به گزارش پارس نیوز، 

ماجرای حضور رستوران‌های مک دونالدز در ایران همواره شایعات و حواشی خاص خود را به همراه داشته است. قبلا شایعاتی منتشر شد که قرار است شعبه‌ای از این رستوران در جایی از کشور راه بیفتد اما خبر تکذیب شد و پای این رستوران به کشور باز نشود. مستند «مک دونالدز تقدیم می‌کند» روایتی متفاوت از این رستوران و پشت پرده نظام سرمایه‌داری در آمریکا است. این مستند که چندی پیش در حوزه هنری رونمایی شد، شنبه شب در قالب جشنواره تلویزیونی مستند به روی آنتن شبکه مستند رفت.

کارگردان این مستند توحید ابراهیمی است. این مستندساز که متولد سال 1377 است، به تازگی وارد دهه سوم زندگی خود شده و علیرغم جوانی، تجربه خوبی در ساخت مستند دارد. خودش می‌گوید که از 15 سالگی وارد فضای مستند شده و سپس در 18 سالگی در رشته سینما دانشگاه سوره قبول شده است. او پس از گذشت یک سال از دانشگاه انصراف می‌دهد چرا که معتقد است دانشگاه چیزی به او اضافه نمی‌کرده است. این مستندساز جوان، این روزها ساخت مستندهایی را دنبال می‌کند که «مک دونالدز تقدیم می‌کند» یکی از همین‌ها است.

در زیر گفتگویی با توحید ابراهیمی داریم که در زیر منتشر می‌شود: 

مستند «مک دونالدز تقدیم می‌کند» روایتی متفاوت از یکی از موضوعات چالشی است. در ابتدا توضیح دهید که چگونه به ایده ساخت این مستند رسیدید؟ 

آغاز ساخت این مستند از مرداد ماه بود. خاطرم هست قبل از این مستند، پروژه‌ای در مورد نظام آموزشی و کنکور کار می‌کردم و به دنبال اسپانسر می‌گشتم. به همین دلیل پیش آقای یزدی که در آن زمان مدیر مرکز مستند سوره بود رفتم. در جلسه‌ای که با ایشان داشتم، طرح ساخت مستند مک دونالدز را به من داد و پیشنهاد کرد که روی این موضوع کار کنم. او در آن جلسه به من گفت که کار کردن در مورد کنکور حاشیه دارد و به راحتی جلو نمی‌رود. بهتر است که این طرح را کنار بگذاری و در مورد مک دونالدز کار بسازی. بر همین اساس، تحقیقات خود را آغاز کردم و به این کار رسیدم.

یکی از موضوعاتی که در مستندهای این چنینی مهم است، موضوع تحقیق و پژوهش است. در حقیقت، تمام حرف‌هایی که در این مستند مطرح می‌شود، باید دارای فکت حقیقی باشد تا مخاطب آن را بپذیرد. لطفا کمی در مورد روند تحقیق و پژوهش و منابعی که استفاده کردید، توضیح بدهید.

تحقیق و پژوهش این مستند را خودم به تنهایی انجام دادم و چیزی در حدود 2 ماه طول کشید. باید بگویم که در مسیر این تحقیقات، بیش از 580 صفحه از منابعی که مرتبط بود را خواندم که از این تعداد، 480 صفحه آن مورد استفاده قرار گرفت و ما بقی تکرار بود. چکیده و خلاصه‌ای از این تحقیقات که در اختیار نویسنده کار قرار دادم 71 صفحه بود. بر همین اساس، شاید بتوان گفت که این موضوع، قابلیت ساخت چند مستند دیگر را نیز دارد. مطالب زیادی وجود داشت که مجبور شدیم دربیاوریم. برای مثال، در تیزر فیلم می‌بینید که گفته می‌شود «مک دونالدز می‌تواند کلیسای جدید آمریکایی‌ها باشد». این جمله را بیرون آوردم چرا که فرصت نداشتیم.

شاید بیان این موضوعات مهم‌تر از بعضی از مطالبی باشد که بیان کردید. آیا حذف این موارد دلیل خاصی داشت؟

 

بله درست است. در سیر منطقی، نیاز به یک مقدمه داشتیم و این مقدمه، طبیعتا زمان کار را بالا می‌برد. بنابراین درست است که این‌ها مطالب مهمی بود اما این مطالب پراکنده بود و هیچ سیر منطقی نداشت. این مستند ادامه خواهد داشت و این مطالب را در قسمت دوم آن خواهم آورد. باید بگویم که در روند تحقیق و پژوهش بیش‌تر به سراغ سایت‌های خارجی رفتم چرا که سایت‌های ایرانی ترجمه همان سایت‌های خارجی بود و چیز جدیدی نداشت.

