پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سید مرتضی حسینی- رصد، ورزش درعصر حاضر ظرفیت های بالقوه ای برای افزایش مشارکت اجتماعی یافته است. در نیمه دوم قرن بیستم بود که با توجه به مختصات خاص نظام بین الملل ( دو قطبی شدن و حاکمیت جنگ سرد) ورزش قهرمانی و رقابت های جهانی در رشته های مختلف خصیصه ایدئولوژیک و سیاسی یافت. تحریم المپیک ۱۹۸۰ مسکو از جانب ایالات متحده آمریکا به دلیل هجوم شوروی به افغانستان و تحریم متقابل المپیک ۱۹۸۴ لس آنجلس توسط شوروی اوج این تقابل بود. فوتبال به عنوان رشته ای مهیج و پرطرفدار نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست و هرازگاهی به عناوین مختلف سایه سنگین سیاست را بر سر خود احساس می کرد. با این حال با تحولات نظام بین الملل در دهه۱۹۹۰ و به موازات آن با گسترش فناوری های نوین در حوزه زندگی روزمره مردم، به مرور ویژگی اجتماعی ورزش پررنگ تر شد. هرچند سیاست همچنان در بزنگاه های خاص با ورزش ترکیب می شد اما خاصیت مشارکت جوی فوتبال باعث شده بود تا نقش سطوح میانی جوامع یا همان فرودستان نسبت به فرادستان و سیاستمداران پررنگ تر شود.

نیمه دوم دهه هفتاد؛ آغازنقش آفرینی اجتماعی فوتبال ایرانی
فوتبال با جذابیت های خاصی که هم ناشی از ذات این ورزش و هم عوامل بیرونی(حضور پرشور تماشاگران، پوشش رسانه ای) است،از همان ابتدا با تقویت مشارکت اجتماعی و نشاط اجتماعی قرین بود. در کشور ما پس از پایان جنگ تحمبلی و تغییر فضای اجتماعی و فرهنگی کشور، فوتبال نیز مانند سایر پدیده ها نظیر آموزش عالی، سینما، نشر کتاب و… دچار دگرگونی های اساسی در شکل و محتوا شد. قهرمانی فوتبال ایران در بازی های آسیایی ۹۰ پکن(۱۳۶۹ شمسی) پس از یک دهه ناکامی، فصل جدیدی در تاریخ فوتبال ایران را رقم زد. چرا که در سالهای پس از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی، نگاه مسئولین و سیاستگزاران کشور کاملا به مسائل سیاسی و اقتصادی مرتبط با جنگ متمرکز شده و فوتبال به عنوان فعالیتی فرعی و حتی در برخی موارد مزاحم به حاشیه رفته بود.

پایان جنگ تحمیلی در کنار تغیرات تدریجی فرهنگی و اجتماعی دوره سازندگی نگاه به فوتبال را نیز نزد مسئولان تغییر داد. ثبات سیاسی،گسترش شهرنشینی و رفاه نسبی و تنوع در سلیقه های فرهنگی وفکری به تغییر در ذائقه اجتماعی و فرهنگی مردم انجامید که این خود باعث شد تا خون تازه ای در رگ های ورزش کشور تزریق شود.

قهرمانی فوتبال ایران در بازیهای آسیایی پکن در سال های بعد تداوم نداشت. ایران در جام ملتهای آسیا ۱۹۹۲ و بازیهای آسیایی ۱۹۹۴ هیروشیما ناکام بود و علی رغم تدارک نسبتاً مطلوب از راهیابی به مسابقات جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا بازماند.اما درخشش فوق تصور تیم ملی در جام ملت های آسیا۱۹۹۶ در امارات و بازیهای خاطره انگیز در مقابل تیم های عربستان وکره جنوبی بار دیگر و این بار به شکلی گسترده تر فوتبال را به خانه های مردم برد. عکس بازیکنان روی جلد نشریات رنگارنگ آن دوران رفت و در بسیاری از محافل دوستانه وخانودگی، فوتبال و حواشی ریز و درشت آن محوریت یافت. از سوی دیگر و در یک تغییر ساختاری شاهد تزریق پول به باشگاهها و آغاز روند ستاره سازی و ستاره پرورری در فوتیال ایران هستیم. این دوران با انتخاب سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال۱۳۷۶ همراه است به گونه ای که همزمانی برگزاری این انتخابات با آماده سازی تیم میلی برای حضور در رقابت های مرحله گروهی مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه شورو شوق فراوانی را هم در میان اصحاب رسانه و هم در میان مردم به ویژه نسل جوان به وجود آورد. در این دوران بود که بسیاری از سیاسیون و بزرگان برای مانایی و کسب محبوبیت بیشتر، خودر ا علاقه مند به فوتبال و بازیکنان تیم ملی معرفی می کردند. از آن سو هم ارزش تبلیغاتی اظهار نظر بازیکنان تیم ملی در خصوص چهره های سیاسی دو چندان شد.

