نزدیک به یک سال و نیم از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و انتخاب حسن روحانی می گذرد. انتخابی که بعضی به روی‌گردانی مردم از انقلاب تعبیرش کردند و دیگرانی آن را بازگشت اعتماد از دست‌رفته. برخی اکثریت مردم را به دنیاپرستی و معیشتی رای دادن متهم کردند و نامزد خود را عصارۀ انقلابی‌گری و تعهد به آرمانها و گفتمان امام و رهبری دانستند. در طرف مقابل هم بودند کسانی که انتخاب حسن روحانی را مصداق جمهوریت تلقی کردند و در تحلیل هایشان نوشتند که وفاداری نظام به رای مردم، از ترس آشوبی از جنس فتنۀ 88 بوده است. حتا گفتند که این رای مردم، یعنی اینکه در انتخاب چهار سال پیش اشتباه کرده اند!

در این میان، پیراهن عثمان، مردم بودند. مردمی که هر گروهی به تناسب آرای خود آنها را تایید یا رد می کرد. مردمی که ناخواسته برچسب هایی بر آنها زده می شد و نادانسته از رفتارهایشان تحلیل هایی نوشته. 

بالاخره زمان گذشت و به امروز رسیدیم و در همۀ این مدت نه دل منتخبان فعلی با ریاست جمهوری قبلی صاف شد و نه فهم جریان پایداری و حامیان افراطی سعید جلیلی از مردم اصلاح.

اما نکته جالب ماجرایی است که در سفر اخیر دیپلماسی دولت یازدهم به نیویورک ایجاد شده است. محمدجواد ظریف در پاسخ به هاله اسفندیاری تلویحا اعتراف  می کند که مردمی که به دولت یازدهم رای داده اند، هنوز آنقدری انقلابی هستند که رویکرد غرب‌محور دولت را در انتخبات مجلس زیر سوال ببرند. ظریف، عزتمندانه یا ذلیلانه به این نکته اشاره دارد که تصور غرب، از ایران بعد انتخابات، درست نیست. ظریف، هشدار میدهد که همان اکثریتی که به دولت یازدهم و رویکردهایش رای داده اند، در انتخابات پیش رو، باز هم بر اساس معیارهای خود دست به انتخاب میزنند و این معیارها، تفاوت چندانی با گذشته ندارد. هنوز برای مردم انقلابی بودن مهم است. هنوز برای مردم استکبار ستیزی، مهم است. هنوز مردم رئیس جمهوری می خواهند که عزتمندانه مذاکره کند.

عجیب است که چون اویی به انقلابی بودن مردم معتقد است و عجیب تر آنکه مدعیان بصیرت و حامیان عمار [خودخوانده] انقلاب، مردم را متهم به زیرپا گذاشتن آرمان ها و شکم‌پرستی و ... می کنند.