به گزارش پارس ؛ منطقه خاورمیانه چهار رکن اساسی دارد که در تعیین مناسبت‌های اجزای مختلف داخلی آن و رویکردهای تعاملی با خارج از این منطقه نقش سرنوشت سازی دارند.

اولین ساختار که طبیعی و مادی است، ذخایر گسترده نفت و گاز در منطقه است، ساختار دوم که جغرافیایی و انسانی است، به فلسطین اشغالی و وجود رژیم اشغالگر قدس مربوط می‌شود و ساختارهای بعدی عربیت و اسلام است که ارثیه تمدنی و تاریخی این منطقه به حساب می‌آیند، این چهار شاخص همواره در درگیریها و تعاملات منطقه‌ای حایز اهمیت بوده و در ترسیم موازنه‌های قدرت منطقه‌ای نقش اساسی داشته‌اند.


در عرصه نفت، عربستان سعودی بیشترین حرف را برای گفتن دارد، ایران در ابعاد نفتی و اسلامی برجسته ترین کشور منطقه است، این کشور در موضع گیری نسبت به رژیم صهیونیستی نیز نقش اساسی ایفا می‌کند.

ترکیه در این میان سعی دارد خود را به عنوان الگویی برای اسلام البته از نوع "اسلام متمدن" که مدعی آن است، معرفی کند.

آنکارا به دنبال تبدیل شدن به قطب جهان اهل سنت است.

مصر از نادر کشورهای منطقه‌ای است که در هر ۴ مورد از ساختارهای موازنه های منطقه‌ای دستی بر آتش دارد، البته نقش محوری مصر در موضوع درگیری‌های عربی و اسرائیلی بوده که گاهی به صورت مثبت و در مقطعی نیز به صورت منفی عمل کرده است.

این ۴ مشخصه با ویژگی‌های خاص جغرافیایی و ادعای میانجگری این کشور در درگیری های فلسطینی – اسرائیلی باعث شده موقعیت خاصی به این کشور در معادلات منطقه ای داده شود.

از سوی دیگر رشد سریع جمعیت و رسیدن آن به مرز صد میلیون نفر که در دو قرن اخیر معدل بالایی نیز داشته به همراه دستاوردهایی اقتصادی و آموزشی و توسعه‌ای که این کشور در دهه‌های اخیر تجربه کرده، نقش زیادی در تثبیت موقعیت منطقه‌ای مصر داشته است.

تلفیق قدرت مصر در چهار شاخص معادلات منطقه‌ای با ساختارهای ژئوپلتیک، جمعیتی، نظامی، اقتصادی و سیاسی باعث شده این کشور موقعیت خوبی در منطقه به دست آورد، البته اوج این محبوبیت در دوره ریاست جمهوری جمال عبدالناصر بود و بعد از آن با افول نقش مبارزاتی مصر در برابر رژیم صهیونیستی در دوران انور سادات و حسنی مبارک، سیر قهقرایی این کشور آغاز شد.

به همین علت دوره سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۴ به دوره طلایی در تاریخ معاصر مصر معروف است.

با انقلاب مصر که دهها سال پس از آغاز افول نقش بین‌المللی مصر در معادلات منطقه‌ای به علت وابستگی به آمریکا و رژیم صهیونیستی انجام شد، این کشور بار دیگر در کشمکش رقابت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گرفت و سعی کرد خود را به ویترین تاثیر گذاری سیاسی منطقه بازگرداند.

جایگاه خوب مصر در معادلات جهانی همانطور که برگه‌های قدرت برای این کشور ایجاد کرده، به همان نسبت آن را در معرض توجه بین‌المللی قرار داده است.

بازیگران منطقه‌ای و جهانی بر اساس منافع و آرمان‌های خود دیدگاه‌های خاصی نسبت به مصر دارند که عده‌ای از آنها را بر می شماریم.

محور مقاومت منطقه

محور مقاومت منطقه مصر را از قدیمی‌ترین کشورها و پیشرو ترین آنها در روند مبارزه با دشمن اسرائیلی می‌داند و معتقد است که انقلاب مردمی در این کشور بعد از سالها وابستگی و تبعیت محض از غرب می‌تواند دوران درخشان مصر را به آن بازگرداند.

