به گزارش پارس نیوز، 

«خولی» دو زن دارد؛ زنی کوفی و زنی شامی؛ زن اول زنی مؤمن و علوی است و همسر دوم، رقاصه و آوازه‌خوان شامی است که به‌هوای دایر کردن رقاص‌خانه‌ای در کوفه زن خولی شده و به این شهر آمده است؛ جنایتی که خولی مرتکب شده آن‌قدر مهیب است که این دو زن، هر دو بر آن شهادت می‌دهند و حتی زن شامی نیز نمی‌تواند بر آن چشم ببندد.

این صحنه​ها در سال 1383 فیلمبرداری شد؛ میرباقری حساسیت و وسواس فراوانی برای به‌تصویر کشیدن این بخش از داستان داشت، به‌خصوص جایی که در آن خولی با سر بریده حضرت در توبره وارد مطبخ می​شود، زمان و تمرکز زیادی برای فیلمبرداری برد.

در این صحنه ایجاد دود و مِه، نقش زیادی در فضاسازی داشت و به همین دلیل علاوه بر دستگاه‌های مِه‌ساز که در چنین مواردی به‌کار می​آیند، گروه زیادی از افراد حاضر در صحنه نیز در پشت‌صحنه با ابزارهای مختلف همچون: چوب نیم​سوز و... اقدام به تولید دود و وارد صحنه می​کردند تا مِه موجود در فضا به‌اندازه قابل قبول برسد.

از همه اینها گذشته «آهو خردمند» بازیگری که نقش زن کوفی خولی را ایفاء کرد، زحمت و انرژی فراوانی برای ایفای نقش به‌کار گرفت، او در بخشی از این فصل باید روی زمین می​نشست و خون​های چکیده‌شده از توبره خولی را ــ که در واقع متعلق به سر بریده امام‌حسین(ع) بود ــ پاک می​کرد.

روزی که قرار بود این صحنه فیلمبرداری شود، خردمند وارد صحنه شد و به افراد حاضر در سر صحنه نگاه کرد؛ ایفای این نقش توسط او هم حس‌وحال او را دچار تغییر کرده بود و هم در دیگران فضایی عجیب ایجاد کرده بود؛ گروه جلوه‌های ویژه چند روز قبل لوله​های پلاستیکی را داخل زمین کار گذاشته بودند تا این صحنه و جوشش خون اجرایی شود، اما تا پیش از آغاز فیلمبرداری، خردمند دقیقاً نمی​دانست باید چه‌کاری انجام دهد.

وقتی میرباقری برای او توضیح داد که در این صحنه باید به زمین بنشیند و سعی کند لکه​های خون باقیمانده از آقا اباعبدالله را با کهنه پاک کند، حس‌وحالی عجیب او را فرا گرفت؛ حسی که خیلی خیلی قوی​تر از آن چیزی بود که از چند روز قبل و در صحنه​های تمرین به آن رسیده بود؛ خردمند می​دانست که این صحنه به‌دلیل جلوه​های ویژه خاص آن زیاد قابل تکرار نیست؛ تکرار چنین صحنه​ای هم سخت بود و هم ممکن بود حس‌وحال اولیه بازیگر را دچار تغییر کند.

همین حس‌وحال عجیب را هنوز صدرالدین حجازی بازیگر نقش خولی به‌همراه خودش دارد و مردم هم در کوی و برزن هنوز برای ایفای این نقش برخوردها و رفتارهای خاصی از خودشان نشان می‌دهند؛ عده‌ای با آن تعصب همیشگی به بازیگران چنین نقش‌هایی ناسزا می‌گویند و عده‌ای هم به بازیگر نقش «خولی» احترام می‌گزارند و از او به‌خاطر ایفای باورپذیر چنین نقشی، تشکر می‌کنند.

اما چرا آن‌قدر مخاطب، صدرالدین حجازی را با خولی بهتر می‌شناسد و این‌چنین نقش‌هایی ماندگار شد؟ و بازتاب‌هایی که مردم نسبت به این نقش داشتند و دستمزد قابل تأملی که این بازیگر بابت نقش «خولی» از مختارنامه گرفت و عاشقانه‌اش با امام حسین(ع)، محورهایی بود که در بخش اول گفت‌وگوی تسنیم با این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون به آن پرداختیم.

مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

مردم از خولی استقبال کردند!


