سازمان کشورهای شمال.

سازمان نگاه از شمال به جنوب.

سازمان بالا به پایین.

سازمان جهان اول به جهان سوم.

جنگ‌افزارهای مدرن کاربرد دیگری نیز برای تصاویر ایجاد کردند. وقتی که نبرد هوایی به یک واقعیت مهم در جنگ جهانی دوم تبدیل شد، دولت آمریکا در واکنش به این تغییرات در آسیب‌پذیری ملی، اقدام به تهیه‌ی نقشه‌های جدیدی نمود. این نقشه‌‌ها که جهان را از دیدگاه ناظری که در قطب شمال ایستاده است نشان می‌دادند به چارت‌ رسمی نیروی هوایی آمریکا تبدیل شدند و قسمت‌های شمالی آفریقا، ایران، هندوستان و قسمت‌های شمالی‌تر نیم‌کره‌ی شمالی را نشان می‌دادند اما در آن‌ها خبری از نیم‌کره‌ی جنوبی یا آمریکای لاتین نبود. قسمت‌های حذف شده‌ی جهان نه از نظر تصویری مهم بودند،‌ نه از نظر استراتژیکی. در یک گزارش رسمی دولتی آمده بود «استراتژیست‌ها ناحیه‌ی بین مدارهای 30 و 65 درجه را ناحیه‌ای کلیدی می‌دانند چرا که تمام جنگ‌های مدرن از این ناحیه‌ آغاز شده است.»

از آغاز جنگ سرد، سرزمین‌های آمریکای شمالی و شوروی سابق عملا بخش بزرگی از این ناحیه را پوشش می‌دادند. آموزنده است اگر این توصیف ظاهرا طبیعی و از نظرگاه جغرافیای سیاسی دوقطبی را با پرچم سازمان ملل که به صورت رسمی در همان روزها و در دسامبر 1946 انتخاب شد مقایسه کنیم. پرچم سازمان ملل نیز زمین را از منظر قطب شمال نشان می‌دهد، اما زمین اندکی پهن‌تر شده است تا قسمت بزرگی از نیم‌کره‌ی جنوبی شامل استرالیا در آن‌ گنجانیده شود.

مثال بالا، استعاره‌ای از سلطه‌ی ارزش‌ها و دیدگاه‌های انسانِ شمال در حوزه‌هایی است که مردمان جهان (از جمله مردمان جنوب) را تحت تاثیر قرار می‌دهد. هیچ فکرش را کرده بودید لوگوی سازمان ملل، جهان را از منظر انسانِ شمال نشان می‌دهد؟ این‌جا بحث عمدی بودن یا نبودن این انتخاب نیست، نکته‌ی اصلی سازگاری خیره‌ی کننده‌ی این استعاره با واقعیت جهان ماست که «محصولات یا ارزش‌های انسانِ شمال» از «زاویه‌ی دید انسان شمال» توسط «انسان‌ِ شمال» به نام «علم جهانی» به مردمان جهان دیکته می‌شود.