به گزارش پارس نیوز، 

) آشغال‌های دوست‌داشتنی

هیچ‌کدام از شخصیت‌های فیلم قرار نیست تنفربرانگیز باشند: حتی آن چریک تلخ‌اندیش و تندخو. حسینی با توانایی‌اش از کوچک‌ترین بزنگاه‌های فیلمنامه برای همدلی‌برانگیز کردن شخصیتی استفاده می‌کند که روی کاغذ کار ساده‌ای برای ایجاد همدلی در تماشاگر نداشته است

.

۵) برادرم خسرو

از چالش‌برانگیزترین نقش‌های حسینی تا امروز: نقش آدمی «خل‌وچل» که به‌تدریج باید همدلی تماشاگر را بیش از برادر ظاهرالصلاح‌اش برانگیزد. پس حرکات گاه عصبی‌کننده‌اش باید در عین حال شیرین هم باشند تا مقدمه تغییر جایگاه شخصیت‌ها را فراهم کنند.

.

۴) درباره الی...

احمد از یک زخم بزرگ پیش‌داستان رنج می‌برد. در این شرایط، رفتار او باید نشان‌دهنده تردید و نگرانی در عین اشتیاق باشد. همرنگ جماعت شدن در نقطه اوج فیلم، برای احمد دلیلی شخصی‌تر از دیگر شخصیت‌ها دارد و ارزش کار حسینی در انتقال این پیچیدگی است.

.

۳) پرسه در مه

امین باید نمایان‌دهنده مرز نبوغ و جنون باشد: خلاقیتی که امین امکان بالفعل کردن‌اش را ندارد. پس دچار شکلی از آشفتگی ذهنی می‌شود که با دیوانگی محض متفاوت است. امین، می‌تواند بازتاب این جمله حمید هامون باشد: «در اوج تمنا نمی‌خواهد». هنر حسینی، نمایش این همه ویژگی متضاد است.

.

۲) جدایی نادر از سیمین

در دنیای پر از پنهانکاری فیلم، حجت چیزی برای از دست دادن ندارد. پس طبیعی است که رفتارش صریح‌تر و هجومی‌تر از دیگرانی باشد که باید حساب تک‌تک حرکات خود راداشته باشند. این تفاوت، به‌درستی در بازی برونگرایانه حسینی نمود پیدا می‌کند.

.

۱) فروشنده

درک «طبقه اجتماعی»، کلید موفقیت حسینی در «فروشنده» است: عماد در انتهای این فیلم مثل حجتِ «جدایی...» چیزی برای از دست دادن ندارد اما از یک طرف بار گناه بیشتری را احساس می‌کند و از سوی دیگر طبقه اجتماعی‌اش فرصت آن شکل از برونگرایی را ایجاد نمی‌کند. بازی کنترل‌شده حسینی این‌جا به داد فیلم می‌رسد