اخیرا سه کشور اروپایی امضاءکننده برجام نسبت به پیامدهای تصمیم تهران برای نصب سانتریفیوژهای پیشرفته در نطنز و همچنین طرح راهبردی مجلس شورای اسلامی جهت رفع تحریم‌ها هشدار داده و این اقدامات را مصداق «فرصت سوزی»در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان دانسته‌اند! این ادعا در حالی صورت می‌گیرد که اتحادیه اروپا، خود بیشترین فرصت سوزی ممکن را در قبال حفظ تعهدات خود در برجام ، خصوصا پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای صورت داد و نه‌تنها کمترین اقدامی در راستای عمل به تعهدات ۱۱ گانه خود ( وفق بیانیه بروکسل در سال ۲۰۱۸ میلادی) انجام نداد، بلکه به مهره بازی کاخ سفید در پیشبرد استراتژی فشار حداکثری علیه کشورمان تبدیل شد. سؤال اصلی اینجاست که بازی اتحادیه اروپا در قبال برجام و ایران، خصوصا در دوران ریاست جمهوری جو بایدن ناظر بر چه مؤلفه‌ها و محورهایی طراحی‌شده و صدور بیانیه‌های مکرر از سوی آن‌ها، معطوف به چه اهداف، استراتژی‌ها و تاکتیک‌هایی صورت می‌گیرد. 
 الف) تظاهر به چینش دوباره صحنه بازی! 
آنچه اروپائیان قصد دارند در مرحله نخست صورت دهند، تظاهر به چینش دوباره صحنه بازی می‌باشد! به‌این‌ترتیب که گویا با شکست ترامپ و خروج وی از کاخ سفید، باید آنچه طی سال‌های اخیر در قبال برجام و ایران به وقوع پیوسته را فراموش کرد و خود را آماده برای بازی در دوران جدیدکرد! این استراتژی ظاهرا ایده‌آل گرایانه، ریشه در همان بازی راهبردی مشترک جمهوری‌خواهان و دموکرات‌های آمریکا و اتحادیه اروپا دارد که اتفاقا ماهیتی کاملا رئالیستی و واقع‌گرایانه دارد! به عبارت بهتر، بازیگران اروپایی درصدد خلق تصویری کاذب
 ( از جنس تصاویر مجازی و ایده آل گرایانه ) در قبال دوران ریاست جمهوری بایدن و نقش‌آفرینی جدید خود و آمریکا در برجام هستند که بتوانند با تکیه‌بر آن، افکار عمومی را از واقعیات پشت پرده  مربوط به مناسبات برجامی آمریکا-اروپا  منحرف سازند. در این بازی،اروپائیان در وهله اول قصد دارند  نقض عهد آشکار خود در برجام را نادیده انگاشته یا حتی نفی کنند و  سپس  بر اساس مأموریت محول شده جدید از سوی بایدن، زمینه را برای ظهور و بروز بازی تاکتیکی جدید در تقابل با ایران آماده کنند.فراموش نکنیم که در طول هفته‌های اخیر، مذاکراتی مستقیم میان اعضای تیم سیاست خارجی دولت بایدن و تروئیکای اروپایی بر سر این مسئله صورت گرفته است. 
 ب) ارسال پیام‌های چندگانه به ایران 
در مرحله دوم، بازیگران اروپایی قصد دارند با ارسال پیام‌ها و سیگنال‌های ظاهرا متناقض خطاب به کشورمان، «محاسبات رفتاری-تاکتیکی» و فراتر از آن« محاسبات استراتژیک»کشورمان را در قبال دولت بایدن و اتحادیه اروپا خدشه‌دار سازند. به‌عنوان‌مثال «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و رئیس کمیته مشترک برجام در این خصوص می‌گوید :
«…. ایرانی‌ها به‌هرحال بعد از ماجراهای سال‌های اخیر حق‌دارند احساس کنند که به‌ آن‌ها خیانت شده است و بنابراین احتمالاً نخواهند خواست دوباره با همان کارت‌ها ( تاکتیک‌ها و روش‌ها)  بازی کنند. اما ما هم باید منتظر بمانیم. »
در مقابل،  به‌صورت نسبتا همزمان در بیانیه تروئیکای اروپایی در خصوص نصب سانتریفیوژهای جدید در نطنز و طرح جدید مجلس شورای اسلامی آمده است :«اقدامات ایران مانع از به ثمر رسیدن تلاش‌های جدی اروپا برای حفظ برجام می‌شود! فراتر از آن، متعهد هستیم که زمینه را برای پرداختن به دغدغه‌های غیرهسته‌ای در قبال ایران، ازجمله موضوعات مربوط به آزمایش موشک‌های بالستیک ومذاکره با ایران بر سر  اختلافات منطقه‌ای فراهم‌سازیم!»
