به گزارش پارس نیوز، 

رونای قصه سریال دل‌دار را این روزها همه می‌شناسند، دختری که بعد از شکست در ازدواج اول، حال دوباره عاشق شده و این‌بار عاشق همکلاسی قدیمی‌اش به نام آرش. به‌هیچ‌وجه شکست روی زندگی شخصی رونا تاثیر نگذاشته و او محکم روی پاهای خودش ایستاده و حتی خانواده‌اش را قانع کرده تا شرکتی باز کند و فعالیت اجتماعی ـ اقتصادی داشته باشد.

رونا دختری مستقل است که دوست ندارد کم بیاورد، حتی با وجود مزاحمت‌هایی که همسر اولش، کامیار برای او فراهم می‌کند. رونا می‌خواهد به جلو حرکت کند و یک مسیر تازه زندگی را با آرش شروع کند، اما باز هم زندگی‌اش دستخوش دست‌اندازهایی می‌شود، دست اندازهایی که او را محکم‌تر از قبل می‌کند. این نقش را سوگل خلیق بازی می‌کند. بازیگر جوانی که از سال‌ها پیش فعالیتش را در عرصه تئاتر شروع کرده است. خلیق فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی تئاتر است و تئاتر را عاشقانه دوست دارد.

خلیق می‌گوید برایش دستمزد اهمیت ندارد و به تنها چیزی که فکر می‌کند، یک نقش اثرگذار است که به لحاظ ویژگی‌های رفتاری خیلی دورتر از شخصیت واقعی خودش باشد تا او را برای ایفای نقش به چالش دعوت کند.

او در چند فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی بازی کرده است، اما برادران محمودی با سپردن یکی از نقش‌های محوری قصه سریال دل‌دار باعث شدند تا مخاطبان تلویزیون بیشتر با چهره سوگل خلیق آشنا شوند. خلیق با این که جوان است، اما خودش را برخلاف برخی از بازیگران جوان که در میان مخاطبان تلویزیون شناخته می‌شوند، درگیر هیاهوی فضای مجازی نکرده است و ترجیح داده در آرامش کارش را انجام بدهد. ضمن این‌که خلیق خودش منتقد کارهایش است. به بهانه بازی او در سریال دل‌دار در یکی از روزهای ماه رمضان میزبان او در روزنامه بودیم و به گپ و گفت نشستیم.

خانم خلیق! در مجموعه دل‌دار نقش یک‌زن مطلقه به نام رونا را بازی کردید. معمولا نگاه مردم به زن مطلقه سنگین است و همین کار شما را سخت‌تر می‌کرد. وقتی قرار شد چنین نقشی را بازی کنید، واکنش و برخوردتان با نقش چگونه بود؟

همه خصوصیات رونا برایم جذاب بود و من را برای ایفای نقش به تفکر و چالش وا می‌داشت. گرچه شخصیت رونا به لحاظ اتفاقاتی که برایش در زندگی می‌افتد از من دور بود و تجربه‌ای هم نداشتم، اما دلم می‌خواست خودم را به جای رونا بگذارم و درست این نقش را بازی کنم.

همان‌طور که خودتان هم تاکید کردید نگاه جامعه به زنان مطلقه سنگین است و مردم هم درباره شان قضاوت می‌کنند، بی‌آن‌که بدانند آن خانم در چه شرایطی مجبور به طلاق شده است. طلاق نباید منجر به متوقف شدن یک زن در جامعه و فعالیت اجتماعی‌اش شود. در مجموع ایفای نقش رونا سخت بود، گرچه می‌دانستم نقش بازی می‌کنم، اما حرف‌هایی که رونا به خاطر شکست زندگی اولش از دیگر شخصیت‌های قصه می‌شنید، برایم دردناک بود.

شما با چه نگاهی این نقش را بازی کرده‌اید؟

از اساس با این نگاه سنگین نسبت به زن مطلقه مخالفم! باید منطقی برخورد کنیم و نباید خیلی سریع قضاوت کنیم.

برای نقش رونا ما‌به‌ازایی هم داشتید؟

ما‌به‌ازای خاصی نداشتم، اما در نزدیکان دیده بودم خانمی که بنا به هر دلیلی جدا شده بود. اما رونای قصه دل‌دار خیلی سنی نداشته که مجبور به جدایی شده بود. در مجموع بعد از خواندن فیلمنامه و صحبت با کارگردانان به نقش رسیدم.

