به گزارش پارس ، مناظره تسنیم در مورد مسکن مهر آنقدر داغ شد که از برخی جاهایی از مناظره و جر و بحث های آن ترسیدیم و به روی خودمان نیاوردیم که ما هم هستیم و داریم جلسه را اداره می کنیم. فقط دو دستی سرمان را گرفته بودیم که در این بحث داغ عنایتی نصیبمان نشود و مورد تفقد دوستان قرار نگیریم.
مانده بودیم از این بحث و جدل ها که سرشار از خبر و نکات خبری است خوشحال باشیم یا شش دانگ حواسمان را جمع کنیم تا کار به جاهای باریک نکشد. پای همه چیز به میان آمد، از « فریدمن» گرفته تا داشته ها و علم و دانش دوستان. همه تئوری های علمی پولی دنیا به میان آمد و نقد شد. بر سر تعریف « ضریب فزاینده» نیز بحث و جدل بالا گرفت و آخر سر هم هیچکدام از دوستان « تعریف» طرف مقابل را قبول نکرد که نکرد.
اینقدر در این مناظره طرح مسکن مهر بالا و پایین شد و تکان خورد که جز تلی از تصویر و خاطره چیزی از آن باقی نماند. آنقدر مطالب جالب و عجیب در این مناظره شنیدیم که همه سنسورهای حساسیتیمان تحلیل رفت و سرد شد.


آنچنان که حتی وقتی شنیدیم طرح مسکن مهر از ۵۰ هزار واحد اولیه برنامه ریزی شده به یکباره و در یک جلسه خودمانی با دستور رییس جمهور به ۳میلیون و ۸۰۰ هزار واحد افزایش و بعد از آن با یک سقوط آزاد به یک میلیون ۵۰۰ هزار واحد کاهش پیدا کرده هم تعجب نکردیم و چشمانمان از حدقه بیرون نزد.
بخوانید حاصل این مناظره کارشناسی بین محمود جهانی کارشناس مخالف مسکن مهر و بیضایی موافق مسکن مهر را که در آن از « عشق احمدی نژاد به اعداد بزرگ» ، « علاقه عبدالعلی زاده به سال ۷۷» « عدم تمایل احمدی نژاد به ساخت مسکن مهر توسط دولت» ، « مخالفت استانداران با ایده احمدی نژاد» ، « نقش بانک ها در التهاب آفرینی بازار مسکن» ، « نیاز ۲۰ هزار میلیارد تومانی برای تکمیل مسکن مهر» ، « حذف بیمه کیفیت مسکن مهر توسط نیکزاد» ، « پیشنهاد به دریا ریختن مسئولان توسط بانک ها» و « ساخت و ساز مسکن بانک x در ارتفاعات جمشیدیه» گفته شد.


*هدف کمی مسکن مهر ۵۰ هزار واحد بود
جهانی: مبانی مسکن مهر به طرح جامع مسکن بر می گردد و در واقع بر اساس تکلیف قانون برنامه چهارم توسعه این موضوع تدوین شد. البته این برنامه جزو تکالیف برنامه سوم توسعه بود و در اولین سال برنامه چهارم این طرح جامع مسکن تدوین و برای تصویب ارائه شود.
وزارت مسکن آن موقع مطالعات جامعی را در سال های ۸۳ و ۸۴ سامان داد و نهایتا به ۹ محور و ۵۵ برنامه اجرایی رسید. عنوان یکی از برنامه ها، « حق بهره برداری از زمین» بود که بعدها به مسکن مهر موسوم شد. مسکن مهر یا حق بهره برداری از زمین یکی از برنامه های محوری مسکن گره های کم درآمد بود.


در آنجا گروه هدف و همچنین نحوه اجرای این برنامه، منابع مالی و اهداف کمی مشخص شده بود. این برنامه یک پکیچ اجرایی داشت که عمدتا شامل گروه های ۳،۴ و ۵ درآمدی بود. گروه هدف مسکن مهر شامل این سه دهک بود و هدف کمی که پیش بینی شده بود برای حدود ۵۰ هزار واحد در سال شروع شود.
آن موقع ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار واحد کل ساخت و سازهای کشور بود. طرح مهر باید از ۵۰ هزار واحد شروع می شد و تا حدود ۱۰۰ و در نهایت به ۱۵۰ هزار واحد دمی رسید. به طوریکه حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد کشور از این طریق احداث شود. روش ساخت در این طرح نیز اصلا متکی بر منابع دولتی پیش بینی نشده بود، چراکه قرار بود زمین به صورت حق بهره برداری یا اجاره بلند مدت پیش بینی شده ۳۰ سال باشد و تا دو نوبت بعنی برای ۹۰ سال هم قابل تمدید بود. بعدها یک کاسه و ۹۹ ساله شد.


بر اساس این طرح زمین به صورت رایگان در اختیار گروه های هدف قرار می گرفت و تسهیلات بانکی هم برای ساخت وساز پرداخت می شد.


در طرح اولیه مسکن مهر پیش بینی شده بود تا سازماندهی متقاضیان توسط تعاونی های مسکن و ساخت مسکن توسط مجریان ذی صلاح صورت گیرد. مجریان ذی صلاح نیز سازندگان انبوه مسکن دارای پروانه صلاحیت بودند.
منابع مالی مورد نیاز هم برای ساخت این واحدها ۵۰ متری پیش بینی شده بود، به طوریکه این منابع توسط خانوارهای متقاضی و تعاونی ها، صندوق های ذخیره و صندوق های وام مسکن تامین می شد. اعیانی این واحدها قابل انتقال بود و متقاضیان می توانستند این واحدها را خرید و فروش کنند.


تا اینجای کار مدلی بود که در طرح جامع مسکن طراحی شده بود و اشکال خاصی در اجرای آن وجود نداشت. پیش بینی شده بود که در تامین مسکن « طرح مهر» به عنوان یکی از محورها مورد توجه قرار بگیرد. در گروه تامین مسکن کم درآمدها شش برنامه دیگر از جمله مسکن اجاره ای، خرید مسکن کوچک و تامین مسکن توسط نهادهای عمومی پیش بینی شده بود.