*بگذارید ابتدای مصاحبه را با ماندگاری نقش «خولی» شروع کنیم؛ مخاطب آن لحظات جسارت «خولی» به سَرِ امام حسین(ع) را در روضه‌ها شنیده بود اما زوایای پیدا و پنهان این نقش را شما در سریال «مختارنامه» ایفا کردید؛ درباره پیچیدگی‌های این نقش چقدر مطالعه کردید، «خولی» را می‌شناختید و ناسزا شنیدید؟

من همه جا گفته‌ام آماده شدن زیربنای هر نقش و کاراکتری مهم‌ترین اتفاقی است که برای یک بازیگر در جریان کار می‌افتد؛ من در «مختارنامه» خولی را بازی کردم به‌پشتوانه هدایت‌های مدبرانه داود میرباقری که مورد قبول مخاطب قرار گرفت؛ کارگردانانی چون میرباقری موهبت‌های عرصه نمایش ما هستند که امیدوارم آن‌قدر نگهداری خوبی از آن‌ها انجام دهیم تا آزرده نشوند.

امیدوارم از موهبتی چون داود میرباقری نگهداری شود


من داود میرباقری را از سال‌های قبل می‌شناسم که اوایل انقلاب در شورای فیلم و سریال بودند؛ کارگردانی که دست به قلم بوده و از یک خانواده برجسته روحانی برخاسته‌ است؛ آن‌قدر با اشراف با مسائل مختلف برخورد می‌کند که اگر اتفاق خوبی را مردم از ایفای نقش من در «خولی» دیده‌اند با متن خوب، فضای حرفه‌ای و رفتار درست کارگردانی او بوده است؛ امیدوارم از این موهبت‌ها نگهداری شود که متأسفانه کم این اتفاق می‌افتد.

2000 صفحه مطلب درباره «خولی» خواندم


معمولاً نقش‌هایی مثل «خولی» صاحب شناسنامه‌ای نمادین میان مردم هستند، اما نه به‌اندازه شمر و ابن‌زیاد و یزید(!) به همین دلیل باید طوری ایفا شود تا مردم باورش کنند؛ برای این عمق‌بخشی نیازمند پیداها و ناپیداهای غنی بودم تا این اتفاق برای مخاطب رقم بخورد؛ پیچیدگی‌ها و چالش‌های فراوان «خولی» باعث شد تا نزدیک به 2 هزار صفحه مطلب درباره این نقش جمع‌آوری کنم.

خیلی زود «خولی» شدم


تئوری‌هایی که نسبت به این شخصیت در ذهن داشتم و این تئوری‌های جدید را به یک فضای عملی تبدیل کردم؛ چون به نقش دلبسته بودم، خیلی زود قالب شخصیتی «خولی» ایجاد شد؛ در ادامه به مناسبات، ارتباطات و تعاملات «خولی» با فضاها و آدم‌‌های دیگر رسیدم؛ جمع‌بندی این کاراکتر، شخصیتی را شکل داد که مردم از دریچه سریال «مختارنامه» دیدند.

خودم ترجیح دادم «خولی» مختارنامه باشم


*شنیده‌ایم که نقش‌های دیگری به شما پیشنهاد شد، اما دست گذاشتید روی «خولی»...

داود میرباقری با من تماس داشت و گفت "پنج نقش را برای تو در نظر گرفته‌ایم که جز خولی، مابقی از قسمت اول تا آخر فضای کار دارند اما «خولی» یک اپیزود بلند است؛ در نقش‌های دیگر پول فراوان و در «خولی» حال و احوالات دیگر"؛ تا گفت خولی حالم خیلی خوب شد! ترجیح دادم «خولی» را کار کنم و از او خواستم با خولی بیشتر ارتباط برقرار کنم؛ چند ماهی وقت داشتم و به مطالعه، تحقیق و تفحص پرداختم تا «خولی» خوبی برای مختارنامه باشم.

«خولی» یک طرح درس در دانشگاه فرانسه شد

*ماجرای دستمزد خاص چیست؟


من یک دستمزد خاص گرفتم که بسیار برایم ارزشمند است؛ روزی مهندس فلاح تهیه‌کننده سریال «مختارنامه» با من تماس گرفت و گفت "گروهی از فرانسه آمده‌اند که دوست دارند با شما صحبت کنند؛ پیش از شما، با داود میرباقری، من و عرب‌نیا هم صحبت کرده‌اند"؛ من گفتم "سریال «مختارنامه» این همه بازیگر دارد حالا چرا من؟!"، گفتند "حالا خودشان می‌آیند و با شما صحبت می‌کنند".