این محور با اشاره به موقعیتی ویژه ژئوپلتیک مصر اعتقاد دارد که بازگشت مبانی ضد صهیونیستی به میز کاری سیاستمداران مصری روند پیروزی‌های امت عربی و اسلامی در برابر اسرائیل را تسریع بخشیده و به چالش‌ها و بحران‌های منطقه‌ای پایان خواهد داد.

عربستان سعودی

ریاض به دنبال این است که مصر را به اردوگاه خود در مبارزه با ایران بکشاند، این کشور سعی دارد به قاهره اینگونه القا کند که همانطور که جریان اسلام سیاسی و اخوانی‌ها را تهدیدی برای خود به حساب می‌آورند، اسلام شیعی نیز جزو تهدیدات راهبردی آنها به شمار می رود.

کمک‌های مالی فریبنده ریاض به قاهره نیز در راستای مجبور کردن این کشور به در پیش گرفتن این رویکرد بود، البته مصر نشان داده که فارغ از موضع گیری‌های جانبدارانه و افراطی در اردوگاه های غرب و شرق به دنبال تامین منافع مادی خود است و نمی‌خواهد به سمت این کشمکش ها کشیده شود، سفر عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر به روسیه و قراردادهای متعدد قاهره با مسکو موید این مطلب است.

ترکیه

تغییر کودتا گونه حاکمیت مصر در ژوئن سال گذشته به تغییر عمیق مواضع ترکیه در قبال مصر منجر شد، حاکمیت اسلام‌گرای رجب طیب اردوغان در ترکیه که تقریبا حمایت‌های خود در مصر را منحصر به اخوان المسلمین کرده و با هیچ جریان دیگری ارتباط نداشت، به شدت از روندی که آن را کودتای نظامی بر ضد دولت مشروع مصر می نامید، انتقاد کرده و شدیدترین مواضع را بر ضد آن‌ها گرفت.

آمریکا و اروپا

همانطور که مشرق عربی و عربستان سعودی و ایران و ترکیه هر کدام به دنبال کشاندن مصر به سمت سیاست‌های خود هستند، غرب با وضوح و جدیت بیشتر این روش را دنبال می‌کند، آن ها منافع زیادی را در قاهره دنبال می‌کنند که در شاخص‌های چهارگانه موازنه قدرت در مصر از جمله همسایگی با سرزمین‌های اشغالی و میانجگری در منازعات بین‌المللی گروه‌های فلسطینی با اسرائیل خلاصه نمی‌شود.

آن‌ها بر اساس معاهده کمپ دیوید به دنبال تامین نیازهای رژیم صهیونیستی به منابع انرژی از طریق مصر هستند حفظ امنیت اسرائیل و اعطای عنوان دولت یهودی به این رژیم اشغالگر از دیگر مأموریت‌هایی است که غرب از قاهره خواسته آن را دنبال کنند.

آرام کردن جبهه مقاومت در مقابله با اسرائیل از دیگر مطالبات غربی از مصر در روند مذاکرات است، البته با وجود بی اعتمادی گروه‌های مقاومت به سران کنونی مصر به نظر نمی‌رسد این مطالبات موفقیت زیادی کسب کند.

غرب همچنین به دنبال تسلط غیر مستقیم خود بر کانال سوئز است تا بتواند تنها آبراهه اقتصادی ترانزیت نفت خلیج فارس به کشورهای اروپایی و آمریکا را تحت کنترل خود داشته باشد.

منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه بویژه مصر مکمل ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک آمریکاست. نکته مهم اینکه این مکمل استراتژیک این است که حداقل تا چند دهه آینده غیرقابل جایگزین بوده و از این رو این کشور به همراه عربستان، پس از رژیم صهیونیستی بزرگترین متحد استراتژیک آمریکا در منطقه هستند.

بیشترین کمک‌های نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا از سال ۱۹۸۱، یعنی از زمان ترور انور سادات تاکنون یعنی طی ۳۰ سال گذشته به رژیم مصر به خاطر امضاء قرارداد کمپ دیوید بوده است.