در سایر محورها هم ک بحث بافت های فرسوده، سیاست های انبوه سازی، سیاست صنعتی سازی نیز مطرح بود.
حالا چه شد که طرح مسکن مهر با مشکل مواجه شد؟ اشکال کار از اینجا شروع شد که هدف کمی این برای وهله نخست ۵۰ هزار واحد بود. اما این هدف کمی توسط دولت افزایش یافت و احمدی نژاد آنرا به ۱.۵ میلیون واحد مسکونی در سال رساند.
*احمدی نژاد عاشق اعداد بزرگ بود


در ابتدا نظر آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق هدفگذاری برای ۳.۸ میلیون خانوار بود. در یکی از جلسه های شورای مسکن وی این را گفت. در همان جلسه احمدی نژاد از بنده سئوال کردکه در حال حاضر چقدر کمبود مسکن داریم. گفتم کل نیاز مناطق شهری نیز ۹۰۰ و برای مناطق روستایی هم ۶۰۰ هزار واحد.
احمدی نژاد گفت: مستاجران چطور؟ گفتم: با احتساب مستاجران ۳.۸ میلیون خانوار. رئیس جمهور سابق گفت هدف این برنامه ببرید روی ۳.۸ میلیون واحد مسکونی. اصلا ظرفیت و توان طرح مسکن مهر این نبود. بعدها که ثبت نام طرح مهر آغاز شد و موضوع از کانال های مختلف گذشت در نهایت ۱.۱ متقاضی پالایش شده تایید شدند. با توجه به این مسئله احمدی نژاد قانع شد و بعدها گفت برای مسکن مهر سالانه ۱.۵ میلیون واحد هدفگذاری شود. اما واقعیت این بود که چنین ظرفیت ساختی در کشور وجود نداشت.
از موقعی که ۱.۵میلیون واحد اعلام شد قضیه متفاوت شد. ۵۰ هزار واحد یا ۱۰۰ هزار کجا، ۱.۵ میلیون واحد مسکونی کجا.


یکی از بحث های مهم، تامین زمین این تعداد واحد مسکونی بود و این که منابع مالی برای ساخت به چه شکل تامین شود. با توجه به حجم بالای هدفگذاری ظرفیت و گنجایش سرمایه گذاری در کشور وجود نداشت. اما به هر حال احمدی نژاد عاشق اعداد بزرگ بود.


*استدلال جالب وزیر مسکن
البته به خاطر دارم یکبار دیگر همین موضوع را گزیده شده بودیم. در زمان همین آقای آخوندی وقتی وزیر مسکن و شهرسازی بود قانون استیجار را نوشتم، آن زمان پیش بینی شده بود که ۱۰ درصد اهداف برنامه یعنی سالانه ۳۰ تا ۳۵ هزار مسکن استیجاری در کشور ساخته شود.


زمانی که قانون مسکن استیجاری از مجلس بیرون آمد وزیر تغییر کرده و آقای عبدالعلی زاده وزیر مسکن و شهرسازی شده بود. وی نیز هدفگذاری ۳۵ هزار واحدی مسکن استیجاری را بیش از دو برابر کرده و آن را به ۷۷ هزار واحد افزایش داد. استدلال عبدالعلی زاده برای این افزایش جالب بود. وی گفت چون امسال سال ۷۷ است پس هدف ساخت مسکن استیجاری را ۷۷ هزار واحد کنید!


سال بعد (۸۸) یکصدمین سال تولد امام خمینی (ره) بود عبدالعلی زاده گفت ۱۰۰ هزار به ۷۷ هزار واحد اضافه شود و شمار واحدهای استیجاری ۱۷۷ هزار واحد شود. پس از آن تمام وزارتخانه را برای این برنامه بسیج کرد و بعد از ۸ سال عملا ۶۰ هزار واحد استیجاری ساخته شد.
در واقع مسکن اجاره ای ساخته نشد ۸ سال دنبال این موضوع دویدند و عملا سالانه کمتر از ۱۰ هزار واحد ساخته شد.


به هر حال احمدی نژاد با هدفگذاری خود به طرح مسکن مهر جفای بزرگی کرد. در واقع با یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی که تعریف شد این طرح از بستر اجرایی خودش خارج شد. تعریفی که احمدی نژاد داشت این بود که مسکن مهر باید برای مسکن کل کشور باشد و غیر از این طرح و برنامه دیگری متصور نبود، این گونه شد که سایربرنامه های طرح جامع مسکن مسکوت ماند.


*احمدی نژاد: باید برای ۷ دهک درآمدی خانه بسازیم
رئیس جمهور سابق صراحتا اعلام کرد ۷ دهک درآمدی داریم و باید این ۷ دهک که نیاز به کمک دارند از طریق مسکن مهر خانه دار شوند. ۳ دهک دیگر هم نه به دولت نیازمندند ونه دولت برنامه ای برای آنها دارد. احمدی نژاد چیزی به جز مسکن مهر متصور نبود.


بعد بحث تامین زمین مطرح شد و معلوم بود به اندازه یک و نیم میلیون واحد مسکونی آن هم به صورت آنی زمین نداریم. به این ترتیب طرح مسکن مهر باید در حاشیه شهرها و مناطقی به لحاظ شهرسازی مسائلی داشت، اجرا شد.


*مخالفت استانداران با ایده احمدی نژاد
سپس بحث ساخت مطرح شد در این جا آقای احمدی نژاد مشخصا یک ایده داشت و آن اینکه نمی خواست دولت وارد بحث ساخت شود.


ایده اولیه احمدی نژاد این بود که زمین ها به صورت ویلایی به متقاضیان واگذار شود تا خود متقاضیان واحدها را بسازند. در این ایده دولت دیگری کاری به ساخت وساز نداشته باشد و متقاضاین به تدریج واحدها را بسازند مثلا یک اتاق می سازند بعد دو اتاق. بعد آشپزخانه و کم کم این تفکر دنبال می شد.
اما با توجه به این که زمینی دیگر با آن وسعت وجود نداشت و وزارت مسکن در مقابل این ایده به دلیل سابقه و تجربه قبلی مقاومت کرد. بعد هم اینکه احمدی نژاد موضوع را به استانداری ها برد و استانداران هم از این ایده استقبال نکردند و طرح مسکن مهر به صورت ویلایی اجرا نشد.