اوج پیوند میان فوتبال ملی و نشاط اجتماعی را باید در ۸ آذر ۱۳۷۶ دید. با صعود دراماتیک تیم ملی به جام جهانی آن هم در دقایق آخر، انرژی و شادی نهفته در جامعه به یکباره آزاد شد. گویی مردمی که شادیشان برای پیروزی انقلاب با تلخی برخی وقایع پس از آن( ترور مقامات و چهره های انقلاب، ماجرای بنی صدر،آغاز جنگ تحمیلی و خسارات ناشی از آن، حملات موشکی به شهرها، فوت امام(ره)، حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس و فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم ها) نیمه کاره مانده وبه تعویق افتاده بود محملی مناسب و مشروع برای شادی ملی و دسته جمعی یافته بودند.

بدین ترتیب فرآیند ملی شدن فوتبال و تعمیق خصلت مشارکت جوی آن در ایران در پاییز ۱۳۷۶ به اوج رسید. بسیاری از شاهدان عینی و ناظران در آن روزها معتقد بودند که تنها روزی که مردم این چنین خودجوش و پرشور و البته فارغ از گرایشات سیاسی، مذهبی و فکری و با محوری ملی و میهنی به شادی پرداختند سوم خرداد۱۳۶۱ وآزاد سازی خرمشهر بود.

همگروهی ایران با ایالات متحده آمریکا در جام جهانی فرانسه و پیروزی ایران در نبرد قرن باعث شد تا نشاط اجتماعی حاصل از فوتبال ملی همچنان تداوم داشته باشد. درست یا غلط بسیاری از ایرانیان آمال و آرزوهای خود را که گاهی کاملاً با هم متضاد بود در ساق پای بازیکنانی می جستند که توانستند با نمایشی درخورتوجه نخستین پیروزی ایران در جام جهانی را به دست آورند.در این مقطع البته به خاطر قطع رابطه سیاسی ایران وآمریکا خصلت سیاسی فوتبال نیز قوت گرفته بود و برخی گمانه زنی های رسانه ای بر آن بود که راه حل رابطه این دو کشور از ورای این مسابقه حل خواهد شد. اینان به برقرای رابطه سیاسی میان چین و آمریکا در دهه۱۹۷۰ میلادی نظر داشتند که از مبادله بازیکنان و مربیان پینگ پنگ آغاز شد و بعدها به دیپلماسی پینگ پنگ نامبردار گشت.رویدادی که درباره ایران و آمریکا صادق نبود و دیوار بی اعتمادی میان این دو کشور همچنان برقرار باقی ماند.

پیوند فوتبال و سرمایه اجتماعی
اگر سه مولفه اعتماد، همبستگی و مشارکت را به عنوان مولفه های اساسی سرمایه اجتماعی در نظر بگیریم با تاملی کوتاه متوجه خواهیم شد فوتبال ملی و موفقیت در آوردگاه های معتبر جهانی و بین المللی،عاملی مهم در تقویت این فرایند است. مشارکت عنصری است که فوتبال با آن پیوندی ناگسستنی دارد. چراکه این ورزش مهیج بدون حضور مخاطبان و تماشاگران پرشور خود به هیچ روی نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.

فوتبال مخرج مشترکی است که در زمانی واحد و در مکان های متعدد ومتنوع افرادی با ایده های های گوناگون را به هم پیوند می دهد.این پیوندهای ناپیدا اما قوی به تدریج موجب تقویت اعتماد ملی میان شهروندان می گردد چرا که بستر گفتگو و مباحثه(ولو با موضوعات به ظاهر سطحی طرفداران فوتبال) میان آنها را می گشاید.این اعتماد در سطحی وسیعتر به همبستگی اجتماعی می انجامد که خود پایه توسعه سیاسی،اقتصادی و فرهنگی است. فوتبال می تواند به شکلی طبیعی و منطقی از فعال شدن بسیاری از شکاف های اجتماعی جلوگیری کند.

در عین حال نباید در این فرایند افراط کرد چراکه رابطه میان فوتبال ملی و تقویت سرمایه اجتماعی در صورتی که به درستی مدیریت نشده وپرورش نیابد، خاصیت مقطعی و تخدیری پیدا می کند. این همان ویژگی منفی است که صاحبنظرانی که در دسته اندیشمندان چپ(از بعد فکری و نه سیاسی صرف) برآن تاکید دارند. آنانی که از فوتبال به عنوان صنعت و ابزاری در چنبره نظام سرمایه داری و قدرت های سیاسی یاد می کنند که با استفاده از جنجال های رسانه ای راه را برای نفوذ و قدرت یابی هرچه بیشتر صاحبان قدرت باز می کند. اما استقابل افکار عمومی از فوتبال و رقابتهای جام جهانی نشان می دهد که این پدیده همچنان به عنوان عاملی برای همبستگی و ایجاد شور و نشاط اجتماعی عمل می کند.