این عکس رو دقیقا یادمه روز جمعه گرفتم در یکی از شهرهای خراسان شمالی بودم باید میرفتیم به شهر راز و جرگلان در نزدیکی مرز ترکمنستان ....صبح خیلی زود راه افتادیم ...هوا تاریک بود ....از یک جاده پر گردنه و سخت عبور کردیم رفتیم و رفتیم بعد چهار ساعت رسیدیم. راس ساعت برناممون که زنده بود رو اجرا کردیم و خیلی خوشحال بودم از خوشحالی بچه ها...

أما خسته چون باید همین راه رو برمیگشتیم و چهار ساعت دوباره راه و جاده و سختی....

ولی وقتی چشمم به آسمون زیبایی که بالا سرم بود افتاد دلم نیومد ازش ساده بگذرم و ترجیح دادم یک تصویر زیبا از آسمون قشنگی که ما اونجا بودیم با یک لبخند ثبت کنم