اگر برنامه مسکن مهر به این وضعیت خورد و با شکست مواجه شد نه به خاطر بحث الگو و برنامه ای که تدوین شده بود بلکه به خاطر نحوه اجرای آن بود.


طرح مسکن مهر شکست را از اول در ذات خود داشت و فکر نمی کردیم که تبدیل به یک برنامه یک و نیم میلیون واحدی شود، ضمن آن که در ادامه برخی برنامه ها به آن اضافه شد. مثل بافت فرسوده.
ولی به هر حال آن چیزی که اجرا شد هم نقاط قوت دارد و هم نقاط ضعف. بالاخره طرح مهر فواید، فرصت ها و تهدیدها دارد که خوب است که در این مرحله به آنها پرداخته شود تا نقاط ضعف و قدرت فرصت ها و تهدیدها از جمله مواردی است اگر لازم باشد به آنها می پردازم.


نحوه اجرایی این طرح قابل ادامه دادن نیست و نمی تواند به این شکل پیش برود. در حال حاضر علاوه بر مشکلاتی که به لحاظ مکان یابی، معماری و… دارد، هزینه زیادی را بر اقتصاد کشور تحمیل کرده است. از جمله همین میزان نقدینگی یا بار مالی است که بر بانک مرکزی و سیستم بانکی تحمیل کرده است. این مسئله می تواند تبعات اقتصادی کلان برای کشور داشته باشد. البته تا الان هم داشته است.

*سیاست اشتباه تحریک تقاضا
*منتقدان سه ایراد کلی به طرح مسکن مهر وارد می کنند؛ تامین منابع مالی، دولت مسکن مهر به عنوان تنها پروژه مسکن در نظر گرفته و بحث زیر ساخت ها. آقای بیضایی نظر شما در این باره چیست؟
بیضایی: دولت در اوایل دهه ۷۰ سیاست عرضه زمین شهری را کنار گذاشت و سیاست خودش را به سمت عرضه تسهیلات خرید برد. این سیاست در دهه ۸۰ تشدید شد و در برنامه های مختلف ۵ ساله توسعه کشور هم به آن اشاره شده که دولت بیاید از این مسئله حمایت کند.
از این سیاست اشتباه سیاست تحریک تقاضا نام برده می شود چون از طرفی افزایش تقاضا را به دنبال داشت و از طرف دیگر عرضه متناسب با آن صورت نمی گرفت. این مسئله منجر به تورم در بخش مسکن می شد کما اینکه بعد از سال ۷۰ تا سال ۸۷ و ۸۸ که این سیاست عوض شد و سیاست حمایت از تولید و عرضه مسکن جایگزین این شد، تقریبا تنها سیاست مسکن دولت بود. به عبارت دیگر دولت از طریق مدیریت دوره های رکود و رونق سعی داشت بازار مسکن را تا حدودی کنترل کند.


در این مدت مسکن تبدیل به یک کالای سرمایه ای شد. سرمایه ای شدن مسکن دو پیامد منفی داشت که یکی ناتوانی خانوارها برای تامین مسکن متناسب با نیاز و دیگری کوچک شدن مسکن بود. بر این اساس دولت ناگزیر از این شد که دولت کوچک سازی را در دستور کار قرار دهد. همانگونه آقای مهندس اشاره کرد کار به جایی رسید که به بحث مسکن ۵۰ متری رسید. حتی بنده وقتی در کارگروه مسکن برنامه پنجم بودم بحث این می شد که مسکن ۳۰ متری هم برای جوانان عرضه شود.


اینها پیامد آن سیاست های اشتباه تحریک تقاضا بود. دولت در سال ۸۸ در جلسات شورای عالی مسکن بر مبنای نظر کارشناسان مسیر خودش را در عرضه سیاستگذاری مسکن تغییر داد و به سمت سیاست تولید و عرضه مسکن رفت.
مسکن مهر ۹۹ ساله یکی از سیاست هایی است که در بحث سیاست حمایت از تولید و عرضه مسکن می گنجد. در دهه ۶۰ اتفاق خوشایندی افتاد و آن اینکه رشد تولید مسکن از رشد خانوار پیشی گرفت. این یعنی عرضه مسکن از رشد خانوار فزونی یافت و امید آن را داشتیم که اگر به همین موال پیش رود مسکن تبدیل به یک کالای مصرفی شود و دیگر بحث های حباب قیمتی و سرمایه بودنه مطرح نباشد. اما این گونه نشد. تا سال ۸۷ و ۸۸ سیاست تحریک تقاضا ادامه داشت.
یک میلیون از ۲ میلیون واحد مسکونی طرح مهر خود مالکی است. یعنی دولت آمده و در قالب تسهیلات مسکن مهر از تولید بخش خصوصی حمایت کرد. این بخش نیز زمین های خود را وارد کرد و دولت هم تسهیلات ساخت داد تا با پیگری و نظارت واحد مسکونی به متقاضی نهایی برسد. یعنی اینکه تسهیلات ساختی که ارائه می شد باید به افرادی اختصاص می یافت که فرم ج آنها سبز باشد.


یعنی این که افراد قبلا از تسهیلات مسکن استفاده نکرده باشند صاحبخانه نباشند و اینها متقاضی واقعی مسکن باشند. این اتفاق میمون و مبارکی بود که دولت تسهیلات را به سمت خانه دار کردن متقاضیان واقعی هدایت کرد.
به عبارت دیگر اینکه قبلا برای تسهیلات خرید این اتفاقی نمی افتاد که لزوما این افراد و هر کسی می رفت و سرمایه گذاری می کرد بعد وام خرید را پرداخت می کردند. اما در طرح مسکن مهر دولت آمد متقاضی نهایی و مصرف کننده نهایی – بر اساس قانون اساسی- را خانه دار کرد.


