به گزارش پارس ، به طور کلی می توان دو نوع فساد مالی را در دستگاه حکومتی پهلوی بر شمرد؛ اختصاص پول و تسهیلات دولتی به خود و شراکت با اشخاص ثالث در معاملات دولتی و اخاذی و رشوه گیری های فراوان که فرصت طلایی پول اندوزی در اختیار خویشان شاه قرار می داد.
برای آنکه فساد مالی خاندان پهلوی افشا شود، باید نگاهی به دوران رضاخان نیز داشته باشیم؛ رضاخان در آغاز کار، نه ثروتی داشت و نه قطعه زمینی، اما با ادامه سلطنت و بسط قدرت، املاک و زمین های زیادی را در حاصلخیزترین نقاط کشور تصاحب و ثروتی هنگفت کسب کرد؛ چنان که به هنگام ترک ایران در سال ۱۳۲۰ شمسی، بزرگ ترین مالک و زمین دار ایران بود.
رضاخان با توسل به شیوه هایی چون مصادره اموال و املاک افراد مغضوب، ضبط اموال مجهول المالک، خرید املاک از مالکان عمده با قیمت های بسیار نازل، قبول هدایا، خرید مستغلات و اراضی مزروعی پایین تر از قیمت بازار از مالکن مرعوب، تحت فشار گذاشتن مالکان از راه های گوناگون مثل قطع آب تا قبول قیمت نازل، به زور شلاق و شکنجه و راههای دیگر، به بزرگ ترین فئودال و زمین دار ایران تبدیل شد.
رضاخان نیرنگ های زیادی به کار می برد تا مالک زمین های مرغوب شود؛ از جمله این نیرنگ ها این بود که وی با فرستادن افسران خود به شمال دستور می داد که هر ملک مرغوبی را می دیدند، برای شاه بگیرند؛ این کار به شیوه خاص انجام می گرفت؛ به این ترتیب که ابتدا اطلاعات لازم کسب می شد که آیا زمینی که شاه مدعی و طالب تصرف آن است، به کسی تعلق دارد یا نه، سپس چاهی حفر می کردند؛ اگر چاه به مدت ۲۴ ساعت آب می داد، کافی بود که بگویند « اراضی جزء املاک است و معنی این کلمه این بود که تمام اراضی از آن من است و مالک، شاه است. »
رضاخان در غضب املاک سیری نداشت و این نقطه ضعف، مورد سوء استفاده اطرافیانش قرار می گرفت؛ فردوس می نویسد:
« اگر می خواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد، یا پیشنهادی را تصویب کند، قبل از شروع، نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح می کردید و مطمئن بودید که کارتان انجام می شود. »
تا سال ۱۳۲۰ ش که زمان خروج رضاشاه از ایران بود، درآمد سالانه رضاشاه به ۷۰۰ میلیون تومان می رسید که از این مبلغ هر ساله ۶۰ میلیون تومان به خارج منتقل می شد. شمار روستاهایی که رضا شاه در مدت سلطنت خود تصاحب کرد، بالغ بر ۲۱۶۷ پارچه بود. شمار افرادی که درآمدشان در زمان سلطنت رضاشاه به جیب وی می رفت، بالغ بر ۲۵۴۵۸۵ نفر بود. در دوره ۱۷ ساله سلطنت رضاشاه، بالغ بر ۴۴۰۰۰ سند مالکیت به نام او صادر شد. رضاشاه همچنین سالی ۱۲۰۰۰ لیره از شرکت نفت انگلیس و ایران بابت حق عبور لوله های نفتی از زمین هایی که تصاحب کرده بود، دریافت می کرد. گام بعدی رضاخان برای تصاحب اموال مردم، دستور وی به مجلس شورای ملی بود که قانون « فروش املاک خالصه» را به تصویب رساند تا او بتواند بهترین املاک خالصه را به نام خود و فرزندانش منتقل کند.
رضاخان تا آخرین روزهای سلطنت دست از زمین خواری نکشید. حتی نقل شده است که او به هنگام کناره گیری، مشغول تصاحب یک منطقه وسیع از اراضی خوب نزدیک « کرند» از راه خرید اجباری به حساب شخصی خودش بود.
بعد از رفتن رضاخان، محمدرضا بر تخت سلطنت نشست و چون در زیر فشار و خواست مردم و افکار عمومی بود، وانمود کرد که می خواهد زمین های مردم را به آن بازگرداند، اما او هرگز حاضر نبود حتی یک جریب از زمین های موروثی خود را به رعایا واگذار کند؛ مگر آن که ده ها برابر قیمت زمین از آن سود برده باشد.
« سیمون می شود» مخبر خبرگزاری فرانسه در تهران در این باره اظهار می دارد:
« عده ای از منسوبین دربار شاهنشاهی، اراضی مرغوب و قابل استفاده را به عناوین مختلف تصاحب نموده، اراضی و املاکی را که غالباً قابل بهره برداری نیستند، به صورت تحمیلی و اجباری به رعایا واگذار می نمایند … »
روش دیگر برای تحمیل کردن زمین های نامرغوب به زارعان، اعطای وام از سوی بانک ها با بهره بالا و قسط بندی بازپرداخت وام و بهره آن بود. البته در بیشتر موارد، ربع یا نصف آن مبلغ به عنوان پیش قسط دریافت می شد و تا خاتمه پرداخت، زمین در رهن اداره املاک می ماند.