شخصیت رونا را دوست داشتید؟

بله، خیلی با رونا ارتباط برقرار کردم. با این که از شخصیت من دور بود.

کدام ویژگی و رفتار رونا شما را برای بازی در سریال دل‌دار ترغیب کرد؟

رونا دختر محکمی است و علاوه بر مدیریت‌ و استقلالش، در او یک دختر عاشق پیشه هم می‌بینیم که خیلی جذاب است. شاید در نگاه اول استقلال و عاشق پیشه بودن رونا را در تقابل ببینید.

یعنی فردی که استقلال داشته باشد، نمی‌تواند عاشق شود؟

نه! منظورم این نیست. شاید اگر سریع و سطحی به فردی نگاه کنیم که شخصیت محکمی دارد، از او بعید بدانیم عاشق هم شود و این مساله را در تقابل بدانیم. در مجموع رونا ویژگی‌های جذابی داشت که من را برای بازی ترغیب کرده بود.

شما باید نقش یک زن مطلقه را بازی می‌کردید، در حالی که خودتان هنوز ازدواج نکرده اید. البته یک بازیگر نباید همه نقش‌هایش را از قبل تجربه کرده باشد، اما به هر حال شاید ازدواج می‌کردید بیشتر می‌توانستید با رونا ارتباط برقرار کنید؟

من هم با این صحبت موافق هستم که نباید همه نقش‌ها را از قبل تجربه کرده باشیم. اما دلم می‌خواهد نقش‌هایی را بازی کنم که از شخصیت خودم دور باشد، چون این طور بیشتر من را به تفکر و چالش برای ایفای نقش دعوت می‌کند. قضاوت با مردم است که من تا چه میزان توانسته‌ام نقش رونا را درست خلق کنم، اما این اطمینان را می‌دهم که همه تلاش و انرژی‌ام را برای نقش گذاشته ام. البته نه تنها من، بلکه همه عوامل این تلاش را داشتند.

واکنش‌های پدر، برادر، آرش، مادر آرش و... نسبت به رونا باعث می‌شود تا او را در موقعیت‌های عجیب و غریب قرار بدهد، اما جالب است که شما به عنوان خالق رونا بازی گل درشتی ندارید، حتی وقتی رونا عصبانی می‌شود، باز هم رفتارهای اوراکت نمی‌بینیم و همیشه آرامش خاصی در چهره‌اش است، آیا این مساله تعمدی بود؟

نظر برادران محمودی هم این‌طور بود که رونا خیلی رفتارهایی با هیجان بالا نداشته باشد و بخشی دیگر هم خواسته خودم به عنوان سوگل خلیق بود. به هر حال رونا در موقعیت‌های مختلفی که قرار می‌گیرد، مدیریت بحران دارد. شخصا هم این طور هستم که وقتی تلخ‌ترین و عجیب‌ترین اتفاق در زندگی ام افتاده و با این که از درون متلاشی شدم، اما بیرون انتقال ندادم. گرچه رفتارهای درونگرا ضربه می‌زند، اما از شلوغ بازی فراری هستم! به همین دلیل ترجیح دادم که رفتارهای اوراکت نداشته باشم.

فکر نمی‌کردید شاید با انتقادی در این باره رو‌به‌رو شوید؟

شاید بعضی بگویند رونا بی‌حس و بی‌حال است، اما این طوری بودن رونا را دوست داشتم و برایم جذاب بود. ضمن این‌که قبول کنید رونا یک فرد حامی و مستقل است، به همین دلیل رفتارهای شلوغ بازی در مواقع بحران با شخصیت او همخوانی نداشت.

برخی اعتقاد دارند شما این نقش را بی‌حس و حال بازی کردید، اما من عقیده دارم که آرامش زیادی در مواقع بحران در چهره تان دیده می‌شود؟

من رونا را طوری بازی نکردم که خنثی باشد، بلکه دلم می‌خواست مدیریت بحران او در موقعیت‌های سخت مشخص شود که نشأت‌گرفته از روحیات او بود. من هنگام ایفای نقش اصلا بی‌حس و بی‌حال یا خنثی نبودم.

