پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد بدیعی- معلوم نیست مواجهه ی زیاد با افکار بعضی ها در فضای مجازی آدم را به برخی موضوعات میکشاند یا واقعا آن موضوع، آنقدر موضوع مبتلا به و پرتکراری هست که آدم به آن بپردازد: اینکه پس از دست گل هایی که حماس در قضیه ی سوریه به آب داده و خواهد داد، آیا ما باز هم باید از جنبش حماس پشتیبانی کنیم؟

سوال اگرچه بوی مکر انگلیسی‌ها را میدهد، و جواب گرچه آنقدر بدیهی و تکراری است که خوف لغو بودن آن می رود، اما پرداختن به منطق آن، می تواند کم و بیش برای موقعیت های مشابه آتی، مفید باشد.

جواب اولیه آن است که اگر به کیاست و سیاست ورزی رهبری اعتماد داریم، به یاد بیاوریم این گفته ی ایشان را در بهمن 90: از هر ملت و از هر گروهی که علیه رژیم صهیونستی مبارزه کند، حمایت میکنیم. این گزاره در ابتدای امر و در یک فضای معمولی، چندان تعجب آور نیست؛ اما فرض کنید در آینده ی نه چندان دوری، داعش نیز با اسرائیل وارد جنگ شود؛ وظیفه چیست؟ آیا داعش هم، مشمول "هر گروهی" خواهد شد؟

سوال مشابه دیگری که میتوان پرسید آن است که نسبت میان ما، طیف گروه هایی که با اسرائیل می جنگند، و خود اسرائیل چگونه است؟ مثلا داعش به ما قرابت بیشتری دارد یا اسرائیل؟ و بر سر دو راهی این دو چه باید کرد؟

خلاصه ی صحبت و شاید جواب ثانویه آن است که اگر ما با حزب الله لبنان، اختلافات سیاسی رفتاری خیلی کمی داریم و مثلا 90 درصد اشتراکات داشته باشیم، اگر با حماس و برخی گروه های فلسطینی که علیه بشار جنگیده اند، اختلافاتی داشته باشیم و مثلا 50 درصد منافع مشترک داشته باشیم، با جبهه ی النصره اگر اختلافات شدیدی داشته باشیم و مثلا 10 درصد اشتراکات وجود داشته باشد، با داعش اگر اختلافات بنیادین داشته باشیم، اما حتی پنج درصد با ایشان منافع مشترک داشته باشیم، با اسرائیل حتی به اندازه ی یک اپسیلون نیز اهداف و منافع مشترک نداریم.

شبیه به همان حرفی که انگار امام موسی صدر بیان کرده: ما اسرائیل را شرّ مطلق می دانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد اگر اسرائیل با شیطان در گیر شود، در کنار شیطان خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با چپ درگیر شود، در کنار چپ خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با راست درگیر شود، در کنار راست خواهیم ایستاد. شعار «اسرائیل شرّ مطلق است»، به این معناست.

این چندخطی که گذشت، بهانه ای است برای آنکه بگوییم چرا باید از حماس دفاع کرد. یعنی اگر گفته میشود "اگر روزی(که شاید چنین روزی هرگز نخواهد آمد) بیاید که با داعش نیز علیه اسرائیل متحد شویم"، صحبت بر سر حد نهایت کار است. به عبارت دیگر گفته میشود حتی با داعش نیز بر سر پنج درصد منفعت مشترک، یعنی نابودی اسرائیل، میتوان به اتحاد رسید؛ چه رسد با حماس که الی ماشاءالله نقاط و منافع مشترک وجود دارد.

اشاره‌ی رهبری هم در مورد جریان‌های تکفیری جالب بود که حتی اگر داعش به ظاهر مسلمان، کمر به قتل ما ببندد، ما کمر به قتل او نمی بندیم و البته  قاطعانه از خود دفاع خواهیم کرد.

مبنای حرف های فوق، این نیست که حماس و داعش، همگی بر روی طیف مقابل ما قرار دارند؛ خیر! بلکه پایه ی این سخن، بر مبنای منافع و اهداف مشترک چیده شده، و نه میزان اختلافات و نقاط افتراق. که اگر قرار باشد موهای اختلاف، از ماست های تفاهم ها بیرون کشیده شود، هیچ همکاری و هماهنگی علیه اسرائیل شکل نخواهد گرفت.

دیروز در لندن و در مقابل بی بی سی تظاهراتی صورت پذیرفت که تظاهرکنندگان، پرچم های فلسطین، حزب الله لبنان، عراق و حتی پرچم مخالفان سوریه را نیز در دست داشتند! شاید بشود گفت تمام تلاشها و خوش رقصی هایی که آمریکا و اسرائیل در این چند سال انجام دادند تا توجه ملت های مسلمان را از موضوع قدس شریف منحرف کنند و این حس را القا کنند که سوریه و ایران دشمنان اصلی مسلمین هستند، با حماقت این روزهای اسرائیلی ها نقش بر آب شد؛ امت اسلامی باز حول محور فلسطین، اختلافات خود را نادیده گرفته و به دشمن اصلی و مشترک می پردازد.