حالا فرقی نمی کند چه دهکی باشد. ما نمی توانیم بگوییم برای یک دهک خاص باید برنامه ریزی کنیم.
یک سری دهک هایی که آقای مهندس گفت این را دولت آمد و زمین ۹۹ ساله بوده به علاوه تسهیلات ساخت را انجام داد. همچنین نظارت عالیه انجام داد طی تفاهمنامه سه جانبه که در نهایت کیفیت تولید بالاتر رود. اینها مدیریت تقاضا به نحو مطلبی انجام شود که باز هم دست متقاضای نهایی برسد. عددی که تحت عنوان مسکن مهر در شهرهای جدید ساخته می شود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار واحد مسکونی است.
سال ۸۶ تا سال ۹۲ در مجموع ۶۰۰ هزار واحد ساخت شده است یعنی در طول ۶ سال ۶۰۰ هزار واحد. تقریبا می توان گفت به صورت متوسط ۱۰۰ هزار واحد. این عدد همان اهداف برنامه طرح جامع مسکن است. آماری که دولت اعلام می کند آمار تسهیلات پرداختی است.


این تسهیلات به بافت فرسوده، مسکن روستایی و انبوه سازی هم دادهشده است. یعنی اینکه دولت چتر حمایتی خودش را گسترده کرده و آمده گروه های مختلف و شیوه های مختلف تولید را مورد حمایت قرا رداده است. این اتفاقات چیز خوبی است که دولت از همه جوانب تولید و عرصه مسکن حمایت کند.
هر چند رشد بافت فرسوده کند است اما نسبت به گذشته بهتر شده است. مسکن خود مالکی هر چند انتظارات ما را بر آورده نمی کند اما نسبت به گذشته بهتر شده است. در گذشته می گفتند سقف تولید مسکن در کشور ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار واحد مسکونی است.


*انگاره شکست مسکن مهر را قبول ندارم
الان ما یک میلیون واحد مسکونی را رد کرده ایم. یک سری بحث های دیگری مطرح شد مانند شکست مسکن مهر.
با عرض پوزش این گزاره و این انگاره را قبول ندارم. چگونه یک طرحی می تواند شکست خورده باشد در حالیکه همچنان در شهرهای جدید و همان جایی که گفته می شود مکان یابی بدی دارد، متقاضیان برای آن صف بسته اند.
ببینید چه تقاضای انباشه شده ای وجود دارد که دولت باید به آنها پاسخ دهد. از طرف مردم این طرح به هیچ وجه شکست خورده نیست. حالا این که انگاره ذهنی مسئولان چیزی دیگری باشد که آن یک بحث متفاوتی است.
شاید مسئولان به خاطر اینکه توان اجرایی گذشته را در خود نمی بینند این قبیل حرف ها را می زنند. یعنی نمی توانند مثلا سالانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار واحد را در زمین های ۹۹ ساله بسازند. یا مثلا در بافت فرسوده از تولید حمایت شود، شاید توان اجرایی خودشان دولتمردان مثل گذشته نمی بینند به سمت این می روند تا مسکن مهر را در نزد افکار عمومی شکست خورده جلوه بدهند. در حالیکه تقاضا این را نمی گوید الان یک واحد مسکونی را نمی توانید پیدا کنید که روی دست دولت مانده باشد.


در شهر پردیس در عرض یک هفته فقط در شهر تهران دولت ۸۰ هزار نفر متقاضای که فرم ج آنها سبز بوده را ثبت نام کرده است. این معنای شکست خورده برای مسکن مهر غیر قابل باور است و نمی توان پذیرفت که طرح مهر شکست خورده باشد.
بنابراین توان این را داریم که حتی بیشتر از یک و نیم میلیون واحد مسکونی را تولید کنیم.
در حال حاضر بافت فرسوده نیازمند احیا هستند. تقریبا در ۱۰ سال آینده حدود ۴ میلیون واحد مسکونی نیازمند بازسازی است. بنابراین در مرحله دوم مسکن مهر دولت می تواند این طرح را به طرف بافت های فرسوده سوق دهد. نکته دوم روی بحث تامین مالی مسکن مهر است، موضوعی که مطرح می شود مسکن مهر موجب افزایش تورم در کشور شده است.


صعود شاخص بورس به دلیل مسکن مهر اس
مبحث اصلی از کجا پیش می آید. اینکه تامین مالی مسکن مهر از طریق خط اعتباری بانک مرکزی بوده و این خط اعتباری باعث افزایش پایه پولی در کشور می شود، تا اینجای مسئله درست است. همه اینها قابل پذیرش است، اما اینجا به بعد مشکل داریم و نمودارهای رشد پایه وی با تورم کشور همخوانی ندارد.
رشد پایه پولی و رشد نقدینگی حتما منجر به تورم می شود. دهه ۸۰ را نگاه کنیم از سال۸۱ تا ۸۶ و ۸۷ به طور متوسط بیشترین میزان رشد نقدینگی در کشور داشتیم اتفاقا در آن سال ها کنترل شده ترین نرخ تورم را داشتیم. چگونه ممکن است این اتفاق بیفتد. حالا بررسی می کنیم چرا این عامل در این دوره اتفاق افتاده است.
جواب به این بر می گردد که نقدینگی از حاصلضرب پایه پولی در ضریب فزآینده به دست می آید.
پایه پولی بانک مرکزی خلق می کند و ضریب فزآینده پولی است که بانک ها خلق می کنند. متاسفانه در چند سال گذشته دست بانک ها برای خلق اعتبار باز بود. دولت برای ارائه تسهیلات و خلق اعتبار ناگریز از این است برای افزایش تولید خلق اعتبار و افزایش نقدینگی است.


اما از چه کانالی باید افزایش یابد؟ اگر کانال برنامه ریزی شده و از طریق دولت مثل مسکن مهر که به محصول نهایی و متقاضی نهایی داده می شود این منجر به تولید می شود.
برای همین شما به غیر از ۳ ماه که دولت جدید آمده نگاه بکنید تمام نمودارهای بورس صنایع وابسته به املاک و مستغلات صعودی است.