خیلی کنجکاو شدم؛ با من قراری گذاشتند و به منزلم در «جنت‌آباد» آمدند؛ آن موقع مترجم این گروه شخصی به‌نام مسعود مسجدجامعی بود که به‌همراه کارگردان لبنانی و دستیارها و عوامل این گروه ساعت 8:30 صبح به منزل ما آمدند. من پرسیدم "ماجرا چیست؟"، و گفتند "یک طرح درسی برای یکی از دانشگاه‌های فرانسه است؛ ما شما را انتخاب کردیم که نقش کوتاهی در یک سریال بلند داشتید اما تأثیرگذار بودید؛ می‌خواهیم با شما به‌صورت علمی بحث کنیم که چطور یک نقش کوتاه در سریال بلند، می‌تواند به این مرز تأثیرگذاری برسد؟".

آموزش یک نقش در سریال «مختارنامه» به دانشجویان فرانسوی


آن روز پلان به پلان سریال را مورد بحث و بررسی قرار دادند و در هر جایی از من سؤال می‌کردند "چه احساسی داشتید و چطور به این باورپذیری رسیدید؟"، و سؤالات دیگر؛ این ماجرا گذشت تا روزی که یکی از دوستانم به‌نام «هومن آذرکلاه» به من گفت "چقدر خوشحال شدم دیدم در یکی از دانشگاه‌ها شما را به‌عنوان یک الگو نمایش می‌دهند"، این دوست من در پاریس کلاس بازیگری دارد و دیده بود که این سریال و نقش «خولی» را در سر کلاس بازیگری به دانشجویان فرانسوی آموزش می‌دهند؛ من دستمزدم را آنجا گرفتم و این پاداش بسیار برایم ارزشمند بود.

من به عاشق‌پیشگی، رذالت و جنایات «خولی» رسیدم

*چطور به این دامنه عمق‌بخشی در کاراکتر «خولی» رسیدید؟

یک بازیگر قبل از اینکه نقشی را ایفا کند باید به جریان باورپذیری آن بیندیشد؛ بر اساس متن موجود، یک طراحی از کل ابعاد و زوایای پیدا و پنهان این شخصیت و کاراکتر داشته باشد؛ اینجا من به عاشق‌پیشگی، رذالت و جنایات «خولی» رسیدم تا زیربنای این کاراکتر به‌خوبی طراحی شوند، آرام آرام به نقاطی که در اجرا ظریف‌کاری دارد با تمرین و کارگردان اتفاق بیفتد.

چنین نقش‌هایی همیشه خطرناکند


به همین خاطر است که اعتقاد دارم چنین نقش‌هایی همیشه خطرناکند؛ چون مردم از آنها شناخت دارند و اگر ایفای آن کاراکترها و بازی‌ها، باورپذیر اتفاق نیفتد، همه باور مردم به هم می‌ریزد؛ باید یک بازیگر در ایفای نقش چنین شخصیت‌ها و کاراکترهایی مراقبت کند.

در خیابان به من ناسزا می‌دادند


برای من حتی دادگاه خولی بسیار مهم بود؛ چطور این دادگاه برگزار شود؛ یک آدمی که دو زن دارد و تمام هستی‌اش را به‌خاطر یک اشتباه از دست داده است؛ خوشبختانه همان دادگاهی شد که دوست داشتم؛ به همین دلیل وقتی صحنه‌های مربوط به «خولی» پخش شد در خیابان به من ناسزا می‌دادند؛ از این بازتاب‌ها خوشم‌ می‌آمد و می‌گفتم خدا را شکر! آن‌قدر این نقش قوام پیدا کرده که تماشاگر با من مشکل دارد.

مخاطب به این تضادهای سیاه‌وسفید نیاز داشت


این حسّ فضای سوگوارانه امام‌حسین(ع) و آن فضای تراژیکی را که در صحرای کربلا اتفاق افتاده مردم توأمان می‌دیدند؛ اگر این سیاهی‌ها درست به‌تصویر کشیده نمی‌شد، سفیدی‌ها دیده نمی‌شد؛ اگر این تضادها کنار هم قرار نمی‌گرفت، مخاطب را درگیر نمی‌کرد. من با 52 سال کار حرفه‌ای، هنوز هم مجذوب چنین نقش‌های درگیرکننده و پیچیده منفی و خاکستری هستم.

