وقوع بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا را می توان نقطه ی عطفی برای جهان اسلام دانست، رخدادی که بر خلاف انتظارهای اولیه به مرور به کج راهه رفته و نه تنها زمینه ی ارمغان دموکراسی برای منطقه را به هم راه نداشته، بلکه با تشدید بی ثباتی و ناامنی موجب تشدید فرقه گرایی در منطقه ی خاورمیانه و شمال آفریقا شده است.

 

تحولات کنونی حاکم بر سوریه، عراق، یمن، لیبی و مصر حاکی از پیامدهای رشد جریان های سلفی در منطقه است، جریان های که بی گمان از حمایت تامِ عربستان سعودی در طول سال های اخیر برخوردار بوده اند. اذعان مکرر رسانه های غربی و حتی مسئولین آمریکایی نظیر جو بایدن مبنی بر حمایت امارات و سعودی از داعش دیگر تردیدی در رابطه با روابط نزدیک شیوخ خلیج فارس با سلفی ها بر جای نگذارده است.

 

تشدید حضور سلفی ها در خاورمیانه موجب شده تا منطقه ی فوق الذکر که زمانی طولانی شاهد زیست مسالمت آمیز فرقه ها و کیش های متنوع در کنار یکدیگر بوده، اکنون در آتش تندروی تروریست های سلفی سوخته و شاهد بالا گرفتن منازعات مذهبی باشد. خروج میلیون ها مسیحی از عراق، سوریه، مصر و یمن در طول سالیان اخیر و حملات خونبار صورت گرفته بر علیه شیعیان در کشورهای یاد شده تنها بخشی از پیامدهای سیاست سعودی در حمایت از جریان های سلفی می باشد.

 

ضرورت مهار محور مقاومت و پیش به سوی یکه تازی در جهان عرب

 

از زمان شکل گیری اتحادیه عرب در سال 1945 به این سو، از مصر به عنوان رهبری جهان عرب نام برده می شود. مصر با دارا بودن بیشترین میزان جمعیت در جهان عرب و قدرتمندترین ارتش عربی در جایگاه ذکر شده به ایفای نقش می پرداخت.

 

مرگ جمال عبدالناصر و تلاش برای بر عهده گرفتن جایگاه او از ابتدای دهه هفتاد میلادی به این سو ادامه داشته است. علاوه بر مصر، سوریه در زمان حافظ اسد، لیبی در دوران قذافی و عراق در زمان حضور صدام حسین از نامزدهای عهده گیری رهبری جهان عرب محسوب می شده اند.

 

اکنون و با سقوط صدام حسین و با آغاز بحران های داخلی در مصر، لیبی و سوریه و به یُمن درآمدهای هنگفت نفتی، فضا برای جولان عربستان در سراسر جهان عرب مهیا شده است. سعودی ها با حمایت از جریان های رادیکال ضمن بسط منافع خود، زمینه زوال رقبای داخلی شان در اتحادیه عرب را فراهم آورده اند.

 

تشدید تنش ها با ایران بر سر اعمال نفوذ در منطقه را می توان دیگر عامل سعوی ها برای حمایت از جریان های بنیادگرا در منطقه دانست. نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی ایران در منطقه از طریق اشاعه محور مقاومت، بیش از هر زمانی عرصه را بر عربستان سعودی تنگ نموده بود.

 

قیام مردم بحرین و تحرکات مسلحانه انقلابیون یمن و تصرف پایتخت این کشور، خطر تسری جریان مقاومت را به حیات خلوت سعودی ها گسترانده بود و همین امر موجب حمایت مطلقِ آنها از ترویج سلفی گری در منطقه شده است.

 

قدرت گیری تکفیری های داعش در عراق، سوریه و بخش هایی از لیبی و افغانستان و جولان روز افزون شبکه القاعده در یمن و شمال آفریقا، خطر تروریست های سلفی را از مناطق اسلامی فراتر برده و آنها را به تهدیدی برای جامعه بین المللی بدل ساخته است. حملات تروریستی داعش به فرانسه، بلژیک و ایالات متحده آمریکا نشان از توان عملیاتی سلفی ها در سراسر جهان دارد.

 

هم اکنون شماری کثیری از اعضای داعش را شهروندان اروپایی، استرالیایی، روس و آمریکایی تشکیل می دهند. از همین رو این رو نیروهای یا افراد نزدیک به آنان قدرت انجام اقدامات مخرب را بر علیه کشورهای یاد شده دارا می باشند.

 

نگاهی به تاریخچه ی فعالیت های جریان های سلفی در خاورمیانه گواه آن است، که اگرچه این جریان ها از پشتیبانی برخی کشورهای منطقه برخوردار می باشند، اما تا ابد به آنها وفادار نخواهند ماند. حملات پی در پی اخیر به مراکز در استانبول و آنکارا از سوی داعش نمونه ی مناسبی در این رابطه می باشند.

