نویسنده : عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی

با داغ تر شدن تب شیوع کرونا در جامعه و به موازات آن پررنگ تر شدن مباحث کارشناسی، مسائل حاشیه ای، گمانه زنی ها، رقابت های سیاسی، هجمه های رسانه ای و دیگر مسائل اکنون نوع برخورد مسئولین امر، به خصوص مسئولین امنیتی کشور در قبال سوال مهم این روزهای جامعه که آیا اساسا کرونا زاده یک بیوتروریسم است؟ آیا این ویروس می تواند از دل یک پروژه ضد امنیتی شکل گرفته باشد؟ سبب شده تا ظن و حتی سوء ظن در رابطه با برخی مواضع مسئولین امنیتی کشور و در مقابل انفعال بخش دیگری از مسئولین امر شدت یابد. 

در این رابطه سخنان 16 اسفندماه حشمت الله فلاحت پیشه در خصوص این که  کرونا عامل بیماری عادی نیست، بلکه بیوتروریسمی است که در کشورهای ایران و چین توزیع شده و عدم روشن گری نهادهای مربوطه، علی الخصوص سازمان پدافند غیر عامل کشور پیرامون پاسخ به این پرسش که آیا کرونایی که اکنون به یک بلای تمام عیار برای سلامت و امنیت جامعه و کشور بدل شده است در راستا گفته های عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی می تواند اقدامی بیوتروریستی باشد یا نه؟ 

اتفاقا پاسخ گو نبودن این نهادها به چنین سوالاتی سبب شده تا روز به روز دامنه برخی تحلیل ها که می تواند سلامت روانی جامعه را هدف قرار دهد، بیشتر و بیشتر شود. چرا که از یک سو قطعا فلاحت پیشه به عنوان یک عضو کمیسیون امنتی ملی بدون اطلاع و آگاهی از موضوعی، مسئله ای را در این بُعد و در این شرایط حساس کشور که قطعا تبعاتی به همراه خواهد داشت، مطرح نمی کند. پس این سخنان نشان از این دارد که می توان در رابطه با بیوتروریستی بودن کرونا احتمالاتی را حتی تا حد یقین مطرح کرد. خصوصا که رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی محلس در ادامه مواضع خود بر اهمیت هر چه بیشتر بر تقابل های سازمانه یافته تر تاکید و عنوان می کند که با توجه به شرایط موجود لازم است مقابله با بیوتروریسم از حوزه پدافند غیرعامل خارج شود و به صورت جداگانه باشد و چون از امروز تا سال ۲۰۳۰ دنیا با انواع مختلف بیوتروریسم مواجه خواهد شد، باید سازمانی مستقل با اختیارات ویژه شکل بگیرد و ما همچون پدافند موشکی، پدافند بیوتروریسم داشته باشیم. همین موضع نشان از این دارد که شاید پدافند کشور در قبال تقابل و مواجهه با کرونا عملکرد و کارنامه موفقی از خود بروز نداده است.

حال در این میان رفتار و واکنش نهادهای امنیتی مربوطه موجب آن شده که حدس و گمانه زنی های جامعه پیرامون این سخنان به یقین بدل شود. در این رابطه پاسخ یک شنبه جاری سردار جلالی، رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور در خصوص برخی سخنان اصحاب رسانه مبنی بر سکوت رئیس سازمان مربوطه، نه تنها شرایط را تلطیف و تعدیل نمی کند، کما این که این بیانیه نتوانست این کار را انجام دهد، بلکه این سخنان در پاسخ به سکوت رئیس سازمان پدافند غیر عامل تردیدها را در میان جامعه و رسانه ای ها بیشتر کرد که احتمال وجود یک اقدام بیوتروریستی در میان است؟ چون فارغ از این که ما اساسا ویروس کرونا را یک واقعیت بدایم و یا آن را نتیجه توهم توطئه و یا به اصطلاحی تئوری توطئه قلمداد کنیم، آن چه بیش از پیش خلاء آن در جامعه و در میان افکار عمومی داخلی احساس می شود تنویر و تبیین مسائل و پاسخ به سوالات این روزهای مردم است که تا حدی می تواند گره گشا باشد.

