تنها ترین سردار (!)

مهدی هاشمی در جدیدترین پست خود در فیس بوک ضمن اشاره به نامه اخیر چند تن از نمایندگان مجلس مبنی بر درخواست علنی شدن دادگاه رسیدگی به اتهامات وی با ابراز علاقه و استقبال از علنی شدن دادگاهش نوشته:

« ... چه خوب بود این عزیزان دلواپس درباره ی دادگاه های اقتصادی هم کیشان، همکاران و همفکران خود نیز که عددها و رقم هایشان تن انسان را می لرزاند چنین حساس بودند و می خواستند آنها را علنی کنند»

مهدی هاشمی با چنین ادبیاتی نشان می دهد که می کوشد تا بلکه بتواند از دادگاه خود سکوئی برای نشستنش بر کرسی قهرمان بسازد!

ظاهرا «مهدی» در چنین رویکردی نیم نگاهی هم به دادگاه جنجالی و علنی «غلامحسین کرباسچی» در دهه 70 دارد که در فضای دو قطبی آن زمان به هر حال توانست کرباسچی را  برای طیفی از جامعه در قامت قهرمان تداعی کند.

از بخت و اقبال بد آقا مهدی، پیشینه و حاشیه ها و سوابق و خاطرات جامعه از این دردانه رئیس مجمع تشخیص مصلحت تا آن اندازه مکدر و ناخرسند است که برخلاف انتظار و توقعش هیچ شخص و گروه و حزب سیاسی در خلال ماجراهای پر فراز و نشیب پرونده اتهامی اش تاکنون کمترین اقبالی به حمایت ذهنی یا روانی یا سیاسی از آقا مهدی را از خود نشان نداده.

این بی اقبالی تا حدی است که حتی افراد و گروه هائی که این روزها در زیر علم دلدادگی برای پدر آقا مهدی شیدائی و جان نثاری و مدیحه سرائی می کنند نیز نشان داده اند در ابراز حمایت از این آقازاده فربه شده در جوار و سایه پدر از کمترین انگیزه ای هم برخوردار نیستند!

ظاهرا آقا مهدی موظف است «خودکرده»  این راه طی شده را به تنهائی طی کند و بدون چشم داشت از جامعه در پوشاندن خلعت قهرمانی به قامت ناراستش، تنهاترین آقازاده ای باشد که در جیک جیک مستانه اش، بی تفطن به سرمای زمستان خوش خرامید!