این به خاطر چه بوده به خاطر مسکن مهر بوده است مسکن مهر توانسته بالای ۲ میلیون شغل ایجاد کند که در ۴ سال رقم خیلی بزرگ بوده و اثرات مثبت اقتصادی دیگری که به دنبال داشته است. حالا بحث تورم مطرح می شود ۴۰ هزار میلیارد تومان مسکن مهر رشد نقدینگی داشته ایم.
*شاید ۴۰ هزار میلیارد تومان را در ضریب فزآینده ضرب می کنند؟
*آدرس اشتباه می دهند
بیضایی: بله، سوال اصلی اینجاست. آدرس اشتباه می دهند. آدرس اشتباه این است که شما جلوی رشد پایه پولی را بگیرید نه اتفاقا باید جلوی رشد ضریب فزآینده گرفته شود. چرا ضریب فزآینده در حوزه یورو ۱.۷ باشد در ایران ۵ باشد.
در ایالات متحده آمریکا که لیبرال ترین و آزادترین اقتصاد در دنیا دارد و بهشت بانک های دنیاست ضریب فزآینده ۳.۵ است.
چرا باید این اتفاق بیفتد چرا دست بانک ها آزاد است. ما ساختار مالیاتی مناسبی نداریم که مشخص شود تسهیلات بانکی کجا رفته است. این ۱۲۰ هزار میلیارد تومانی که در ۲ سال اخیر بانک ها خلق کرده اند به کجا رفته است.
به تولید رفته؟ شما الان یک تولید کننده را پیدا کنید که بگوید به من وام داده شده است یا یک متقاضی مسکن را پیدا کنید که بگوید به او وام داده شده است.
همه این ۱۲۰ هزار میلیارد تومان به سمت سوداگری رفته است. اینها صحبت های رئیس کل بانک مرکزی است که نقدینگی خیلی انحراف داشته و به سمت املاک و مستغلات و بازارهای سرمایه ای رفته است. مشکلی اصلی آدرس اشتباهی که داده می شود اینجاست. اینها یک جریان رسانه ای است که برای توجیح فاجعه ای که بانک ها دارند در کشور به وجود می آورند.


اینکه دولت تسهیلات به تولید بدهد چیز بدی نیست. ولی این که بانک ها خلق اعتبار کنند و به بازارهای سرمایه ای سوداگری کنند رویکرد بدی است. دولت باید اینجا جلو این کار را بگیرد آدرس اشتباه است که بگوییم نقدینگی افزایش پیدا کرده است نقدینگی را بانک افزایش داده است.
افزایش نقدینگی یک دهه متعلق به مسکن مهر بوده صد برابر متعلق به بانک ها بوده است. باید جلوی این افزایش نقدینگی را بگیریم.


در سال ۷۹ ذخیره قانونی بانک ها در بانک مرکزی ۱۹ درصد بوده و در سال ۸۹ به یک درصد رسیده و امروز به منفی ۸ درصد رسیده است. اگر بانک های ما الان ورشکست شوند چه کسی پاسخگوی این فاجعه اقتصادی است. بانک مرکزی با چه مجوزی ذخیره قانونی بانک ها را به منفی ۸ درصد رسانده است.
از بانک مرکزی هم استقراض کرده اند. نه تنها ذخیره قانونی آنها افزایش نیافته برای کنترل ضریب فزآینده که بانک مرکزی آمده به بانک قرض هم داده است تا بانک ها بیشتر بتوانند سوداگری کنند و بیشتر در بازار ارز و سکه دست ببرند. این اظهار نظر مسئولان بانک مرکزی است از یکی از بانک ها هم در این اسم برده شده است.

*آقای جهانی می توانید مشخصا شاخصه هایی که باعث شده طرح مسکن مهر شکست خورده اطلاق شده را بفرمایید؟
جهانی: بنده جزو طراحان مسکن مهر هستم. این که عنوان می شود طرح شکست خورده یک موقع در پس زمینه ذهنم هم آرزوی شکست این طرح را نداشته ام. فکر نمی کردیم و به هیچ عنوان نمی خواستیم این موضوع به این روز بیفتد و بنشینیم و به طرف مقابل بگوییم حالا نقاط ضعف این طرح چیست.


یا اینکه به تهدید، مسائل و مشکلاتی که این طرح دارد بپردازیم. آن چیزی که می خواستیم اتفاق بیفتد این بود که مسکن مهر برای آن هدفی که پیش بینی و گروه هدف مورد نظر به عنوان یک برنامه صحیح را جای خودش را در تامین مسکن کم درآمد باز کند و این طرح همواره بتواند به کار خودش ادامه دهد. این موضوع را در طرح جامع مسکن برای سه یا چهار سال برای دولت و به طور دوره زمانی خاصی برای این موضوع پیش بینی نشده بود.
حالا الگوی کار هم چارچوب کلی این موضوع را تایید می کند که می تواند موفق باشد و خوب عمل کند. آن چیزی که گفتم این بود که نحوه اجرای طرح مهر آن را از لحاظ چارچوب پیش بینی شده و گروه های هدف خارج کرد.
مخصوصا اینکه هدف کمی فوق العاده زیادی بیشتر از توان ساخت کشور و همچنین منابع است. این موضوع باعث شد که الان ما با طرح های نیمه تمام زیاد و طولانی شدن دوره ساخت مواجه باشیم.


یک سری بحث ها که اشاره شد مانند کیفیت ساخت و مکان یابی نامناسب در شهرهای جدید. به نظرم رویکرد درستی بود که ابتدا در طرح جامع مسکن پیش بینی شده بود طرح مهر در شهرهای جدید اطراف مادر شهرها باشد.
*ماجرای افزایش غیر کارشناسی یک شبه ظرفیت شهرک پرند


به عنوان مثال برای شهر پرند از همان ابتدا پیش بینی جمعیت پذیری حدود ۱۵۰ هزار نفر شده بود. اما در یک جلسه شورای مسکن بدون اینکه کار کارشناسی قبلی صورت گیرد محدود شهر پرند از ۱۵۰ هزار نفر به ۷۵۰ هزار نفر افزایش پیدا کرد یعنی ۵ برابر.


