به گزارش پارس به نقل از فارس، ۳ ماه درگیری داخلی در اوکراین در نهایت به تنش بین المللی میان روسیه و غرب منجر شده است. دعوا نیز بر سر منافع استراتژیک و ژئوپلیتیک هر یک از طرف هاست. روس ها در این دعوا در پی دفاع از منافع خود در جمهوری خودمختار کریمه هستند؛ شبه جزیره ای که حدود ۶۰% جمعیت آن را روس ها تشکیل می دهند. روسیه پیشاپیش سربازانی را در کریمه، در محل یک پایگاه نظامی در سواستوپول مستقر کرده است. از منظر نظامی، بندر سواستوپول برای روسیه از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا مرکز فرماندهی ناوگان روسیه در دریای سیاه بوده و هدایت عملیات دریایی روسیه در مدیترانه را بر عهده دارد. این پایگاه تا تاریخ ۲۰۴۲ در اجاره روسیه بوده و ناوگان استقرار یافته در آن از ۳۸۰ کشتی جنگی، ۱۷۰ فروند هواپیما و ۲۵ هزار نیرو تشکیل شده است.

برای روسیه روی کار آمدن دولتی که حامی غرب باشد، طبعا نگرانی هایی به همراه خواهد داشت. همین واقعیت ها منجر به آن می شود که عقب نشینی روسیه از این موقعیت ژئوپلیتیک تقریبا ناممکن باشد زیرا معنای عقب نشینی روسیه از دست دادن موقعیتی است که روسیه برای آن سرمایه گذاری استراتژیک مهمی داشته است.

البته اوکراین برای غرب نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. باید گفت اوکراین مهم ترین کشور اروپای شرقی در ابعاد جغرافیای سیاسی و اقتصادی برای اتحادیه اروپاست. اوکراین از جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ممتاز و انحصاری در اروپای شرقی برخوردار است؛ تا آنجا که با عدم نفوذ اتحادیه اروپا در این کشور، این کشور نه تنها می تواند سدی بزرگ در برابر برنامه های درازمدت اتحادیه در زمینه گسترش به سمت شرق باشد، بلکه این مسئله ممکن است نقش و نفوذ روسیه را در مسائل اروپای شرقی پررنگ تر کند.

به لحاظ اقتصادی نیز این کشور محل ترانزیت ۸۰ درصد گاز طبیعی و ۷۵ درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است. ویژگی هایی از این دست، اوکراین را به کشوری ذاتاً بین المللی تبدیل کرده است. از همین رو، اوکراین را باید محل تلاقی منافع قدرت های بزرگ منطقه ای و فرامنطقه ای نظیر روسیه، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا نامید.

اما فراتر از آنچه در چارچوب تنش میان روسیه و غرب رخ می دهد، شرایط می تواند به گونه ای پیش رود که سیاست خارجی ایران هم اثرات آن را احساس کند. البته اثرپذیری ایران از این اوضاع شرایط خاص خود را دارد. اگر بحران اخیر اوکراین در حد تهدیدات لفظی دو طرف باقی بماند، می تواند منافعی برای ایران داشته باشد. اما اگر تهدیدات عملی شوند، بی ثباتی به همراه خواهد داشت که چنین شرایطی برای هیچ کشوری منافع به دنبال نخواهد داشت.

در صورت وقوع سناریوی اول یعنی محدود شدن تنش ها به درگیری های لفظی و تهدیدات کلامی، اختلاف و فاصله میان روسیه با آمریکا و کشورهای اروپایی گسترش می یابد. گسترش دامنه این اختلافات نیز می تواند در راستای منافع هسته ای ایران باشد چراکه اعضای غربی تاثیرگذار در بحران اوکراین، عضو گروه ۱+۵ نیز هستند و با افزوده شدن بر میزان اختلافات این کشورها، اولا امکان هر گونه معامله بر ضد ایران از میان می رود و در ثانی، ایران می تواند با طرفداری از یک گروه، گروه دیگر را تضعیف کند و در این میان، با بالا آوردن کف مطالبات خود و تنزل سقف مطالبات حریف، طرف غربی را تحت فشار قرار دهد.

اما اگر تهدیدات نظامی به وقوع جنگ میان روسیه و اوکراین و به تبع آن برخی کشورهای اروپایی منجر شود، دیگر معادلات به نفع ایران نخواهد بود چراکه امکان دارد دو طرف درگیر، با بالا رفتن هزینه ها، برای پایان دادن به تنش ها و جلوگیری از بی ثباتی و ناامنی بیشتر به امتیازگیری و معامله بر سر حوزه های مورد اختلاف خود روی آورند که در این صورت، سوریه و ایران ممکن است در صدر دستور کار آنها قرار گیرند.

در مسئله سوریه، از آنجایی که روسیه و غرب به ویژه آمریکا مدتهاست درباره نحوه حل بحران این کشور خاورمیانه ای به اختلاف خورده اند و هیچ یک حاضر نیست به نفع سوری ها گامی از منافع و خواسته های خود عقب نشیند، امکان دارد، برای پایان دادن به بحران به وجود آمده، به امتیازگیری در مسئله سوریه روی آورند.

مسئله هسته ای ایران دیگر موضوعی است که می تواند به سوژه معامله احتمالی میان روسیه از یک سو و آمریکا و سه کشور اروپایی از سوی دیگر تبدیل شود به ویژه اینکه در این حوزه، روس ها همواره به عنوان سدی در مقابل برخی اقدامات افراطی آمریکایی ها عمل کرده اند. اما ممکن است بحران اوکراین شرایطی را فراهم کند که روسیه برای مشروعیت بین المللی بخشیدن به حضور خود در شبه جزیره کریمه از مواضع خود در قبال ایران کوتاه بیاید و موضع گیری های خود در قبال برنامه هسته ای ایران را با مواضع سایر اعضا هم راستاتر سازد.

بر این اساس، موضع ایران در خصوص بحران اوکراین باید حل و فصل سیاسی موضوع باشد که البته چنین هم هست. یافتن راه حل سیاسی برای یک مساله ژئوپلتیک، عموما آن قدر زمان بر هست که ایران از منافع ناشی از آن در مذاکرات هسته ای و معادلات منطقه ای بهره ببرد.