به گزارش پارس نیوز، 

جواد عزتی این سال‌ها، یکی از بهترین‌های سینمای ایران و دارای چنین موقعیتی بوده. بازیگری بی‌ادعا که یک دهه در مجموعه‌های تلویزیونی و در نقش‌های مکمل ظاهر شد تا «واقعا» دیده شود.
اگرچه همان نقش‌های کوتاه نمایش‌دهنده استعداد و انعطاف بازیگری بود که شاید در نگاه نخست، جذاب به نظر نمی‌رسید اما لحن درست، طنز ذاتی و تسلطش روی نقش او را تبدیل به بازیگری حرفه‌ای می‌کرد که از بین انبوه نام‌ها و نقش‌ها در سریال‌ها و فیلم‌ها به یاد می‌ماند. بازیگری که نقش کوتاه طلبه‌ جوان و امروزی در «طلا و مس» که می‌توانست زیر سایه نقش مثبت سید (بهروز شعیبی) گم شود را آنچنان صمیمی و راحت بازی کرد که هم وجوه شخصیت پردازانه‌اش حفظ شود، هم منفی به نظر نرسد.
جواد عزتی به شهادت کارنامه‌اش می‌تواند نقش‌هایی کاملا معمولی را که قابلیت تبدیل شدن به نقش‌هایی درجه سه و فراموش شدنی دارند، طوری بازی کند که از زیر سایه نقش‌های دیگر خارج شده، هویت بیایند و در مواقعی شیرین و دوست‌داشتنی باشند. نقش لطیف در سریال متوسط «دردسرهای عظیم»، نقشش در فیلم «آفریقا»، شخصیت بهنود در «خرگیوش» و ... او می‌تواند برگ برنده یک فیلم باشد، فراتر از جایگاهی که برای نقش تعیین، پیش‌بینی یا مقرر شده. نقش مرتضی در «آینه بغل» به نقطه اتکای فیلم تبدیل شد و حضور ستاره محبوب سینمای تجاری را تحت تاثیر قرار داد.
قطعا بدون عزتی، «آینه بغل» این ملاحت و شیرینی را نداشت. «لاتاری» متعلق به زوج موسی (هادی حجازی‌فر) و امیرعلی (ساعد سهیلی) است، جوان عاشق‌پیشه معترض و مربی سالخورده‌ای که روزهای سخت بی‌آرمانی را پشت سر می‌گذارد، سکانس‌های حضور عزتی در «لاتاری» کوتاه است، اما هم فصل حمله به دفتر و هم سکانس گریه کردن در کنار امیرعلی مستاصل و ناامید، با حضور عزتی گرم و به یادماندنی شده است. نقش صادق در «ماجرای نیمروز» برای عزتی یک نقطه عطف بود. فیلم یک درام سیاسی متفاوت بود که بسیار دیده و تحسین شد، تجربه یک نقش جدی در فضایی نو و بکر، باعث درخشش عزتی شد تا آنجا که بسیاری باور داشتند او تنها بازیگر مردِ شایسته دریافت سیمرغ بلورین سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر است.
دوران تازه‌کاری این بازیگر، با «ماجرای نیمروز» معنایی مضاعف یافت. او به پشتوانه همان نقش‌آفرینی در «تنگه ابوغریب» و «رد خون» بازی کرد. این روزها جواد عزتی در اوج است، محبوبیت عامه را دارد، آمار فروش فیلم‌های تجاری‌اش بالاست. فیلم‌های هنری و متفاوتش دیده و ستایش می‌شوند. این همان موقعیتی است که بسیاری از بازیگران آرزویش را دارند. می‌تواند انتخاب کننده باشد، همکاری با فیلمسازان صاحب نام و حضور در سینمای مستقل یا آثار تجاری. نمی‌توان از او انتظار داشت تنها محدود به یک نوع جریان سینمایی باشد. حضورش حتی به کمدی‌های بازاری از جنس «هزارپا» قدر و آبرو می‌دهد و نامش در فهرست بازیگران فیلمسازانی که سال‌هاست فیلم خوبی نساخته‌اند، ترغیب کننده است. می‌ماند نگرانی برای سرنوشت بازیگری که تازه به جایگاهی که شایسته آن است، رسیده و نباید خود را هزینه آثاری کند که تاریخ مصرف دارند و اعتبار حرفه‌ای و مردمی‌اش را مخدوش می‌کنند.
محدثه واعظی‌پور