ابراهیم سعدالهی بعد از چندسال تحمل بیماری امروز از این خاک پرکشید. پیشکسوت نمایشنامه نویسی، کارگردانی و بازیگری تئاتر کرمانشاه که سالیانی بسیار برای هنر و فرهنگ شهرش نوشت و کار کرد و من در سال ۱۳۷۳ نخستین و آخرین تجربه ی دستیاری و در عین حال طراحی صحنه ی خود را در نمایش قاب عکس و در کنار او انجام دادم و این ها تجربه ای بزرگ برای من بود. یادم هست اولین جایزه ی هنری خودم را در جشنواره تئاتر استانی بابت طراحی آن نمایش گرفتم ... سال گذشته فرصتی دست داد همراه دوستانم محمود و بابک برای عیادتش به منزل محقر او رفته و عرض ادب کنیم ... از دیدن شرایط دشوار زیستن اش دلم گرفت. بیماری و بارسنگین زندگی او را از پای درآورده بود، کتابها و مجلاتش در گوشه ای تلمبار شده و دیدن این اوضاع سخت غم انگیز بود، اما با این همه او با روی خوش و همچنان امیدوار به آینده آن روز میزبان ما شد ... آن سالها در کرمانشاه در چند تئاتر و فیلم تلویزیونی با او همکار بودم ... سینما، ادبیات و تئاتر را خوب می شناخت اما انگار شناختن اینها برای زیستن در این روزگار و این دیار کفایت نمی کند ... حتی شاید دانستن اینها باعث مشقت و سختی بیشتر تو در زندگی شود ... در هر حال او هم رفت تا به سایر دوستان تئاتری مشترک ما چون صحبت خدایاری، نصرت سیافی، ثریا شیرزادی، امیر عبدلی، خسرو مومنه، عبدالحمید فیروزی، عبدالحمید حجت، سالار امیدی، اکبر قنبری و محمدرضا فرهنگ و ... بپیوندد که بیشترشان در شرایط سختی شبیه به او امورات خود را در سالهای پایانی عمر می گذراندند و حالا من با این سوال همچنان درگیرم که زندگانی اهل هنر و فرهنگ در این دیار چرا تا این حد باید سخت بگذرد و جرا چنین باید تمام شود؟ چرا هنرمندان از داشتن خرده امنیت اقتصادی در زندگی و معیشت محرومند؟ ... بگذریم ...از او‌ دو فرزند نیک و هنرمند به جا مانده که این مصیبت را به ایشان تسلیت عرض می کنم ... روحش شاد که قلب روشن و مهربانی بسیار و خنده ای خاص خود داشت ... خداحافظ ابراهیم، خداوند تو را رحمت و مغفرت و آرامش ببخشد ... _____________________________
#ابراهیم_سعدالهی #پیشکسوت_تئاتر #نمایش #تئاتر #هنرمند #کرمانشاهی #کرمانشاه #معیشت #هنر #پاوه #هنرمندان_کرد #هنرمندان_تئاتر