارند. حضور پررنگ احمدی نژاد در میدان سیاسی، پیش از آنکه تهدیدی برای اصلاح طلبان باشد، عاملی تنش آفرین در اردوگاه اصولگرایان خواهد بود.

۵- اصلاح طلبان در ۸ سال دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، تصویری سیاه و تیره و تار از کشور ارائه کرده و مسبب این وضعیت را نیز احمدی نژاد معرفی کردند. این سیاه نمایی غیرمنصفانه همچنان نیز ادامه دارد. از این رو رویه اقتصادی جریان اصلاح طلبی برای پنهان کردن مشکلات، ضعف ها و کم کاری‌های اقتصادی خود نیاز به یک سیبل انحرافی دارد. سیبلی که بتواند انتقادها و مطالبات اقتصادی را به سمت آن هدایت کرد و خود در امان ماند. به زبان ساده تر می‌توان گفت اصلاح طلبان اقتصادی یا به عبارت دقیق تر همان کارگزاران، اگر نمونه شان در کلاس اقتصاد ۲ باشد نیاز به رقیبی با نمره صفر دارند تا خود را شاگرد اول کلاس معرفی کرده و برایشان سوت و کف بزنند!

۶- هر گروه و جریان سیاسی همانقدر که نیاز به دوست و متحد دارد نیاز به دشمن نیز دارد. دشمنی که بوسیله آن هویت خود را تعریف کرده و از تهدید آن برای همگرایی و انسجام در اردوگاه خودی استفاده کند. این دشمن لازم نیست عملاً و واقعاً هم دشمن باشد. همین که هواداران وی را دشمن تلقی کنند، کفایت می کند. احمدی نژاد برای اصلاح طلبان چنین کارکردی دارد. عاملی برای ارعاب و در نتیجه انسجام هواداران.

آنچه گفته شد نوع نگاه و بازی عمدتاً روانی و رسانه ای اصلاح طلبان با کارت احمدی نژاد است. اینکه نسبت و نگاه احمدی نژاد به این بازی اصلاح طلبان چگونه است و اردوگاه اصولگرایان باید با این بازی چه کند، موضوعاتی جداگانه و البته قابل بررسی هستند.