آیا واقعا زیرساخت های پرند مانند آب، برق، گاز جوابگوی ۷۵۰ هزار نفر جمعیت است. چند هفته پیش از شهر هشتگرد بازدیدی داشتم و از مدیر عامل این شهر پرسیدم برنامه ساخت مسکن چقدر است وی گفت ۵۰ هزار واحد مسکونی در دست ساخت است. بعد پرسیدم که چند نفر جمعیت ساکن در این شهر دارید مدیر عامل هشتگرد گفت حدود ۳۰ تا ۳۵ هزار نفر جمعیت ساکن داریم.
سپس پرسیدم تامین زیر ساخت ها به چه شکل است و تاسیسات روبنایی چگونه است فوری بدون فوت وقت گفت افتضاح! هیچ چیزی نداریم.


همان زمانی که گفته شد یک و نیم میلیون واحد باید ساخته شود، گفتم ظرفیت ساخت کشور بیشتر از ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار واحد در سال نیست. اساسا درست نیست وقتی ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار واحد ظرفیت ساخت در مناطق شهری است، ۱.۵ میلیون واحد توقع ایجاد کنیم.


مثل همان بحث استیجار برنامه گفته بود ۳۵ هزار واحداما علیرغم این رقم بعد از ۸ سال دیدیم در مجموع حدود ۶۲ هزار واحد ساخته شد. نمی شود روی کاغذ چیزهایی بیاوریم و در عمل عملیاتی نشود. پس از این نحوه کار بود که عرض کردم باعث شد کار را مشکل کند و به گونه ای باشد که الان در رابطه با کیفیت، و مکان یابی نادرست بحث کنیم.


*تئوری های غربی را دور بریزید
در رابطه با نگاه سرمایه ای به کالای مسکن باید بگویم که این به درخواست ما یا اینکه بگوییم به آنا دامن می زنیم ارتباط ندارد. همین الان مسکن مهر پردیس خرید و فروش می شود. سال گذشته افرادی رفته بودند مسکن مهر ثبت نام کردند و امتیاز همان مسکن ها ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیون تومان خرید و فروش می شود.
در ارتباط با مسائل نقدینگی و اثرات بر تورم نیز در ابتدا خواهش دوستانه ای دارم که دوستانی که تخصص اقتصاد ندارند و با الفبای اقتصاد بیگانه هستند به خودشان اجازه ندهند هر اظهارنظری بکنند. سال ۸۴ اولین بار همین موضوع را از زبان احمدی نژاد در تلویزیون شنیدم که گفت « کی گفته تورم با نقدینگی ارتباط دارد. » این ها تئوری های غربی است بریزد دور.


چه کسی گفته تورم با نقدینگی ارتباط دارد. این تئوری های غربی را دور بریزد. همان موقع واقعا چراغ خطر در ذهنم روشن شد و ذهنم با آژیر مواجه شد.


* توجیه آنها به این شکل بود که اگر نقدینگی به سمت تولید برود و تولید را رونق بدهد باعث تورم نمی شود البته منتقدان این بحث را مطرح می کردند که تولید ظرفیت جذب این نقدینگی را ندارد؟
جهانی: بحث های زیادی است. صحبت ها اینجوری نیست که الان مطرح می شود. سرعت گردش نقدینگی به ساختار اقتصاد یک جامعه بستگی دارد و به صورت بلند مدت ثابت است.


در ایران از ابتدا هم دهه ۶۰ مبنای این موضوعات را بررسی می کردیم در کشورمان سرعت گردش نقدینگی حدود ۴ است که با یک تلورانس کمی بالا و پایین می شود.


در دوران رکود سرعت گردش نقدینگی کاهش پیدا می کند و در زمان رونق تا حدودی افزایش می یابد. حالا اینجا بیایم بانک را متهم کنیم، نقش دارند یا چیزهای دیگری. اصلا به این عوامل بستگی ندارد.


ساختار کلی اقتصاد کشور است که این موضوع را تعیین می کند. این موضوع که نقدینگی در تولید برود، در نهایت فرق می کند اینکه نقدینگی در تولید یا در بازار سوداگری برود اما همه چیزی که دست ما نیست.


ببینید یک ظرفی داریم که نقدینگی در آن ریخته می شود. سرعت گردش پول ضریب تکاثری این نقدینگی را هم می تواند زیاد کند و هم می تواند آنرا کاهش دهد. ولی به هر حال همه چیز در این ظرف است تولید، خدمات، معاملات سوداگرانه نیز در این ظرف است. ممکن است نقدینگی را وارد تولید کنیم یک بار گردش کند ولی در همین ظرف این نقدینگی جریان پیدا می کند و اثرات نهایی ایجاد می شود.


موضوع نقدینگی در همین دولت نهم و دهم باید مورد بررسی قرار گیرد. چرا تولید روند کاهنده خودش را گرفته است و ساختار تولید کلا به هم ریخته است. آیا دولت توانست نقدینگی را به سمت تولید ببرد و تولید را شکوفا کند. دولت نرخ رشد ۸ درصدی را به منفی ۵ درصد رساند.


*بانک ها مسئولان را در دریا می ریختند


شش سال روند کاهنده تولید داشتیم چرا نقدینگی را نتوانستیم در تولید استفاده کنیم. بانک ها مقصر هستند بانک ها اگر دست خودشان بود و مسئولان را در دریا می ریختند. این حرف ها به این شکل وجاهت کارشناسی ندارد. بنده می گویم در بحث کلان تامین منابع مالی، طرحی می تواند در اجرا موفق باشد که متکی بر منابع دولت نباشد و بتواند روی پای خود مصرف کنندگان بایستد.


طرحی که تا امروز ۴۰ هزار میلیارد تومان بار مالی به بانک مرکزی و سیستم بانکی تحمیل کرده است. تازه تا وسط کار رفته ایم دقیقا اگر بخواهیم از طرح خارج شویم حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان دیگر می خواهیم تا طرح مسکن مهر ساخته شود. حالا بحث زیر ساخت های واحدهای این طرح بماند.


طرحی که ۶۰ هزار میلیارد تومان کسری دارد و باید از طریق سیستم بانکی آن هم نه سیستم بانکی که پول از مردم بگیرد و به این طرح تزریق کند بنا نبود طرح مهر مبنای خطر اعتباری بانک مرکزی بچرخد. ولی وقتی منابع مورد نیاز این طرح خارج از توان و ظرفیت پرداخت بانک هاست دولت خط اعتباری می دهد.