این کمک‌ها تقریباً معادل ۳ میلیارد دلار کمک بلاعوض بوده که حدود ۲ میلیارد دلار آن به ارتش مصر واگذار می‌شد.

به طور خلاصه می توان گفت پیشگام بودن در پذیرش موجودیت رژیم صهیونیستی و تلاش برای تسری این رویه به دیگر کشورها، تقویت مالی و لجستیکی از جناح سازشکار در فلسطین، کمک اطلاعاتی و امنیتی به ایالات متحده و غرب در جلوگیری از تهدیدات احتمالی علیه منافع حیاتی آمریکا در شمال آفریقا و منطقه خاورمیانه، شکل دهی محور سازش به همراه اردن و عربستان در مقابل محور مقاومت، کنترل جنبش مقاومت و همکاری با اسرائیل در نابودی آنها با بستن گذرگاه رفح و ایجاد و گسترش گفتمان ایران هراسی و شیعه هراسی با همکاری ملک عبدالله اردن در بحث هلال شیعی از دیگر کارکردهایی است که دولت مصر در طول دهه های اخیر همکاری با آمریکا برای این کشور داشته است.

روسیه

مسکو علاقه زیادی دارد که بعد از دهه ۵۰ و ۶۰ قرن گذشته بار دیگر نفوذ خود در آفریقای شمالی را از طریق مصر دنبال کند. کمک‌های گازی و تجهیز ارتش مصر به سلاح‌های روسی و صادرات مختلف از جمله ابزارهای مسکو در بهره برداری از این اهرم فشار است.

مسکو با ایجاد برگه های جایگزین در قبال بحران اوکراین و سوریه به دنبال تشدید فشار بر غرب است تا بتواند در مواقع لزوم از آن‌ها امتیاز گیری کند.

مسکو همچنین با این اقدام به دنبال از بین بردن تاثیرات تحریم‌های اقتصادی اروپا و آمریکا بر اقتصاد خود است.

از سوی دیگر قاهره نیز خواستار شکستن انحصار خرید تجهیزات از آمریکاست تا اندکی از زیر فشارهای دیپلماتیک این کشور خارج شود.

به این ترتیب به نظر می‌رسد فضای گسترده‌ای برای تعمیق مناسبات دو جانبه بین قاهره و مسکو وجود دارد، اما خطر اساسی که در این راستا وجود دارد، لابی آمریکایی و فشار آن‌ها بر مقامات مصری است که احتمالا با ابزارهای خود به دنبال بازگرداندن این کشور به سلطه خود است.

قومیت گراهای عرب

قوم‌گراهای عرب زبان، شخصیت‌ها و جریان‌هایی هستند که به دنبال تحقق پروژه وحدت عربی بر اساس محتوای فرهنگی و تاریخی جهان عرب و عرب زبانان هستند.

البته این قوم گراها بیشتر شامل دولت‌های منطقه‌ای بویژه حاشیه خلیج فارس هستند که مصر و آفریقای شمالی را در خارج از حیطه خود می‌دانند، این جریان که لزوما مواضع دولت‌های خود را نیز قبول ندارند، موضع مصر و رئیس جمهور این کشور در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه را خفت بار ارزیابی و اعلام کردند خیزش‌های عربی آن را رد می‌کنند.

آن‌ها معتقدند که مصیبت های معاهده کمپ دیوید برای مصر در زمینه سازش با اسرائیل باعث اختلال آشکار در موازنه تسلیحاتی و استراتژیک این کشور با صهیونیست‌ها شد که در صورت نیت خوب مقامات مصری زمان طولانی برای جبران آن نیاز است.

قوم گراهای عرب که نحله‌هایی از میراث بازمانده عبدالناصر هستند، خواستار نقش آفرینی مصر برای مقابله با دشمن صهیونیستی هستند و دوست دارند این کشور بار دیگر مانند دهه ۵۰ و ۶۰ پیشگام مبارزه با دشمن صهیونیستی باشد.