به گزارش پارس نیوز، 

«احمد وخشیته» سردبیر دیدبان روسیه طی یادداشتی برای ایلنا به تشریح ابعاد دیدار رسمی روسای جمهوری روسیه و آمریکا پرداخته است که متن آن بدین شرح از نظر می‌گذرد:

کمتر از چند ساعت تا گفت‌وگوی روسای جمهوری روسیه و آمریکا در پایتخت فنلاند باقی مانده و گمانه‌زنی‌های بسیاری در رابطه با مذاکرات پوتین و ترامپ طی این دیدار وجود دارد؛ بدون شک موضوع سوریه و ایران یکی از کلیدی‌ترین محورهای این گفت‌وگو خواهد بود. در این مدت اسرائیل نیز به طور موازی با کاخ‌سفید و کرملین گفت‌وگوهای بسیاری انجام داده است که میزان مذاکرات علنی با روسیه و به ویژه پوتین و نتانیاهو بیشتر بوده است.

ترامپ مدعی شده در رابطه با دخالت روسیه در انتخابات آمریکا با همتای روس خود صحبت خواهد کرد، اما به نظر می‌رسد بیان این موضوع به سبب کاهش مخالفت‌های دموکرات‌ها برای لغو دیدار وی با پوتین است. چراکه اگر دخالت روسیه در انتخابات آمریکا واقعیت داشته باشد، در واقع کرملین به پیروزی ترامپ کمک کرده و از این رو میان مسکو و واشنگتن در شرایط کنونی باید همگرایی بالایی برخوردار باشد؛ با این نگاه می‌توان گفت که بسیاری از سیاست‌های اعلانی میان مقامات دو کشور طی دوران ترامپ، بیشتر یک جنگ زرگری است تا واقعیت.

از سوی دیگر اما ترامپ موضوع گفت‌وگو در رابطه با کریمه را نیز مطرح کرده بود که با واکنش قاطع کرملین روبه‌رو شد؛ روسیه، الحاق کریمه پس از بحران اوکراین را حق قانونی خود می‌داند و به هیچ عنوان مذاکره در این رابطه را نمی‌پذیرد. اما از دیگر سو باید به این موضوع توجه داشت که کریمه می‌تواند محور یک گفت‌وگوی برد-برد میان پوتین و ترامپ باشد. بدین معنا که کاخ‌سفید مشروعیت این الحاق را بپذیرد و تحریم‌های روسیه را لغو کند و از سمت دیگر کرملین در آرایش جدید خاورمیانه با ایالات متحده همسو شود و منطقه‌ای با حفظ منافع سه ضلع مثلث روسیه-اسرائیل-آمریکا شکل گیرد.

بدون شک روسیه در دنیای دیپلماسی از این قدرت برخوردار نیست که به ایران دستور خروج از سوریه را بدهد و قطعاً تهران هم چنین حرف‌شنوی از مسکو ندارد؛ اما موضوع تحریم نفتی ایران ابزار لازم را برای روسیه فراهم کرده است. یک معادله ساده: «ایران به فروش نفت نیاز دارد؛ آمریکا نفت ایران را تحریم کرده است؛ فقط روسیه می‌تواند نفت ایران را در برابر کالا بخرد؛ ایران ناچار است که امتیاز بدهد.»

مقامات روسیه و اسرائیل همواره تاکید کرده‌اند که در رابطه با مسائل سیاسی، امنیتی و نظامی در منطقه خاورمیانه و به خصوص سوریه با هماهنگی یکدیگر اقدام می‌کنند؛ از این رو منافع تل‌آویو هم از سوی مسکو پیگیری می‌شود و هم از سوی واشنگتن محفوظ است. در این میان اگر ایران همچنان سیاست خارجی خود را بر اساس ایدئولوژی و ضدیت با آمریکا، بریتانیا و نابودی اسرائیل دنبال کند، با توجه به اجماع صورت گرفته شرایط سختی را پیش رو خواهد داشت. طرح خاورمیانه بزرگ که از سال‌ها پیش مطرح و دنبال می‌شود نه فقط ایران، بلکه سعودی‌ها را نیز شامل خواهد شد و آرایش جدیدی را در منطقه دنبال می‌کند؛ طرحی که مطابق گزارش‌های کتاب ۲۰۳۰ در نگاه شورای اطلاعات ملی آمریکا، کمتر از یک دهه دیگر به منصه ظهور خواهد رسید. به نظر می‌رسد یکی از دلایل اصلی که سعودی‌ها به اصلاحات سیاسی وسیعی روی آورده‌اند، جلوگیری از همین موضوع است.

اکنون شبکه‌های اجتماعی تمام منطقه خاورمیانه را در بر گرفته و دهکده جهانی که پیشتر حرف از آن بود به صورت مجازی به وجود آمده است. شاید بتوان مدعی شد که شهروندان خاورمیانه بیشتر از کشورهای توسعه یافته به فضای مجازی وابسته شده‌اند و از آنجایی که دولت‌ها پاسخگوی مشکلات آنها نیستند، کوچکترین ناملایمتی‌ها را در اینستاگرام، فیسبوک، توییتر، تلگرام، واتساپ و ده‌ها برنامه دیگر از شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند. این موضوع سبب می‌شود دیگر شهروندان نیز آگاه شوند و میزان نارضایتی‌ها رشد کند و از سوی دیگر قدرت‌های فرامنطقه‌ای می‌توانند از این ابزار در راستای طرح کلان خود در تحقق خاورمیانه بزرگ بهره ببرند. لذا آرایش جدید خاورمیانه مبتنی بر منافع مشترک میان روسیه و آمریکا و در سایه یک بازی برد-برد، می‌تواند یکی از محورهای اصلی گفت‌وگوهای پوتین و ترامپ در هلسینکی باشد.

یقیناً در نظام بین‌الملل هیچگاه گزاره‌ها قطعی نیستند و همواره یک ابداع در فن مذاکره می‌تواند مسیر یک جریان را تحت تاثیر قرار دهد. به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران نیز از این قانون مستثنی نیست و کافی است منافع خود را در منطقه و نظام بین‌الملل مبتنی بر واقعیت و به دور از ایدئولوژی دنبال کند؛ چراکه در این صورت بیشتر از دیگر کشورهای منطقه از قدرت و پرستیژ مذاکره و چانه‌زنی برای کسب منافع ملی برخوردار خواهد بود.