اقداماتی از جمله اصلاحات ارضی، انقلاب سفید خاندان پهلوی نیز منجر به چپاول هر چه بیشتر مردم ایران بالاخص قشر زحمت کش و مستضعف کشاورز و روستایی و تاراج دسترنج آنان می شد.
« در جریان اصلاحات ارضی، شاه ۱۱۰۶ ده را فروخت و تا سال ۱۳۴۷ ش از بابت اقساط زمین های فروخته شده، ۲/۱ میلیارد ریال پول گرفت. بهای کل این زمین ها در آن زمان تقریباً ۱۰ میلیارد ریال تخمین زده می شد. ۱۰۹۲ ده فروخته نشده هم چنان به عنوان املاک اختصاصی شاه باقی ماند. »
پس از اجرای اصلاحات ارضی، از ۶/۳ میلیون خانوار روستایی، ۲/۲ میلیون خانوار با شرایط سنگین به طور اقساطی صاحب زمین شدند و ۴/۱ میلیون خانوار، هیچ نصیبی نبردند و به کارگر کشاورز مبدل شدند. از ۰۰۰/۲۰۰/۸ هکتار کل اراضی قابل کشت، ۰۰۰/۷۰۰/۴ هکتار به عناوین گوناگون در چنگ زمین داران باقی ماند. در حالی که بار سنگین قسط و اجاره بها و انواع وام ها بر دوش میلیون ها روستایی سنگینی می کرد، در مقابل، انواع تسهیلات برای زمین داران صاحب سرمایه مهیا شده بود.
پس از ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ ش بنا به درخواست محمدرضا و تصویب مجلس شورای ملی، املاک اختصاصی به مالکیت محمدرضا درآمد. بدین ترتیب ۲۴۰۰ آبادی از املاک غصبی رضاشاه مجدداً از آن محمدرضا شد و عنوان عوام فریبانه « موقوفات خاندان پهلوی» به آن داده شد. در سال ۱۳۳۰ ش، شاه دفتر املاک اختصاصی را برای به جریان انداختن پول های حاصل از فروش املاک سلطنتی به کار انداخت.
اشرف پهلوی در کتاب « من و برادرم» ضمن اعتراف به تلاش خود در بهره بردن از وضعیت نابسامان زمین و بازار می نویسد:
« در این فضای اقتصادی، بازار مستغلات نیز رونق گرفت. قیمت زمین گاه چند صد برابر ترقی می کرد و مثل بسیاری دیگر، من نیز توانستم از طریق چند معامله ملکی از جمله پروژه خانه سازی، به مقیاس هزار ویلا بر ثروت شخصی خود بیفزایم. … در عرض چند سال، قیمت زمین هایی که داشتم، سرسام آور بالا رفت و در نتیجه امکانات گسترده ای برای سرمایه گذاری در زمینه های دیگر در اختیار من گذاشت. »
محمدرضا و دیگر اعضای خاندان پهلوی، علاوه بر دارایی تصاحبی، روحیه غضب و تصاحب را نیز از پدرشان به ارث برده بودند و زیردستان خاندان پهلوی نیز در اجحاف بر مردمان محلی در خرید زمین های آنان، دست کمی از اربابان خود نداشتند.
پیشکش کردن زمین، ملک یا محلی برای خوش خدمتی، از جمله راه های تقرب به دربار بود. در ناحیه آریاشهر، یکی از مالکان محلی، یک دانگ زمین تفکیکی در منطقه به متراژ حدود ۶۰ هزار متر مربع را به اشرف واگذار کرد.
پس از سال ها تصاحب و بهره برداری نادرست و غارت و استعمار دهقانان به دلیل کاهش سوددهی و جذابیت زمین های زراعی و بروز برخی مسایل سیاسی و اجتماعی، هم چون وقایع مربوط به زمان دولت مصدق و ناآرامی های پس از آن و فشارهای داخلی و خارجی، به موجب قانونی که به مجلس سیزدهم ارایه شد، خاندان پهلوی با هدایت محمدرضا مصمم شد بسیاری از زمین های زراعی را به دولت، رعایا و دیگر خریداران بفروشد. عواید فروش این زمین ها، به جاهای امن هم چون بانک های سوئیس، فرانسه و آمریکا انتقال یافت یا در معاملات سودزا و صنایع مصرفی سرمایه گذاری شد.
محمدرضا پهلوی ادعا کرد که در دومین قدم برای اجرای انقلاب سفید شاه و مردم، املاک غصبی پدرش را پس از چندین سال بهره برداری به دهقانان خواهد فروخت. پس از آن، او با سپردن قبض های اقساطی ۲۵ ساله دهقانان به بانک ملی ایران وجه قبوض مزبور را نقدا و بدون تنزل از بانک ملی دریافت کرد تا سرمایه خود در جای مطمئن تری به کار اندازد.
محمدرضا به عنوان یکی از ثروتمندترین مردان جهان، قسمت اعظم ثروت ایران را در اختیار داشت. او با سرمایه گذاری در جزیره کیش، تاسیس هتل و قمارخانه و کازینو، منابع بسیاری را به دست آورد. قمارخانه ای که شاه در کیش ساخته بود، با کازینوهایی مثل مونت کارلو در یک سطح بود. تمام هزینه های ساختمانی جزیره کیش که شامل میلیون دلار بود، از بودجه دولتی مصرف گردید و پرواز بین تهران و کیش برای برخی از درباریان مجانی بود.