پايگاه خبري تحليلي «پارس»- دیپلمات ها در تهران می گویند از دور جدید مذاکرات هسته ای که از روز 24 دی در ژنو آغاز می شود، انتظار بالایی ندارند.

به گفته برخی منابع مطلع موضع مذاکراتی صلب و تغییر ناپذیر امریکا از مذاکرات وین 6 به این سو، مذاکرات را دچار نوعی بن بست کرده که اگرچه هیچ کدام از دو طرف مایل نیست به آن اذعان کند، اما تبدیل به یک واقعیت انکار ناپذیر درون اتاق مذاکره شده است.

یک دیپلمات در تهران گفت: «موضعی که امریکا از مذاکرات وین 6 به این طرف اتخاذ کرده و همچنان هم بر آن اصرار دارد از نظر ما یک موضع کاملا تحقیر آمیز است. ظرفیت غنی سازی که امریکا حاضر است برای ایران بپذیرد مساوی صفر است».

یک دیپلمات دیگر که در زمینه تحریم ها کار می کند، ضمن تایید این موضوع اضافه کرد: «امریکا حاضر به تعدیل موضع خود درباره تحریم ها نیست و بر تعلیق گام به گام تحریم ها طی مدت زمانی حدود 15 سال اصرار دارد».

وی در ادامه گفت: «زمانی که امریکایی ها برای عادی سازی پرونده پیشنهاد داده اند، از این هم بسیار طولانی تر است».

اطلاعات موجود نشان می دهد دستور کار دور آتی مذاکرات بر همین اساس شکل خواهد گرفت.

جان کری و محمد جواد ظریف روز 24 دی در ژنو ملاقات می کنند.

پس از آن تیم های کارشناسی ایران و 1+5 طی 3 روز مذاکره خواهند کرد و سپس در روز 28 دی (18 ژانویه) مذاکرات ایران و 1+5 در سطح معاونان وزیر انجام می شود.

برخی منابع به ایران هسته ای گفتند ایران و 1+5 در مذاکرات دسامبر روی جدولی توافق کرده اند که مواردی را که امکان توافق درباره آنها وجود دارد از موارد غیر آن تفکیک می کند.

با این حال، تمرکز اصلی مذاکرات همچنان روی مسئله تحریم هاست.

رهبر معظم انقلاب اسلامی هفته گذشته تاکید کردند اتیران خواستار لغو یک جا و یکپارچه تحریم هاست.

شنیده ها حاکی است طرفین تصمیم دارند در دور جدید مذاکرات مواردی را که توافق بر سر آنها ممکن تشخیص داده شده، نهایی کنند.

تلاش دو طرف این است که تا قبل از پایان سال، توافق سیاسی میان ایران و 1+5 نهایی شود.

دوقطبی واقعی هسته ای
مهدی محمدی، كارشناس مسايل بين الملل در اين زمينه مي نويسد: ایران و گروه 1+5 این هفته دور تازه ای از مذاکرات هسته ای را آغاز می کنند. مانند همیشه، طلیعه مذاکرات دیدار وزرای خارجه ایران و امریکاست که زمانی تصور می شد حتی یک بار محقق شدن آن می تواند گره مذاکرات هسته ای را برای همیشه باز کند اما الان بدل به یک موضوع کسالت بار و تشریفاتی شده است.

همچنان دو طرف اصرار دارند که هیچ چیز از متن مذاکرات به بیرون درز نکند و این را رمز استمرار و توفیق مذاکرات می دانند. نقش بازیگران رده 3 هم در حال شفاف تر شدن است و اعراب خلیج فارس، برخی با هدف کارشکنی و برخی دیگر با هدف دلالی، فعال تر شده اند.

یک نکته کلی که با وجود محدودیت شدید اطلاعات می توان قاطعانه بر آن تاکید کرد این است که مشکل اصلی در مذاکرات مشکل سیاسی است نه تکنیکی و فنی. مذاکرات در وین 6، یعنی جایی که به ناگهان گزینه تمدید 7 ماهه مذاکرات روی میز گذاشته شد، به لحاظ فنی در وضعیتی قرار داشت که امکان یک تفاهم سیاسی بر سر اصول منتفی نبود اما ناگهان ملاحظات سیاسی امریکا، ورق را برگرداند.