 

سلفی گری و تهدید رژیم سعودی!

 

وزارت کشور عربستان در طول روزهای اخیر مدعی وقوع چهار حمله ی تروریستی بر علیه مواضعی در این کشور شده است. بر اساس گزارش رسانه های سعودی یک بمب گذار انتحاری در نزدیکی مسجدالنبی یکی از مقدس ترین مراکز شهر مدینه ۴ مامور امنیتی را کشته و پنج نفر را زخمی کرده است.

 

براساس بیانیه وزارت کشور سعودی بمبگذار زمانی بمب های همراهش را منفجر کرد که توسط نیروهای امنیتی در مقابل این مسجد، که مقبره رسول مکرم اسلام نیز در آنجا واقع است، متوقف شد

 

تلویزیون العربیه گزارش داده بود که ماموران امنیتی در آستانه افطار بودند که یک مرد حدودا ۱۸ ساله با این بهانه که می خواهد با آنها افطار کند نزدیک شد و بمبی را منفجر کرد.

 

این شبکه همچنین خبر داد که انفجار مدینه عصر دوشنبه به وقت محلی، تقریبا همزمان با دو انفجار دیگر در شهر قطیف در شرق عربستان و در پی انفجار دیشب در نزدیکی کنسولگری آمریکا در جده اتفاق افتاده است.

 

بر اساس گزارش العربیه در سه حمله ی دیگر کسی کشته نشده است و تنها تعداد معدودی جراحت سطحی دیده اند.

 

بازتاب گسترده این رخدادها از سوی رسانه های نزدیک به عربستان در حالی صورت می گیرد، که رژیم سعودی به عنوان بزرگترین حامی تروریست ها در منطقه، از سوی مراکز حقوق بشری و مستقل شدید تحت فشار قرار گرفته و به نظر می آید حجم تبلیغات گسترده جهت مظلوم نمایی صورت می پذیرد.

 

نکته حائز اهمیت و شک برانگیز دیگر آن که بر خلاف قاطبه فعالیت های تروریستی وابسته به داعش که معمولا در پی آسیب رساندن حداکثری به غیرنظامیان صورت می گیرد، در سه حمله از چهار حمله ی یاد شده کسی آسیب جدی ندیده و در رابطه با حمله ی مدینه نیز بر خلاف رویکرد همیشگی وفاداران به البغدادی، تا کنون داعش واکنشی مبنی بر تایید آن صورت نداده است.

 

در بیانیه وزارت کشور عربستان آمده است که عربستان در دو سال گذشته هدف حملات گروه موسوم به داعش بوده است. وزارت کشور عربستان در ماه ژوئن گفت که ۲۶ حمله تروریستی در این دوره روی داده است.

 

برآورد مواضع داعش در قبال حملات تروریستی و تبلیغات مکرر داخلی شان نشان می دهد که این گروه از پذیرش اقدامات صورت گرفته ابایی نداشته، با این حال و در طول چند سال گذشته از دست زدن به چنین اقداماتی نظیر حمله به یکی از مقدس ترین اماکن مذهبی مسلمانان امتناع ورزیده است.

 

تروریست های داعش در طول سال های حیات خود ضمن مشروع جلوه دادن حمله به مراکز مذهبی شیعیان و یا اماکنی که آنها را مصادیق شرک آمیز می نامند بر ضرورت نابودی آنها صحه گذارده است، با این همه و بر اساس مشی ظاهری آنها جهت جلب نظر مساعد اعضا و مردمان محلی همواره از مسجد النبی و کعبه به نیکی یاد کرده و مدام شعار در دست گرفتن این اماکن و عزت بخشی به آنان را در آینده ای نزدیک سر می دهند، لذا دور از انتظار است که داعش چنین اقدام را مرتکب شده باشد.

 

به نظر می آید که عربستان سعودی در بحبوحه فشارهای وارده به این رژیم مبنی بر قطع پشتیبانی اش از تروریسم به ویژه پس از انتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا مبنی بر همکاری شاهزادگان سعودی با عاملین حادثه 11 سپتامبر و در راستای مبرا دانستن خود از اتهامات وارده و همچنین ایجاد حس همدردی و همیاری از سوی کشورها و ملل اسلامی اقدام به نشر چنین خبر ابهام انگیزی نموده است.

 

اهمیت و تقدس مسجد النبی برای تمامی مسلمانان موجب شده که بلافاصله پس از انتشار خبر یاد شده، کشورهای اسلامی ضمن محکوم نمودن آن با رژیم سعودی همدردی نمایند.

