به گزارش پارس نیوز، 

بالاخره قهرمان فصل اول «عصر جدید» اولین برنامه استعدادیابی تلویزیون کشورمان مشخص شد: «فاطمه عبادی، بانویی 30 ساله از بندرماهشهر». کسی که اگر «عصر جدید» نبود، شاید هرگز با او و هنرش آشنا نمی‌شدیم اما با رای مردم،در میان بیش از هزار استعداد ایرانی انتخاب شد. یک زن که با هنرش حرف می‌زند. برنامه‌های استعدادیابی دیگر کشورها یا همان تلنت‌شوها به طور معمول آدرنالین خالص هستند، آدم‌هایی که با اره‌برقی روی صحنه می‌آیند تا یک نفر را به دو نیم و دوباره به هم وصل کنند، شعبده‌بازهایی که محیرالعقول‌ترین تردستی‌ها را انجام می‌دهند، البته هنرمندانی از جنس «فاطمه عبادی» هم در این برنامه‌ها حضور دارند اما خیلی جدی گرفته نمی‌شوند چون مخاطب از چنین برنامه‌هایی بیشتر انتظار هیجان محض دارد. اگر دنیای برنامه‌های استعدادیابی را رصد کنیم، می‌بینیم حتی در حوزه هنر هم اجراهای مربوط به موسیقی و ... باید درصدی از هیجان و ریتم را داشته باشد تا مخاطب داخل سالن و پشت گیرنده همه درگیرش شوند. اما قهرمان ما دختری است که لباس ساده می‌پوشد، ساده، راحت و از همه مهم‌تر واقعی حرف می‌زند، چهره‌اش را هنگام کار خیلی کم و بیشتر دست‌هایش را می‌بینیم و قصه‌ای که در حال روایت است. با این همه بیش از شش و نیم میلیون نفر او را انتخاب کردند در حالی که نه خودش اهل هیاهو بود، نه همشهریانش رای مهندسی شده به او دادند و انتخابش فقط و فقط بابت حرف‌ها و دغدغه‌هایی بود که با اجرا مطرح کرد؛ بدون شعار و اغراق. پس نباید راحت از کنار این انتخاب گذشت چون:

برای خیلی از ما هنرمند شدن خودمان یا فرزندان‌مان برابر است با سرمایه‌گذاری زیاد از کودکی، کلاس، مربی، هزینه و ... اما ملکه آرام شن‌ها فقط با چپه شدن نمک پاشش روی میز فهمید در این زمینه استعداد دارد و از این بستر می‌تواند برای گفتن حرف‌های مهم استفاده کند. نه دنبال استاد بود، نه جرقه‌ای را که برایش زده شد دست کم گرفت.

فاطمه عبادی برای هنرش یک مسئولیت اجتماعی مهم تعریف کرده است؛ او هنر را عاری از تعهد و محتوا نمی‌داند. وابسته به فرم نیست و دغدغه‌هایش اولویت بیشتری نسبت به زیبایی کار برایش دارد. در اجراهایش سمت ثبت قاب‌های عجیب نرفت و تمرکزش را روی باری که بر دوش خودش و هنرش بود، گذاشت.

عبادی در صحبت‌های پایانی هر برنامه برای جمع کردن رای دست و پا نزد. خیلی‌ها بودند که از همشهری و هم استانی و هم قومی های ‌شان می‌خواستند که به آن ها رای دهند، رای فاطمه عبادی یعنی این‌که مردم حرف‌های مهم را ترجیح می‌دهند به همزبان بودن و همشهری بودن. بی‌اعتنایی او به رای بیشتر حتی برای مردم مقبول‌تر و قشنگ‌تر هم بود و باعث محبوبیت اش شد.

در سینما و شبکه نمایش خانگی و گاهی تلویزیون، سرگرمی برابر شده است با ابتذال و کپی کردن از کارهای خارجی یا شوخی‌های تلگرامی اما فاطمه عبادی ثابت کرد می‌توان مخاطب را سرگرم کرد و مبتذل نبود، از آن طرف شعاری هم نبود. عبادی با هنرش چنان حرف‌هایش را می زد که نیازی نمی‌دید بخواهد در صحبت‌هایش دوباره چیزی را تاکید کند. رای به عبادی نشان داد، شاید سلیقه ما در موسیقی و سینما کمی مسیر بدی طی کرده باشد اما می‌توان با کار خوب توجهات را جلب کرد.

فاطمه عبادی قهرمان شد اما ژست خیلی از هنرمندان عصا قورت داده را نگرفت. کسانی که فکر می‌کنند اگر عینک گرد و ریش عجیب یا مانتوی خاص نداشته باشند، شبیه مردم هستند و هنرمند محسوب نمی‌شوند. عبادی بعد از قهرمانی هم مدام خدا را شکر کرد و از مردم گفت و قول داد هنرش را در همین مسیری که بود ادامه دهد و امیدواریم همین‌طور هم باشد. هنر، زبانی جهانی دارد و با فطرت انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کند لذا باید از درون مردم الهام بگیرد و برای مردم باشد.

سیدمصطفی صابری