اصل مسئله این است که دولت امریکا باور دارد –یا اگر هم نداشته باشد دیگران آن را متقاعد کرده اند- که اگر زمان بخرد و بر فشارهای خود اضافه کند، می تواند به توافقی با ایران برسد بهتر از آنچه در مذاکرات وین 6 در آستانه دستیابی به آن قرار داشت.

دقیقا به همین دلیل اولا امریکایی ها موضع خود را درباره 3 مسئله اصلی تحریم ها، ظرفیت غنی سازی و طول زمان گام نهایی را ناگهان به موضع اسراییل بسیار نزدیک کردند و ثانیا در یک توافق دو جانبه با عربستان سعودی سعی کردند فشار اقتصادی بر ایران در 7 ماه آینده را چنان شدید کنند که جامعه ایرانی به این جمع بندی برسد که در شرایط عدم وجود یک توافق هسته ای، کشور وارد یک بحران اقتصادی بی سابقه خواهد شد.

همزمان در داخل کشور، کسانی داخل و خارج از دولت (ولی همسو با آن) همانند شرایط آستانه انتخابات خرداد 92، سعی می کنند جامعه را درباره این موضوع دچار شکاف کنند. سناریوی جاری از سوی جریان حامی دولت اکنون این است که جامعه به دو قطب موافق و مخالف توافق هسته ای تجزیه شود. فرض طراحان این پروژه این است که در این دوقطبی اولا یک قطب بسیار بزرگتر و قدرتمندتر از قطب دیگر خواهد بود و بنابراین آن را درون خود هضم خواهد کرد و ثانیا حتی اگر این عملیات قطبی سازی به نتیجه مطلوب نرسد، حداقل این است که می تواند انرژی سیاسی و اجتماعی مهیبی تولید کند که در انتخابات به کار جریان هوادار سازش خواهد آمد.

آنچه هم که به شدت از بیان آن جلوگیری می شود و ظاهرا بناست اجازه داده نشود که افکار عمومی هرگز به کنه آن پی ببرد این است که دعوای اصلی اساسا هرگز بر این نبوده –و الان هم نیست- که عده ای هوادار توافق هسته ای هستند و عده ای توافق را نفی می کنند بلکه دو قطبی واقعی میان کسانی است که طرفدار توافق هسته ای بدون لغو تحریم ها هستند و آنها که توافق هسته ای را با لغو تحریم ها می خواهند.

جناجی درون دولت و جریان اصلاحات امروز طرفدار توافق هسته ای بدون لغو تحریم هاست. امریکایی ها هیچ ابهامی در این باره باقی نگذاشته اند که حتی در صورت نهایی شدن توافق هسته ای همه تحریم ها را یک جا و در یک زمان برنخواهند داشت. این نکته ای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در عالی ترین سطح هم آن را اعلام کردند. با این وجود، وقتی کسانی برای توافق یقه چاک می کنند و حتی آدرس رفراندوم می دهند، در واقع خواهان آن هستند که کشور دارایی هسته ای خود را تقدیم امریکا کند و در موضوع تحریم ها هم هیچ چیز به دست نیاورد. متقابلا، طیف دیگری –که بدون تردید اکثریت قاطع افکار عمومی از آنها حمایت می کند- خواهان آن هستند که بدون لغو کامل تحریم ها معامله ای صورت نگیرد اما اگر امریکایی ها لغو کامل تحریم ها را پذیرفتند در حوزه های مجاز سخت گیری نشود. سر وصدیا عظیمی که طیف حامی دولت در هفته های گذشته به راه انداخته اند همه با این هدف است که صدای این طیف دوم شنیده نشود.

در واقع چندان عیبی هم ندارد که دولتی ها با سر و صدا یا داغ و درفش، صدایی را که می گوید باید همه تحریم ها در هرگونه توافق هسته ای برداشته شود، بایکوت کنند. روزی که توافق انجام شود –اگر چنین روزی هر گز از راه برسد- این سوال که با تحریم ها چه کردید، مهم ترین سوالی است که باید به آن پاسخ بدهند و آن روز از «سخنان نالازم» هم کاری ساخته نخواهد بود.