 

ایران حامی اصلی سلفی هاست!

 

نگاهی به جراید مطبوعاتی و مجازی سعودی در طول ماه های اخیر، حکایت از خط جدید رسانه ای آنها در زمینه اتهام همکاری میان ایران با داعش و القاعده دارد. امری که گمان می رود ضمن تلاش برای کاستن از فشارهای وارده بر سعودی، پروژه ای جدید برای ایران هراسی در سطح منطقه باشد.

 

العربیه در جدیدترین گزارشش و به نقل از روزنامه کویتی "الجریده" آورده است: «یک متهم داعشی به نام "علی عمر" ملقب به "ابوتراب" که در کویت زندانی است، از روابط نزدیک گروه تروریستی داعش با ایران و سوریه خبر داده است. ابوتراب گفته که شخصا در جلسات هماهنگی میان داعش و نمایندگانی از رژیم دمشق و نیروهای امنیتی ایران حاضر بوده است.»

 

الجریده در ادامه گزارش خود، به نقل از مقامات امنیتی بلندپایه گفته است که ابوتراب یک "شکار ارزشمند" است و این متهم داعشی فهرستی از مشخصات فرماندهان میدانی، تابعیت، روش‌های کار و تماس‌های این فرماندهان با سازمان‌های اطلاعاتی را در اختیار آنها گذاشته است. این مقام امنیتی، ابوتراب را یک "گنج اطلاعاتی" توصیف کرده است.»

 

العربیه در همین راستا در هفته های گذشته به بازنشر گزارشی که پیشتر در الشرق الاوسط منتشر شده مبادرت ورزیده است. از الشرق الاوسط به عنوان رسانه ی وابسته به سعودی ها در سطح اروپا نام برده می شود. ترکی الدخیل نویسنده گزارش یاد شده اتهامات مضحکی را علیه ایران نوشته و آورده است: «به مرور، رابطه نزدیک میان ایران و گروه القاعده فاش می‌شود. اسناد اسامه بن لادن از یک سو و اسناد دستگاه قضایی آمریکا از سوی دیگر، این ارتباط نزدیک را به اثبات می‌رساند. ایران نه تنها از حوادث ۱۱ سپتامبر مبرا نیست، بلکه در آن دست دارد!، شش سندی که روزنامه الشرق الاوسط منتشر کرده، با دلیل قاطع به این مساله اشاره می‌کند که ایران، انتقال نیروهای القاعده را به اردوگاه آموزشی در افغانستان تسهیل کرد، مساله‌ای که برای موفقیت عملیات (۱۱ سپتامبر) ضروری بود. این اسناد می‌افزاید که عماد مغنیه، یکی از فرماندهان «حزب‌الله لبنان»، اکتبر ۲۰۰۰ با عاملان حملات ۱۱ سپتامبر دیدار و برای سفرشان به ایران با گذرنامه‌های جدید، به منظور تامین امنیت آن‌ها پیش از عملیات، هماهنگی‌های لازم را به عمل آورد. همچنین این اسناد ثابت می‌کند که دولت ایران به مرزبانان خود دستور داده، گذرنامه‌های عاملان حملات را مهر نکنند تا رفت و آمدهایشان تسهیل شود.»

 

اتهامات ذکر شده تنها دو نمونه از خبرسازی های رسانه ای سعودی هاست که به نظر می آید در اقدامی هماهنگ و جهت تحت فشار گذاردن ایران اسلامی صورت می گیرد. گفتنی است که دادگاهی در ایالات متحده آمریکا بر مبنای همین شواهد دروغین مبنی بر نقش ایران در حوادث تروریستی 11 سپتامبر بر آن است تا زمینه اخذ غرامت از کشورمان را کلید بزند، این در حالی است که فارغ از تابعیت سعودی تروریست های دخیل در 11 سپتامبر که همگی شهروند سعودی بودند، امروزه ارتباط میان تکفیری ها و عربستان سعودی بر کمتر کسی پوشیده مانده است.

 

بر مبنای گزارشی که اخیرا توسط برخی دستگاه های اطلاعاتی آمریکا درز نموده است، عربستان با تاسیس یک مرکز مذهبی در بوسنی و هرزگوین و از طریق چندین واسطه به حمایت مالی از عاملین حادثه 11 سپتامبر پرداخته است.

 

به نظر می رسد که ناکامی سعودی در تقابل با جمهوری اسلامی در سطح منطقه و رشد روزافزون جریان مقاومت در کنار عقب نشینی های پی در پی داعش در عراق و سوریه موجب تغییر استراتژی سعودی و هم پیمانانش در این باره شده و احتمالا در هفته های آتی شاهد درج بیش از پیش خبرهای اینچنینی خواهیم بود.