به گزارش پارس به نقل از کیهان، روزنامه فرامنطقه‌ای الحیات در یادداشت تحلیلی خود نوشت: ایران با بهره‌برداری از فرصت‌ها، خط سیرتحولات خاورمیانه را تعیین می‌کند. این کشور از چند دهه قبل خط سیر تحولات منطقه را در ابعاد مختلف روابط منطقه‌ای و روابط بین‌المللی کشورهای این حوزه تعیین می‌کند؛ واقعیت این است که ایران در تمام مدت سال‌های پس از پیروزی انقلاب، از تمام فرصت‌های طلایی که در اختیار داشته، بهترین بهره را برده است.
الحیات می‌نویسد: از جمله این فرصت‌ها می‌توان به همزمانی پیروزی انقلاب ایران با خروج مصر از عرصه تقابل اعراب با اسرائیل اشاره کرد؛ (امام) خمینی با وقوف به ارزش این فرصت، برگ برنده دشمنی با اسرائیل را در دست گرفت و با شعار مرگ بر آمریکا در کنار نیروهای مقاومت علیه رژیم صهیونیستی قرار گرفت. دومین فرصت طلایی ایران را نظام بعث اسد در اختیار این کشور گذاشت که در جنگ با عراق جانب ایران را گرفت و سومین فرصت با اشغال کویت توسط عراق برای ایران فراهم شد، به دنبال این رخداد، جهان سرگرم حل این بحران شد و ایران فرصت پرداختن به بلندپروازی و تقویت بنیه خود را پیدا کرد.
این روزنامه می‌افزاید:  حدود 15 سال بعد، حمله آمریکا به عراق، سقوط صدام و خالی ماندن عرصه فرصت طلایی چهارم را برای ایران فراهم کرد؛ ضمن اینکه در آن سو نیز تحولات افغانستان پس از طالبان را شاهد بودیم. ظهور داعش در عراق و سوریه آن هم در دوران ریاست‌جمهوری اوباما و در زمانی که ایران سرگرم دفاع از حلقه سوریه و برنامه هسته‌ای خود بود، فرصت طلایی دیگری را برای ایرانی‌ها رقم زد.
روزنامه سعودی در عین حال تأکید می‌کند: قدرت ایران را نمی‌توان تنها ناشی از این فرصت‌ها دانست؛ در واقع تعالی موقعیت و قدرت ایران محصول سیاست‌های خاص این کشور برای استفاده بهینه از فرصت‌ها و شناخت چالش‌های فراروی این کشور است. با پیروزی انقلاب، نظامی در این کشور روی کارآمد که دست خارجی‌ها را از داخل این کشور کوتاه کرد و عملا امکان بازی خارجی‌ها در داخل کشور و اعمال فشار به حاکمیت را از بین برد، در عین حال نظامی دموکراتیک را در کشور بنا نهاد.
روزنامه چاپ لندن ادامه می‌دهد: قرار گرفتن ایران در جایگاه مرجعیت دینی و سیاسی برای شیعیان دنیا و طرح ایده ولایت‌فقیه، امتیاز دیگری بود که جایگاه خاصی به ایران در کشورهای مختلف از افغانستان تا لبنان داد. موفقیت ایران در بسیج نیروهای هوادار خود در عراق و لبنان، برای مقابله با سقوط نظام بشار اسد، موید این قدرت و جایگاه است. ایران با شعار مقابله با اشغالگران آمریکایی در عراق و مقابله با اسرائیل در منطقه توانست زنجیره‌ای از ارتش‌های کوچک در سرزمین‌های خارج از مرزهای خود ایجاد کند و تحولات منطقه از بیروت تا صنعا نیز ثابت کرد این نیروها توان مانور بالایی در منطقه دارند.
الحیات خاطرنشان کرد: ایران به حمایت از این «ارتش‌ها»ی هم‌پیمان پرداخت که حالا دیگر به قدرت بلامنازع مناطق خود تبدیل شده‌اند گرچه رسما زمام قدرت را در دست ندارند. در این زمینه  کافی است به روایت‌های مختلفی که از نقش قاسم سلیمانی در عراق و سوریه می‌شود نگاهی انداخت. این توسعه نفوذ ایران در منطقه البته با مقاومت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی هم مواجه شده ولی این مقاومت‌ها و اعتراضات به ایجاد برنامه کاری هوشمندانه و چارچوبی عملی و آشکار برای مقابله با ایران منجر نشد.
الحیات آنگاه نوشت: ایران با صبر و حوصله، ریسک‌های حساب شده، رد گم کردن و استفاده از نقاط ضعف دیگران، کشورهای منطقه و دنیا را به پرونده هسته‌ای خود مشغول کرد و به موازات آن به اجرای سیاست‌ توسعه نفوذ در منطقه مشغول شد. حاکمیت ایران همچنین به خوبی رقابت بین جناح‌ها را در داخل مدیریت کرد.