این بار خواستم تولد بگیرم، تولد با مادرانی که دوست داشتم ازشون قدردانی کنم بخاطر تمام تلاشهایی که برای بچه هاشون انجام میدن. . با بچه های سندروم داون، با بچه های اوتیسم و با مادران این بچه ها، کسانی که حامی همیشگی این بچه ها هستن. واقعا بخشی از این تولد رو دوست داشتم با این مادران تقسیم کنم، چون کسانی هستن که زحمت واقعی رو براشون میکشند و تا پای جون براشون وقت گذاشتند. . خواستم یه خسته نباشید بهشون بگم، تا یکم خستگیشون در بره. . اینقدر خوش گذشت که نگید و نپرسید و جای همه دوستانم و کسانی که میخواستن اونجا باشند رو خالی کردم. . . ممنونم از رستوران گردان برج میلاد بخاطر تدارکی که برای این مراسم دیدند.