همه بازیگران قبل از رفتن جلو دوربین، معیارهایی برای نقش دارند که شامل کارگردان، دیگر بازیگران، متن و... می‌شود. شما چه اتفاقی در رونا دیدید؟

مهم‌ترین جذابیتی که سریال دل‌دار برایم داشت، کار کردن با برادران محمودی بود. ضمن این‌که نمونه روناها در جامعه به‌ویژه در تهران زیاد است. دختران مستقل و محکم. رونا عجیب و غریب نیست. او عادی است و واکنش‌های او را در شرایط ویژه می‌بینیم.

برادران محمودی برای ایفای نقش رونا تا چه میزان به شما آزادی عمل می‌دادند؟

کاملا همراه بودند. البته من هم خیلی کنجکاوی نمی‌کردم، اما هر قسمت از دیالوگ‌ها به نظرم بهتر بود طور دیگری باشد، حتما نظرم را می‌گفتم و آنها هم اگر می‌دیدند درست است، پذیرا بودند.

بخش‌هایی از کار را جمشید محمودی کار کرده و بخش‌هایی را نوید محمودی. به هر حال هر فردی ویژگی‌های کاری خودش را دارد، حتی میان برادران و خواهران هم اختلاف نظر وجود دارد. کار کردن با برادران محمودی برایتان سخت نبود؟

واقعیت این است که بخش عمده کار را با جمشید محمودی کار کردم، ولی با این حال دچار تضاد در مسیر کارگردانی و بازی نشدیم. آن دو خیلی به هم نزدیک فکر و تمام وقت با هم مشورت می‌کردند. فقط در خصوصیات فردی تفاوت‌هایی داشتند، ولی در کار تفاوتی وجود نداشت که ما را دچار مشکل کند.

پس بازی شما از یکدستی خارج نمی‌شود؟

نه، اصلا. بعید می‌دانم برای کسی هم پیش آمده بود.

معمولا سریال‌های مناسبتی بیشتر دیده می‌شوند. آیا پخش رمضانی هم تاثیری در انتخاب‌تان داشت؟

بله، اما هر موقع از سال برادران محمودی به من پیشنهاد کار بدهند، حتما قبول می‌کنم. به هر حال مردم سریال‌های مناسبتی را بیشتر دنبال می‌کنند.

الان خودتان سریال دل‌دار را تماشا می‌کنید و آیا دیگر سریال‌های رمضانی را هم می‌بینید و در ذهن‌تان ماراتن مناسبتی بودن شکل می‌گیرد یا نه؟

سریال خودمان را دو سه بار می‌بینم.

یعنی همه تکرارها را دنبال می‌کنید؟

(با خنده) دوست دارم سریال خودمان را دقیق ببینم. دیگر سریال‌ها را هم جسته و گریخته می‌بینم، اما بیشتر بازی دوستانم را دنبال می‌کنم. به هر حال تماشا کردن کار خودمان را از این لحاظ دوست دارم که برایم زحمات و نتایج کارمان مهم است.

خودتان راهم نقد می‌کنید؟

بله. خیلی زیاد.

حتی رونا راکه این شب‌ها می‌بینید، نقد خواهید کرد؟

(با خنده) بله. طوری که موقع سریال خانواده‌ام به من می‌گویند پاشو پاشو از بس غر می‌زنی! شاید تماشاگر با این دقت نبیند.

پس نسبت به نقد منفی گارد نمی‌گیرید؟

نه، اگر نقدی منطقی باشد، چه ایرادی دارد. اتفاقا به کار من هم کمک می‌کند.

در یکی از مصاحبه‌هایتان گفته بودید باید شرایط خاصی باشد که بازی در یک سریال را بپذیرید. هنوز هم این عقیده را دارید؟

نمی‌دانم این حرف را زده‌ام یا نه، اما می‌دانم خیلی تصمیم نداشتم الان کار در سریال‌ها را شروع کنم.