یعنی اینکه ازمنابع خارج از سیستم پول تزریق می شود که اگر این کار انجام نشود پرداخت تسهیلات ادامه نمی یابد. از سوی دیگر می دانیم تعهدی که در حال حاضر در ارتباط با نرخ سود تسهیلات مسکن مهر داده شده قراردادهای ۴،۷ و ۹ درصدی برای ۲۰ ساله امضا شده است.


این بدان معناست که سالانه ۳۰۰۰ میلیارد تومان باید به صورت بلاعوض به عنوان یارانه نرخ سود از سوی دولت پرداخت شود. اگر دولت به تعهد خود پایبند باشد در بودجه عمرانی خودش ببیند تا ۲۰ سال سالانه ۳۰۰۰ میلیارد تومان برای نرخ سود را پرداخت کند. یعنی ۶۰ هزار میلیارد تومان. ببینید چه بارسنگین مالی سنگین برای بودجه عمومی خواهد داشت.


منابع مربوط به خدمات روبنایی طرح های مسکن مهر در وضع موجود بالغ بر ۱۱ هزار میلیارد تومان است یعنی همین الان بررسی های انجام شده حاکی از آن است که برای واحدهای موجود ۱۱ هزار میلیارد تومان فقط باید صرف تامین خدمات روبنایی شود.


پس در واقع ما باید طرحی مواجه هستیم که خودش نه تنها نمی تواند تامین مالی کند، بلکه بار مالی بسیار زیادی را بر دولت و سیستم بانکی تحمیل می کند.
راه حل چیست؟ راهکار این است که برگردیم به الگوی طرح جامع مسکن هم به لحاظ روش اجرایی و هم به لحاظ برنامه کمی و اهدافی که داشت. اگر از روز اول اینگونه اجرا می شد امروز خیلی از اشکالات را نداشت. الان طرح مهر هم بخواهد ادامه یابد ناگزیریم به الگوی طرح جامع مسکن که قبلا پیش بینی شده است، برگردیم.


*دعوا بر سر ضریب فزاینده
بیضایی: باید به نکاتی اشاره کنم یکی بحث ضریب فزاینده که آقای مهندس اشاره کرد به هر حال نمی دانم شاید سواد اقتصادی من نرسد اما خب ممکن سواد اقتصادی کسی مانند" فریدمن" هم نرسد که می گوید ضریب فزاینده باید یک باشد.


جهانی: اجازه بدهید همین را باز کنم. ضریب فزاینده یک یعنی چه؟ ضریب فزاینده یک یعنی اینکه پولی را که وارد جامعه شده فقط یکبار معامله شود. به عبارت دیگر در طی سال دیگر این پول معامله نشود و راکد بماند.
بیضایی: این سرعت گردش پول است. ضریب فزاینده با سرعت گردش پول فرق می کند. شما" v" را دارید می گوئید. تعریف ضریب فزاینده فرق می کند. ضریب فزاینده یعنی اینکه A ریال را بانک مرکزی می دهد و مثلا چهار A ریال آن را بانک تسهیلات خلق می کند. موقعی که دولت الکترونیک می شود و اعتبارات از کاغذی به سمت الکترونیکی پیش می رود ضریب فزاینده در برخی کشورها افزایش پیدا می کند. بر مبنای ذخایر قانونی که وارد و درصدی از تسهیلات را نزد بانک مرکزی می گذارند تحت عنوان ذخایر قانونی بانک ها، قدرت تسهیلات دهی بانک ها کاهش پیدا می کند.
جهانی: اجازه بدهید حالا من به شما می گویم.


بیضایی: احساس می کنم سرعت نقدینگی و ضریب فزاینده را خلط موضوع کرده اید.
جهانی: حداقل ۶ تا ۷ ترم این را دردانشگاه تدریس کرده ام. اقتصاد کلان کار من است. این ضریب فزاینده جزو بحث های اقتصادی کلان یک در دوران لیسانس است. ببینید ضرب فزاینده پولی که به فرض ۱۰ واحد وارد یک جامعه می شود یا مثلا فکر کنیم بانک ۱۰ وام به بنده می دهد من این ۱۰ وام در جامعه خرج می کنم.
در موارد مختلف این پول به بانک بر می گردد. بانک بالاخره خرده پول را دست خودش نگه نمی دارد و آنرا دوباره به جامعه بر می گرداند. وقتی می گوییم یک، یعنی این که بانک دیگر وام ندهد و پولش را بلوکه کند.
بیضایی: خیر، معنی این است که بانک همان قدر پول را گرفته همان قدر تسهیلات بدهد به ۵ برابر آن.
جهانی: ۵برابر نیست.
بیضایی: یک یعنی همان!
جهانی: خیر اشتباه نکن.
بیضایی: یعنی بانک همان قدر سپرده گرفته تسهیلات بدهد.
جهانی: نه اشتباه نکن.
بیضایی: بانک ۵۰ واحد را تسهیلات می دهد.
جهانی: بانک ۲ واحد را به بانک مرکزی می دهد و ۸ واحد را به آقای x می دهد. آقای x این ۸ واحد را استفاده می کند (در جامعه خرج می شود) این ۸ واحد توسط نفر n ام به بانک می رود. بانک از آن ۸ واحد، ۲۰ درصد ذخیره قانونی نگه می دارد و ۸۰ درصد آن ۸ واحد را به جریان می اندازد. سپس این ۸۰ درصد به دست آقای y می رسد. باز دوباره ۸۰ درصد که مثلا ۶ واحد است به جامعه می رود. ضرب فزاینده زیکمای اینهاست. جمع اینهاست.

*در واقع سرعت گردش پول عامل تعیین کننده ضریب فزاینده است.