ارسال این پیام‌های متناقض از یک«مصدر واحد»
 باهدف ایجاد سردرگمی محاسباتی در ایران و ذهنیت سازی چندگانه برای افکار عمومی کشور صورت می‌گیرد. بنابراین، نباید این اظهارات متناقض را به معنای«سردرگمی»بازیگران اروپایی در قبال ایران تلقی کنیم. 
 ج) تکیه‌بر استراتژی مهار همه‌جانبه ایران قدرتمند 
اتحادیه اروپا نیز به‌مانند آمریکا، بر روی یک استراتژی به نام« مهار همه‌جانبه ایران قدرتمند» متمرکز است. دلیل مخالفت بازیگران اروپایی با طرح‌ها و قوانینی ازجمله آنچه اخیرا در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده نیز همین مسئله است! بازیگران اروپایی از هر آنچه آن‌ها را از« مهار همه‌جانبه ایران » دور کند، روی‌گردان هستند. استراتژی مهار همه‌جانبه ایران( در حوزه‌های هسته‌ای، منطقه‌ای، موشکی و ….)، حکم یک «نقشه راه» را در سیاست خارجی مشترک آمریکا-بازیگران اروپایی علیه ایران دارد. 
در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران و خصوصا مسئولین حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان نیز باید بر روی گزاره و مؤلفه‌ای به نام «انهدام پازل‌های استراتژیک غرب»متمرکز شوند.به عبارت بهتر، تفکیک بازی اروپا از آمریکا، یک «خبط بزرگ استراتژیک» است که باید در محاسبات راهبردی و استراتژیک ما فراموش شود. بدون شک انهدام «پازل استراتژیک غرب» در قبال کشورمان ،اصلی‌ترین وظیفه همه ارکان نظامی، دیپلماتیک و اجرایی کشورمان محسوب می‌شود.هم‌پوشانی استراتژیک بازی مشترک آمریکا- اروپا در قبال ایران، حتی در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز عینیت کاملی داشت. این قاعده در قبال دولت جو بایدن نیز صادق است. با این تفاوت که هم‌پوشانی استراتژیک آمریکا- اروپا
 در دوران ریاست جمهوری ترامپ( در قبال ایران و برجام )، تبدیل به هم‌پوشانی «استراتژیک –تاکتیکی»خواهد شد. این هم‌پوشانی در دوران ریاست جمهوری بایدن، حالت «مطلق» خواهد داشت نه«نسبی»!
 باید مؤلفه‌های مقاومت فعال را تقویت کنیم 
اصلی‌ترین دغدغه کشورمان در برهه فعلی، تقویت مؤلفه‌های «مقاومت فعال» و افزایش هزینه‌های مشترک آمریکا و اروپا در این منازعه همه‌جانبه با ایران است.  بدیهی است که دستگاه دیپلماسی ما باید این پیام را به‌طرف مقابل مخابره کند
( که تاکنون متأسفانه به‌صورت دقیق مخابره نشده است ) که هرگونه اقدامی در این مسیر برای آمریکا و شرکای اروپایی آن مولد هزینه‌های غیرقابل‌جبران خواهد بود. تروئیکای اروپایی باید بدانند که هزینه هرگونه همراهی آن‌ها با کاخ سفید که  باهدف افزایش قدرت مانور غرب در برابر ایران و«تحدید قدرت کشورما» صورت می‌گیرد، بسیار سنگین خواهد بود. دیگر زمان آن رسیده است که چنین هشداری  به صورتی قاطعانه و صریح، خطاب به سران سه کشور  اروپایی  دخیل در برجام  مخابره شود. هراندازه در انتقال پیام «پایان صبر استراتژیک ایران در مقابل غرب» و از آن مهم‌تر، «شریک جرم دانستن تروئیکای اروپایی با  آمریکا در تقابل با نظام و ملت ایران»  اهمال کنیم، در آینده‌ای نزدیک با توطئه‌های مشترک بیشتری از سوی بازیگران غربی مواجه خواهیم بود.مسئله‌ای که نمادها و مصادیق آن را امروز داریم در بیانات و مواضع بازیگران اروپایی در تقابل با کشورمان مشاهده می‌کنیم.