اشاره کردید که تحقیق و پژوهش این مستند حدود 2 ماه طول کشید. به نظرتان، این مدت، زمان کمی برای چنین موضوعی نبود؟‌

 

دلیل این که بعد از 2 ماه، تحقیق و پژوهش را متوقف کردم به این دلیل بود که به مبنای اصلی کارم دست یافته بودم. درست است که مطالب زیادی را ترجمه کرده بودم اما از آن‌جا که می‌دانستم دقیقا چه چیزی را می‌خواهم، وقتی مبنای اصلی کار شکل گرفت، تحقیق و پژوهش را متوقف کردم. علاوه بر این، از آن جا که مک دونالدز هیچ‌گاه در ایران شعبه نداشته است، تحقیق میدانی نیز نداشتم. هم چنین، تاکنون هیچ کتابی راجع به این موضوع نوشته نشده بود. بر همین اساس، به نظرم این مدت زمان کافی بود.

در این مستند، همزمان دو داستان را جلو می‌بردید، یکی ماجرای تاسیس و پیشرفت رستوران‌های مک دونالدز و دیگری رئیس جمهور آمریکا. در انتهای این فیلم تلاش کردید با ایجاد یک پل ارتباطی، این دو موضوع را در کنار هم بنشانید. به نظرتان در ایجاد ارتباط بین این دو موضوع تا چه اندازه موفق عمل کردید؟

 

باید بگویم از آن‌جا که این مستند برای یک باکس خاص تلویزیونی ساخته شده بود، از نظر زمان در مقیضه بودم و نمی‌توانستم زمان مستند را بیش‌تر کنم. آقای یزدی می‌خواستند که تولید این مستند 3 ماهه تمام شود اما تولید آن 8 ماه طول کشید. سعی کردم که این پل ارتباطی به خوبی برقرار شود و در اکران‌هایی که داشتم اکثرا این ارتباط را متوجه می‌شدند. البته اگر کسی متوجه این ارتباط نشود، مقصر آن من هستم چرا که زمان کم بود، فشردگی مطالب زیاد بود و مجبور بودیم که ریتم را تندتر کنیم. بر همین اساس، کسانی که اطلاعات کمی راجع به مک دونالدز داشته باشند، ممکن است دچار سردرگمی شوند.

چرا زمان مستند را 30 دقیقه انتخاب کردید؟ به نظرتان کم نبود؟

 

اگر بخواهم راست بگویم خود آقای یزدی نیز از این که این مستند را 30 دقیقه انتخاب کرده است، پشیمان است. چندین بار به ایشان گفته بودم که 30 دقیقه برای این حجم از مطالب کم است اما به دلیل باکس تلویزیونی متناسب، تاکید داشتند که همان 30 دقیقه باقی بماند. وقتی که زمان یک مستند بالا برود، زمان پخشی که برای آن درنظر گرفته می‌شود، خیلی مناسب نیست و زمان‌های خوبی به آن اختصاص داده نمی‌شود. متاسفانه این موضوع، مشکل صدا و سیمای کشور است که وقتی زمان یک مستند بالا می‌رود، باکس پخش خوبی به آن تعلق نمی‌گیرد. اکثر دوستان مستندساز نیز تلاش می کنند تا با هر سختی زمان فیلم خود را پایین بیاورند که زمان اکران بهتری را دریافت کنند. معتقدم که این مستند می‌توانست 60 دقیقه‌ای باشد و 30 دقیقه‌ای بودن آن نقطه ضعف این مستند است.

عمده تصاویری که در این فیلم ارائه کردید، مربوط به ساندویچ خوردن در رستوران‌های مک دونالدز است. از نظر سواد رسانه‌ای، این موضوع یکی از فنون اقناع یعنی «تداعی معانی در ذهن» را به همراه دارد. بر همین اساس ممکن است که یک مخاطب به جای این که به زیر متن این فیلم یعنی نظام سرمایه‌داری فکر کند، اسیر رنگ و لعاب آن شود و بیش‌تر در جهت تحسین آن بربیاید.