«خولی» نقش ماندگار دوران بازیگری‌ام


*برخی از بازیگران دیگر را کتک هم زدند؛ بازتاب‌هایی فراتر از ناسزا دادن هم داشتید؟


روزی نمی‌گذرد بیرون باشم و حداقل سه، چهار نفر نگویند "چقدر خوب بودید"؛ حتماً لطف مردم است و شاید خیلی هم خوب نبوده‌ام؛ مثلاً به من گفتند "خولی را با شما شناختیم و از ذهن ما بیرون نمی‌رود"؛ این‌ها برایم ارزشمند است. یک بازیگر نیاز دارد مردم او را با چند نقش به‌خاطر بیاورند و نشانه‌ای برای مردم باشند؛ مرا با نقش «خولی» بیشتر می‌شناسند و در این 52 سال کار حرفه‌ای بازیگری، چه در تئاتر و چه در سینما و تلویزیون که به 300 اثر هم می‌رسد، برجسته‌ترین نقشی که هم خودم و هم مردم دوست دارند و ماندگار شده «خولی» است.

در لحظه هلاکت «خولی» مرگ برایم محرز شد

*کدام صحنه «خولی» برایتان سخت بود؟

همه کسانی که در «مختارنامه» بازی کردند یک عشق خاصی داشتند؛ به هر صورت، صحنه دادگاه جذاب بود و آن دادگاهی که احساس می‌کردم که بی‌عدالتی در حق این نقش شده و سریع یک رأی صادر شد؛ زمانی که من را به‌سمت گیوتین می‌آوردند؛ این صحنه چند بار تکرار شد و من اذیت شدم؛ چون یک عده بازیگر کنار من بودند که چندان حرفه‌ای نبودند و با عربده‌کشی و داد زدن به گیوتین رسیدم؛ واقعاً در آن صحنه، احساس کردم مرگ من محرز است و احوال عجیبی داشتم.

مرا با نقش «خولی» بیشتر می‌شناسند و در این 52 سال کار حرفه‌ای بازیگری چه در تئاتر، سینما و چه در تلویزیون که به 300 اثر هم می‌رسد برجسته‌ترین نقشی که هم خودم و هم مردم دوست دارند و ماندگار شده، «خولی» است.
یک مقدار نادانی و سهل‌انگاری مرا به آتش می‌کشاند

یک صحنه دیگر هم زمانی است که سربازان مختار قصد دستگیری «خولی» را دارند؛ خولی در لوله بخاری پنهان شده است؛ یک لوله بخاری بود و یک تنور پُر از آتش! من یک متر و نیم، بالای لوله بودم و یک حرارت عجیب و غریب از آن لوله‌بخاری به بدن من می‌خورد؛ من بازیگر اکشن‌کاری نیستم و خیلی هم مراقب من بودند؛ لحظه افتادن به‌سمت پایین، خطرناک بود چون روبه‌روی تنور بودم؛ با یک مقداری نادانی و سهل‌انگاری در متن آتش قرار می‌گرفتم؛ از لحاظ حسی هم خیلی به خودم فشار آوردم ولی ماحصل کار مرا به اوج خودش رساند.

عاشق امام حسین(ع) هستم

*عاشقانه شما را با امام حسین(ع) می‌شنویم.

میان تمام انسان‌های کره زمین از دوره بربریت، برده‌داری تا‌کنون، تنها انسان‌هایی شایسته تقدیر و شایسته این هستند که در مقابل‌شان سر تعظیم فرود بیاوریم که در مقابل ظلم سینه سپر می‌کنند و تمام موجودیتشان را در راستای آزادی و حرف حق، در طبق اخلاص می‌گذارند؛ امام حسین(ع) یک مرد بزرگ و تکرارناپذیر تاریخ هستند که همه وجودم را تقدیم می‌کنم؛ خودم از یک خانواده روحانی و محب امام حسین(ع) هستم که از دوران کودکی با این شعائر مذهبی بزرگ شده‌ام؛ عاشقانه به امام حسین(ع) عشق می‌ورزم؛ مردی که برای آزادی‌خواهی بشریت مقابل ظلم و ناراستی‌ها ایستاد؛ همیشه در روزهای عاشورا یک حال عجیبی دارم که در چنین روزی، انسانی با تمام این سختی‌ها مقابله می‌کند و این مقابله با ظلم برای من باارزش است.