قاصدک هان! چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، ‌اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری، نه ز دیار و دیاری، باری
برو آنجا که بود چشمی
و گوشی با کس!
برو آنجا که تو را منتظرند!
قاصدک!
در دل من ، همه کورند و کرند!
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو، فریب
قاصدک هان! ولی …
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام، های! کجا رفتی؟ های!
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم،اندک شرری هست هنوز؟
قاصدک!
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند
#قاصدک#اخوان_ثالث #شعر
#مریم_خداداى