چمدان ها را زودتر فرستاده بودم فرودگاه جده
وقت خداحافظی با #مکه بود و بیت الله
#حجرالاسود نقطه شروع طواف وداعی بود
که این بار حسش فرق داشت.
بی روح و بی احساس!
آزارم می داد این حس تلخ، این سردی بی محل.
وقت، وقتِ خشکی چشم و سنگی دل نبود.
آقا!؟
یادتان هست دور سوم یا چهارم طواف وقت استلام رکن یمانی
ناگاه از دلم رد شدید!؟
یاد مصائب تان مهمان دلم شد!؟
غصه خوردم از اینکه به حج مشرف نشدید!؟
حمیدرضا برقعی اگر با من بود حتما روضه می خواند:
قسمت #کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست!
یازده بار به جای تو به #مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست!
یادتان هست از آنجا به نیابت از شما دور کعبه گشتم!؟
دلم نرم شد، لرزید و چشمانم بارید!؟
دوست داشتم نه هفت بار که هفتاد بار بگردم!
طواف آخر من! با قند نام و یاد شما هنوز شیرین است
و حسرت می کارد در دل!
کاش فرزند دلبندتان هم مثل شما سرزده بیاید و مهمان دل مان شود
چه دلی شود آن دل که یاد او منورش کرده!!!
شهادت #إمام_عسکری_علیه_السلام