به گزارش پارس ، اینکه رسانه های معاند و در رأس آنها تلویزیونهای از رده خارج لس آنجلس نشین سعی می کنند از هر نمادی برای خویش کلاهی ببافند مدتهاست ادامه دارد. می خواهد ماجرای اسیدپاشی اصفهان باشد یا چالش سطل آب یخ یا حتی درگیری مایلی کهن و علی دایی؛ آنها سعی میکنند با ربط دادن بی ربط ترین المانها به یکدیگر فقط و فقط نتیجه دلخواه خود را بگیرند و همه این اتفاقات را به این ربط دهند که چون خودشان و رفقایشان در نظام حکومتی جمهوری اسلامی حضور ندارند طبیعی است که چنین مشکلاتی در آن روی می دهد!!!

در قضیه درگذشت مرتضی پاشایی خواننده پاپ ایرانی نیز این رسانه ها تا توانسته اند کوشیده اند با تخیل گرایی و نسبت دادن مصاحبه های کاملا دروغین به خانواده و دوستان پاشایی از این بگویند که در پس پرده مرگ این هنرمند نیز حتما جریانات سیاسی-اجتماعی خاصی وجود داشته است.

آش را آن طور که خود دوست دارند شور می پندارند

جالب اینجاست که این رسانه ها درگذشت پاشایی و البته سیل مخاطبانی که چه به هنگام بستری بودن وی در بیمارستان و چه بعد از درگذشتش در برابر بیمارستان بهمن صف بستند را می بینند اما باز هم سعی میکنند آش را آن طور که خود دوست دارند شور جلوه دهند.

یکی از این رسانه ها چند سال فعالیت بدون مجوز پاشایی را دلیلی دانسته بر اینکه سیستم فرهنگی ارشاد با او مشکل داشته است. اما این رسانه این را نمی گوید که اتفاقا همین سیستم فرهنگی بود که به پاشایی هم مجوز آلبوم داد و هم مجوز برگزاری کنسرت. همین کنسرتهای سال اخیر او را مرور کنند می فهمند که اتفاقا یکی از خوانندگانی که در صدور مجوز کنسرتهایش همراهی خوبی با وی شده است پاشایی است.

رسانه ای که دربست در خدمت سازمان سیا است از این گفته که هواداران پاشایی با خواندن قطعه های آهنگین او در ایام محرم حرمت این ماه را لکه دار کرده اند. کسی نیست به این رسانه بگوید اغلب ترانه های پاشایی فضایی تراژدیک دارند که اتفاقا برخی از آنها مانند قطعه معروف "نگران منی" در مناسبتهای سوگواری نیز بارها از رادیو شنیده شده اند و طبیعی است که خواندن دسته جمعی ترانه ای غمگین نمی تواند حرمت شکنی باشد.

یکی دیگر از رسانه ها که در خدمت ملکه بریتانیا است از شنیده های خود درباره خوانش ترانه های سیاسی پاشایی در جلوی بیمارستان بهمن خبر می دهد اما هر چه فضای حقیقی و مجازی را بگردی حتی یک قطعه که در آن اشارات سیاسی باشد و با صدای پاشایی خوانده شده باشد نمی بینی.

رسانه های معاند از این می گویند که پدر پاشایی از برخی رسانه های نظام به دلیل انتشار خبر دروغین گلایه دارد. اما این را نمی گویند که همین پدر داغدیده در ساعاتی پس از درگذشت فرزندش به صراحت این را گفت که هیچ یک از شنیده هایی که به او نسبت داده شده را تایید نمی کند.

مرهون سیستم فرهنگی همین نظام

مرتضی پاشایی به مانند بسیاری دیگر از هنرمندان این مملکت بخش عمده ای از سیر و ترقی هنری خویش را مرهون همین فرهنگی است که به مدد حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایجاد شده است.

او در سیستم فرهنگی ارشادی پرورش یافته که در کنار همه گلایه هایی که نسبت به سیاستگذاری آن وجود دارد، باز هم کارشناسانی را دارد که با دقت نظر به رصد اشعار و کلام قطعات موسیقی می پردازند تا در جهت رشد موسیقی پاپ حرکت کنند و نه پس رفت.

پاشایی یکی از معدود هنرمندانی است که بعد از مدتی فعالیت غیرمجاز وقتی بنا شد که به صورت مجاز فعالیت کند، اداره موسیقی ارشاد به اندازه خود با وی همراهی نشان داد. پاشایی هنرمندی است که صرفاً به واسطه استعدادش و نه زدوبند پشت پرده توانست به جایی برسد که ساخت و خواندن ترانه تیتراژ یکی از پرمخاطب ترین برنامه های تاریخ تلویزیون ایران یعنی "ماه عسل" به وی سپرده شد. صدالبته که پاشایی هم اوست که با جدی شدن بیماری اش از پدرش خواست که نایب الزیاره وی در کربلای معلی باشد و از بارگاه سیدالشهداء شفای عاجل او را طلب کند.

دود و دم روشنفکرنمایان را فراموش کنید

این است یکی از هنرمندان محصول جمهوری اسلامی که وقتی درمی گذرد هم سیل عظیم مخاطبان هستند که در جلوی بیمارستان محل عروجش صف می بندند. رسانه هایی که در سالهای اخیر تا توانسته اند کوشیده اند با بزرگ جلوه دادن یک سری هنرمند روشنفکرنما که هرچه دارند از گعده های پردود و دم طاغوت است(!) عدم توانایی فعالیت آنها در دوران پس از انقلاب را عاملی بدانند بر افت کیفی هنر موسیقی و البته کم مخاطب شدن آن فقط یک بار قطعه "نگران منی" با صدای مرتضی پاشایی را شنیده و از طریق همان رسانه شان نظرسنجی درباره میزان محبوبیت این قطعه در ایرانیان انجام دهند تا دریابند چطور هنرمندی کاملاً جوان و مستعد با تکیه صرف بر استعدادهایش به هنرمندی پرمخاطب در جمهوری اسلامی بدل می شود.

مراقب مرگ قلبی تان باشید...

اگر می بینیم رسانه هایی که زبانشان فارسی است اما سیاست هایشان در خدمت سازمان های جاسوسی دشمنان ایران، سعی دارند از درگذشت پاشایی هم ماهی خود را صید کنند، فقط و فقط به این دلیل است که به شدت عصبانی اند از اینکه هنرمندی کاملاً محصول جمهوری اسلامی، این همه هوادار دارد. برای آنها قابل هضم نیست به جز امثال ف.م و ف.ف که هرچه داشتند از کلوبهای شبانه اشرف پهلوی بود نام کس دیگری به عنوان اسطوره در هنر ایران زمین برده شود!

این رسانه ها مدت هاست به مرگ مغزی دچار شده اند و تنها می توان از آنها خواست مراقب مرگ قلبی خود باشند.