در تکمیل همین نکته موکول کردن پاسخ این سوال مهم به آینده از سوی سردار جلالی به عنوان رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور که در مصاحبه با خبرگزاری فارس در پاسخ به این سوال که آیا ویروس کرونا ساخته شده از سوی برخی کشورها برای تحت تاثیر قراردادن اقتصاد چین و ایران است، می تواند تردیدها را افزایش دهد. چون وی در این رابطه عنوان کرده بود: "منشاء توسعه کرونا با شواهد و قرائن تحلیلی و راهبردی و بعضی نکات خبری به دشمن ارجاع می شود، اما  اثبات تخصصی آن نیاز  به بررسی های آزمایشگاهی و مقایسه بین ژنوم ویروس اولیه ثبت شده و نتایج مطالعه بر روی ژنوم های جدید از نظر نوع تغییرات عامدانه روی آن دارد. هرچند بررسی پیامدهای این ویروس از نظر میزان تلفات یا وسعت همه‌گیری و نوع موج رسانه‌ای حاکم بر آن در جهت تشدید ترس و وحشت و نگرانی بین مردم این فرضیه را تقویت می‌کند که یک حمله زیستی با اهداف اقتصادی علیه چین و ایران روی داده است".

در سایه بی پاسخ ماندن این سوال که آیا کرونا از دل یک اقدام بیوتروریستی شکل گرفته و یا بیوتروریسم ساخته نگاه توهم توطئه است، پرسش مهمتری که ذهن را درگیر می کند این است که اگر سخنان برخی مسئولین مبنی بر وجود بیوترویسم در سایه شیوع کرونا در داخل کشور صحت دارد و سکوت و انفعال نهادهای پاسخ گو هم می تواند تاییدی ضمنی بر این گفته ها باشد، چرا این نهادها نتوانستند در راستای وظیفه ذاتی خود به عنوان حافظ امنیت و دفع این اقدامات وارد عرصه شوند که کار به اینجا کشیده نشود؟ 

شاید به دلیل وجود همین سوالات باشد که اکنون مسئولین و نهادهای ذیربط از پاسخ گویی شانه خالی کرده اند. این در حالی است که اگر به این پرسش ها پاسخ داده نشود، نه تنها نمی تواند وضعیت را تغییر دهد، بلکه عطش ذهن های کنجکاو می تواند سناریوهایی را مطرح کند که به مراتب دورتر از واقعیت باشد و در سایه این مسئله جامعه بیش هر زمانی تحت الشعاع این القائات قرار خواهد گرفت.  

از طرف دیگر نکته بسیار مهم دیگری که این روزها در حال شکل گیری است ناظر بر این واقعیت است که تلاش های جدی به منظور تبیین این گزاره در سطح افکار عمومی منطقه و جهان وجود دارد که ایران را، نه به عنوان یکی از ده ها کشور قربانی شیوع ویروس کرونا، بلکه کشور را مهد شیوع و محور انتشار آن به منطقه و جهان معرفی کنند. در این راستا به نظر می رسد که مواضع چینی ها نیز پیرامون این نکته که مبدا و منشا اصلی شیوع کرونا کشور چین نیست، می تواند هم راستا و در طول این تلاش ها و به منظور تکمیل آن قلمداد شود. 

این در حالی است که اکنون رسانه های منطقه و جهان مسئله دروغ گویی سیستماتیک، پنهان کاری و عرضه آمارهای غلط جمهوری اسلامی ایران در رابطه با تعداد مبتلایان و مرگ و میر ناشی از کرونا را هم به موازات تلاش های قبلی خود به کار گرفته اند تا با به کارگیری "بازی کارت های به هم ریخته" افکار عمومی داخلی را در دراستای منطقه و بین الملل با خود همراه کنند. 

در این خصوص به نظر می رسد که پرونده اعتراضات آبان ماه و بعد از آن پنهان کاری تهران در قضیه ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی گسل عدم اعتماد جامعه به مواضع و سخنان مسئولین را تشدید کرده است که بروز و ظهور علنی آن در کاهش مشارکت مردمی در انتخابات دوم اسفند رقم خورد. خصوصا که خود سردار جلالی، 28 بهمن ماه صراحتا از نبود هیچ گونه نشانه ای از وجود ویروس کرونا و بیمار مبتلا به این ویروس در کشور سخن گفته بود که تنها با گذشت 72 ساعت عدم صحت آن روشن شد. حال در این شرایط که به نظر می رسد جامعه در سایه این القائات درست و یا نادرست، به باور خود خبر موثق را در رسانه بیرونی جستجو می کند، یقینا سکوت و انفعال مسئولین و عدم پاسخ گویی تنها تعمیق گسل اعتماد میان ملت و نظام را در پی خواهد داشت. لذا قطعا سکوت مسئولین مربوطه تبعات بیشتری، هم برای خود و هم جامعه به همراه خواهد داشت تا واگو کردن حقایق.