 

باید بگویم هم بنده و هم تدوین‌گر این اثر، حواسمان به این موضوع بود و سعی کردیم از تکنیک‌های اقناعی به خوبی استفاده کنیم. خاطرم هست آقای حاتمی کیا وقتی این مستند را دید به من گفت که «مستندت یک وجهه منعی دارد و یک وجهه تبلیغاتی. از آن‌جا که مک دونالدز در ایران وجود ندارد، به هر طریقی که این مستند ساخته شود، جنبه تبلیغاتی پیدا می‌کند چرا که یک چیزی در ایران وجود ندارد و ما می‌خواهیم بگوییم که آن را نخور». طبیعتا، بیننده در ابتدا می‌گوید که این ساندویچ را بده بخورم و سپس آن را نقد کن. این موضوع در حالی است که در کشورهای اروپایی نظیر فرانسه، انگلیس و ... وجهه منعی آن دیده می‌شود چرا که آنان این غذاها را تست کرده‌اند و می‌دانند که راجع به چه چیزی صحبت می‌کنیم. تلاش کردم با قرار دادن صحنه‌هایی حالت انزجار را به نمایش دربیاورم اما طبیعتا افرادی هستند که از دیدن این مستند از مک دونالدز خوششان بیاید.

در حقیقت خودتان هم معتقدید که عده‌ای در ایران با دیدن این مستند، آرزوی داشتن ساندویچ‌های مک دونالدز می‌کنند؟

 

بله. مطمئنا این موضوع وجود دارد.خاطرم هست که وقتی این مستند را برای مخاطب عام اکران کردیم، در ذهن بسیاری از آنان نوعی تناقض به وجود آمده بود. می‌گفتند که دوست داریم همبرگرهای آن را بخوریم اما در مقابل نوعی انزجار نیز نسبت به آن داریم. حتی وقتی که این مستند را در خانه مستند اکران کردیم، مستندسازانی که در آن جلسه حاضر بودند، چنین صحبت‌هایی را مطرح کردند.

اشاره کردید که آقای حاتمی‌کیا این مستند را دیده است. بعد از دیدن آن چه نظری داشتند؟

 

اولین جمله‌ای که بعد از دیدن این مستند به زبان آوردند این بود که «چرا زمان آن را طولانی‌تر نکردی؟!» هم‌چنین گفتند که به مضمون و محتوای آن نقد دارم. ایشان می‌گفت زمانی که در اتریش بودم، مک دونالدز خوردم. بعد از آن، یکی از دوستانم به من گفت که کار اشتباهی کردی و نباید این کار را انجام می‌دادی. در حقیقت، در کشوری مثل اتریش تا این اندازه نسبت به آن انزجار وجود دارد.

آقای حاتمی کیا علیرغم نقدی که به مضمون این فیلم داشتند، گفت که با توجه به ریتم تند آن و رنگ و لعابی که داشت، اگر این مستند یک ساعت دیگر نیز ادامه داشت، باز هم آن را تماشا می‌کردم. به زعم آقای حاتمی‌کیا از آن‌جا که مک دونالدز در ایران وجود ندارد، جنبه تبلیغاتی این مستند بسیار بیش‌تر است. ایشان هم‌چنین درخواست داشت که این مستند در خارج اکران شود چرا که معتقد بود جنبه دفعی آن در خارج بسیار بیش‌تر است. بر همین اساس در تلاش هستیم تا این مستند را در خارج از ایران نیز اکران کنیم. به نظرم با توجه به این که اکنون در فرانسه، راه‌پیمایی ضد سرمایه‌داری برقرار است، اکران این مستند بازخوردهای خوبی را به همراه خواهد داشت.

در بخش‌هایی از این فیلم، تلاش کردید تا کدهایی مبنی بر استفاده ابزاری دولت آمریکا از مک دونالدز بدهید. برای مثال، ایجاد شعبات متعدد از این رستوران در کشورهای مختلف را نشانه‌ای برای اعمال نفوذ این کشور در دنیا تفسیر کردید. با این حال، این خط سیر را ادامه ندادید و در یکی دو جمله متوقف شد. دلیل این موضوع چه بود؟

 

اتفاقا آقای حسن عباسی نیز به همین نکته اشاره کرد. او مستند مک دونالدز را دید و گفت بهتر است که در اکران‌های عمومی، کار را طولانی‌تر کنید و این دست نکات را در دل آن بگنجانید. با این حال شرایطی که برای پخش توضیح دادم، وجود داشت. خودم هم به این موضوع معتقدم و کُدهای زیادی نیز پیدا کرده بودم. تنها مشکل ما زمان این مستند بود. مطمئنا اگر زمان آن طولانی‌تر می‌شد، بسیاری از این مسائل مطرح می‌شد و کار بهتری را می‌دیدیم.