چرا؟

راستش همیشه تئاتر برایم اولویت داشته و تصمیم داشتم اگر قرار باشد کار تصویر انجام بدهم، سینما اولویتم باشد، ولی وقتی قرار شد با برادران محمودی کار کنم، دیدم که شرایط خیلی خوبی است، چون کار با آنها فوق‌العاده است. ضمن این که دوست داشتم تجربه کار مناسبتی هم داشته باشم.

به هر حال تعداد مخاطبان تلویزیون زیاد است و خدا را شکر می‌کنم که تا به امروز به غیر از یکی دو مورد نظرات مثبت گرفتم و این برایم خیلی جذاب بود، اما گاهی متاسفانه در نظر دادن و قضاوت کردن بی‌رحم می‌شویم و بدون در نظر گرفتن همه چیز اظهار نظر می‌کنیم و این اذیت‌کننده است.

نظر بی‌رحمانه‌ای درباره خودتان شنیده‌اید؟

راجع به بازی‌ام، ولی فکر می‌کنم که نیازی نیست به کسی بگوییم چقدر زشتی!

مگر به شما گفته‌اند زشت هستید؟

بله. البته خدا را شکر بازتاب‌های مثبت داشتم و فقط دو مورد نظر منفی داشتم که زیر پست دل‌دار یکی به من گفته بود زشت هستم و با ادبیات بدی هم مطرح کرده و یکی هم گفته بود که انگار از خواب بیدار شدی و بازی کردی! به نظرم می‌توان نظرات را گفت، اما با ادبیات محترمانه. حتی قرار نیست همدیگر را قانع کنیم، ولی می‌شود بدون پرخاش و تند‌صحبت کردن هم با هم حرف بزنیم و نظرات مان را بگوییم.

اشاره کردید اولویت‌تان تئاتر است، چطور با دستمزد پایین آن کنار آمده‌اید؟ این در حالی است که جوانان میل بیشتری به دیده شدن دارند و بازیگران جوان دوست دارند هر چه زودتر وارد کار تصویر شوند.

رشته تحصیلی‌ام کارگردانی تئاتر است. با شما موافق هستم دستمزد تئاتر در حدی نیست که بتوان حتی درباره‌اش صحبت کرد و دیده شدن برای همه جذاب است و من هم مستثنا از این مساله نیستم، اما با این حال تئاتر و روی صحنه بودن حالم را خوب می‌کند و جای همه چیز را می‌گیرد.

بهترین تئاتری که بازی کردید، چه بوده؟

جذاب‌ترین تجربه‌ام در تئاتر قصه ظهر جمعه محمد مساوات بود. در سینما فیلم‌دو به کارگردانی سهیلا گلستانی را بازی کردم که نقش‌ام را خیلی دوست داشتم و گروه فوق العاده بودند. در تلویزیون هم سریال دل‌دار برایم تجربه ارزشمندی است. برای پذیرش نقش هم معیارهایی دارم. فارغ از پیچیدگی‌های نقش نگاه می‌کنم که آیا از پس نقش می‌توانم به‌خوبی بر بیایم یا نه. هر چه نقش از من دورتر باشد، برایم جذاب‌تر است. در یکی از اپیزودهای سریال محکومین نقش یک دختر دبیرستانی را به‌عهده داشتم که به لحاظ عاطفی وابستگی زیادی به پدرش داشت، اما او به خاطر مشکلات مالی به زندان افتاد و این دختر تصمیم می‌گیرد با طلبکارهای پدرش صحبت کند. در اولین روز تصویربرداری این کار پدر خودم فوت شد و بعد از سه روز مرخصی سر کار رفتم و نقشم را بازی کردم.

برایتان سخت نبود سه روز بعد از فوت پدرتان سر صحنه بروید و بازی کنید؟

خیلی سخت بود. در منگی عجیبی بودم؛ ولی همین هم به حالم خیلی کمک کرد.

این در حالی است که مردم دنیای بازیگران را رنگی می‌بینند بدون آن‌که به مشکلات و سختی‌هایش نگاه کنند؟

بازیگری دنیای ویژه‌ای دارد و بی‌رحم هم است. به عنوان مثال یکی از دوستان ما باید شب در تئاتر فجر نمایشی را اجرا می‌کرد که همان روز پدرش فوت شد. در هر حالتی که باشیم باید شب به موقع برای اجرا حاضر شویم. همین نمونه بی‌رحمی این دنیاست.