به گزارش پارس نیوز، به تازگی مهناز افشار، بازیگر زن سینمای ایران، همراستا با رضا پهلوی در موضع‌گیری قابل تأمل هر گونه کمک خارجی از سوی عراقی‌ها به مردم ایران را نفی کرده و خلافِ شان مردم کشورمان خوانده است؛ رویکردی که سوای نژادپرستی آشکاری که در آن موج می‌زند، فلسفه وجود تمامی نهادهای امدادرسان بین‌المللی را ـ که ماهیت‌شان متکی بر مشارکت‌های بین المللی در زمان وقوع حوادث غیرمترقبه است ـ به چالش کشیده است.

2016564_592

مهناز افشار فلسفه وجودیِ صلیب سرخ را زیر سوال برد!به تازگی مهناز افشار، بازیگر زن سینمای ایران، همراستا با رضا پهلوی در موضع‌گیری قابل تأمل هر گونه کمک خارجی از سوی عراقی‌ها به مردم ایران را نفی کرده و خلافِ شان مردم کشورمان خوانده است؛ رویکردی که سوای نژادپرستی آشکاری که در آن موج می‌زند، فلسفه وجود تمامی نهادهای امدادرسان بین‌المللی را ـ که ماهیت‌شان متکی بر مشارکت‌های بین المللی در زمان وقوع حوادث غیرمترقبه است ـ به چالش کشیده است.

جعفر پناهی که برای ساخت مستند جدیدش روی بدبختی مردم خوزستان به قصد بردن یک جایزه دیگر از برلین، ونیز یا کن به مناطق سیل‌زده رفته، ویدیویی از جوان خوزستانی منتشر کرده که یک جوان عرب خوزستانی از اینکه عراقی‌ها برای کمک به ایران آستین بالا زده و به مناطق سیل‌زده آمده‌اند، انتقاد می‌کند و فریاد می‌زند: «باید خودمان کمک کنیم، چرا بگذاریم غریبه بیاید کمک کند؟»؛ تعابیری که شاید این جوان از عمق آن آگاهی نداشته باشد اما جعفر پناهی به خوبی معنای آن را می‌داند و به همین دلیل، اقدام به انتشارش کرده است.

شاید اعتبار این جوان عرب از سر دلسوزی و غیرت باشد؛ اما بی‌شک با توجه به سوابق، نه جعفر پناهی برای دلسوزی این ویدیو را منتشر نموده، نه رضا پهلوی که از فضای به وجود آمده علیه کلیت ایران استفاده کرده و نه مهناز افشار که یک خط مشترک را با آنها پیگیری کرده‌، هیچ یک از سر دلسوزی نبوده است. هدف جعفری پناهی مشخص است. او به دنبال کسب حداکثر سود در دوران ممنوع الخروجی است که در تولید فیلم‌های ضعیف، کسب جوایز بین‌المللی سینمایی با این فیلم‌ها و در نهایت فروش رایت بین‌المللی این فیلم‌ها خلاصه می‌شود.

رضا پهلوی نیز تصور می‌کند از این سیل می‌تواند ابزار برای تخریب مشروعیت عمومی حاکمیت فراهم بسازد و تصور می‌کند عملکرد حاکمیت ایران در این دوران شبیه به رژیم محمدرضا پهلوی است که در امدادرسانی به زلزله زدگان بوئین زهرا ناکام ماند و رسماً ارتش آمریکا امدادرسانی را بر عهده گرفت؛ اتفاقی که تصاویر آن به شکل گسترده در فضای اینترنت وجود دارد و قاعدتاً اگر ربع پهلوی به این اقدام اعتراض دارد، ابتدا دوره سلطنت پدرش را باید به چالش بکشد که توان امدادرسانی نه به 24 استان سیل‌زده بلکه به یک شهرستان زلزله زده را نیز نداشت.

در این میان رفتار مهناز افشار و گروهی شبیه به او با چه انگیزه‌ای است؟ مهناز افشار قاعدتاً چهره متفکری محسوب نمی‌شود. او که به لحاظ توانایی حرفه‌ای تقریباً همسطح سحر قریشی است اما به لحاظ هوشِ حرفه‌ای اندکی بالاتر است، از سال 1387 تلاش کرد از سینمای تجاری به صورت نسبی فاصله بگیرد و در تولیدات جدی‌تر ایفای نقش کند. تلاش‌های او طی یک دهه اخیر برای تغییر چهره‌اش صرفاً به کوشش رو و پشت پرده برای بردن جوایز محدود نشده و نوع واکنش‌هایش نیز از جنسی بوده که بتواند طیف خاکستری را بیشتر با خود همراه کند؛ طیفی که هنوز به افشار بابت ازدواج سیاسی‌اش طعنه می‌زنند.

از این منظر می‌توان درک کرد چرا مهناز افشار بدون آنکه شناختی از مسائل مختلف داشته باشد، چنین موضع‌گیری‌هایی کرده و سعی می‌کند در میانه هر شکافی قرار بگیرد یا درباره زندانیان سیاسی-امنیتی توئیت کند که اگر احکام قضایی آنها را به او بدهند، معنای کلمات حقوقی درج شده در بسیاری از خطوط احکام را نیز نمی‌داند. مهم نیست این بازیگر چه میزان درک از مسأله دارد. مهم این است که آیا این موضع گیری مشتریانی دارد که او را به هدف یک دهه اخیرش در ترسیم چهره یک بازیگر جدی، متفکر و مصلح نزدیک می‌کند یا نه؟

واقعیت این است، متأسفانه در چنین حوادثی نیز هرکس به دنبال گرفتن ماهیِ خود از آب گل‌آلودی است که خانه مردمان پرشماری از این سرزمین را با خود برده و متأسفانه طیف‌هایی از افکارعمومی بدون آنکه از عقبه موضع‌گیری این اشخاص اطلاعی داشته باشند، تصور می‌کنند با چه متفکرین دلسوزی روبه رو هستند و در زمین این اشخاص بازی می‌کنند که حتی درک درستی از مشارکت بین‌المللی در حوادث غیرمترقبه نظیر سیل ندارند.