جهانی: بله تاثیر زیادی روی این موضوع دارد.
*یعنی اینکه هر چه سرعت این چرخش بیشتر باشد ضریب فزآینده افزایش می یابد.
جهانی: جمع اینها (زیکما) بار اول ۱۰، بار دوم ۸ و بار سوم ۶ بود. در نهایت زیکمای وام های داده شده ۴ برابر آن ۱۰ واحد اول است. این مسئله به صورت طبیعی و بر اساس ساختار اقتصادی کشور تعیین می شود که معمولا با توجه ساختارهای اقتصادی ثابت است یا در بلند مدت تغییر می کند. نمی توانیم کاری در رابطه با این موضوع انجام دهیم.
بیضایی: سئوال من این است که چرا در حوزه یورو ضریب فزاینده ۱.۸ است. اگر ضریب فزاینده که این گونه شما می گویید که هر چه بیشتر شود بهتر است چرا در آمریکا ۳.۵ و در حوزه یورو ۱.۷۵ است.
جهانی: اینجوری حساب نکنید.


بیضایی: چرا همیشه ذخیره قانونی بانک ها را کاهش می دهیم. بانک مرکزی الان ذخیره بانک را منفی کرده است.
جهانی: در دوره رکود این ذخیره قانونی کاهش پیدا می کند. مثلا ممکن است یورو در یک مرحله یا برهه زمانی دچار بحران اقتصادی شد این به طور طبیعی کاهش پیدا می کند.
بیضایی: عقل منطقی این است که بگوید بانک مرکزی در دوره رکود افزایش دهد تا منجر به رونق در بخش مسکن شود؟ چرا بانک مرکزی ذخیره بانک ها را کاهش می دهد؟


*رئیس حرف گوش کن

جهانی: آنجا تقاضا تعیین کننده است. تقاضا نیست یا توان پرداخت وجود ندارد که آنها این کار را انجام دهند. همه چیز دست بانک نیست اصلا منطقی نیست زمانی که بحران است و تقاضا وجود ندارد ذخیره بانک ها افزایش یابد.
این از جمله بحث هایی است که حتما باید نسبت به آن آگاهی داشته باشید. اجازه دهید افرادی که خبره این کار هستند در این زمینه اظهار نظر کنند. نباید به خودمان اجازه اظهار نظر بدهیم. البته جسارت نمی کنم. ولی این موضوع متاسفانه در جامعه ایران دامنگیر است. دامنگیر همه ماست در حوزه هایی که اطلاعات لازم را نداریم وارد می شویم.
بیضایی: بنده از شما سئوال می کنم، اظهار نظر نمی کنم سوال می کنم. می گویند ندانستن عیب است، پرسیدن عیب نیست. سوال می کنم و می گویم که الان که در حوزه یورو یا حوزه ایالات متحده آمریکا به چه دلیل ضریب فزآینده را کمتر از ایران گرفته اند. یک سوال دیگر چرا الان ذخائر قانونی بانک نزد بانک مرکزی باید منفی باشد.
جهانی: ذخائر منفی است یعنی چه؟


بیضایی: یعنی اینکه الان بانک ها از بانک مرکزی استقراض کرده اند. نه تنها ذخائر قانونی افزایش پیدا کرده اهست. با چه مجوزی بانک مرکزی این کار را انجام داده است.
جهانی: این مسئله متعلق به همین دوره است. فشار بر مدیران عامل بانکها بوده که باید وام بدهید و به صورت دستوری بانک مرکزی هم نتوانسته مقاومت کند. یک آدم قاطعی که جلو دولت بایستد و بگوید نمی گذارم نداشته ایم. بنده در جلسات بانک مسکن هم حضور داشتم.


چرا اینقدر مدیران بانک مرکزی ایران عوض شدند تا بالاخره یکی آمد که حرف گوش کن بود. به خاطر اینکه مدیران قبلی می گفتند نباید تعهد ایجاد کنیم. اما با این حال ولع نقدینگی وجود داشت و تسهیلات تکلیفی زیاد شده بود.
بیضایی: در کجا بانک ها مکلف شدند که تسهیلات پرداخت کنند؟
جهانی: در همه جا.


بیضایی: مثال بزنید. الان کدامیک از بخش ها تولید از تسهیلات بانکی راضی هستند. از سال ۸۸ تا ۹۲ بانک ها ۲۳۰ هزار میلیارد تومان در این مملکت خلق اعتبار کرده اند و ۲۲ درصد از رقم طبق قانون باید به بخش مسکن داده می شد. کدام بانک ۲۲ درصد سهم قانونی را به این بخش داه است.
جهانی: این پول کجا رفته؟


بیضایی: در مجلس این بحث را مطرح می کنند چرا از هدفمندی یارانه ها سهم تولید داده نشده است. در مقابل این عدد (۲۳۰ هزار میلیارد تومان) بانک ها در تولید ورود پیدا می کردند. ظرفیت تولید کشور توان جذب این نقدینگی را نداشته است.
خب چه کسی باید این را مدیریت کند. بانک مرکزی، این بانک از کجا باید مدیریت کند؟ مشخص است از افزایش دخائر. وقتی شما ذخایر را نه تنها افزایش نمی دهد بلکه از شما (بانک مرکزی) استقراض هم می شود.
تنها نقطه اشتراک بنده و مهندس جهانی اعتراض نسبت به مدیریت بانک مرکزی است. مدیریت بانک مرکزی مناسب نبوده و فاجعه ای اتفاق افتاده است. اما نقطه افتراق ما این است که این فاجعه از مسکن مهر اتفاق نیفتاده است.
مسکن مهر ۴۰ هزار میلیارد تومان است این رقم ۲۳۰ هزار میلیارد تومان است. اصلا با یکدیگر قابل قیاس نیستند. ۲۲ درصد این ۲۳۰ هزار میلیارد تومان باید به مسکن می آمد. یعنی حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان. اگر بانک ها از طریق مجاری تسهیلات ساخت به بحث مسکن می دادند احتیاجی به خط اعتباری بانک مرکزی نبود.

جهانی: خب این مبلغ کجا رفته است؟
بیضائی: از دولت جدید تقاضا داریم که اشتباه گذشته را مرتکب نشود. بیاید و بانک های عامل را ملزم به پرداخت تسهیلات بخش تولید و مسکن کند. این تسهیلات داده شده کجا رفته است. باز هم جواب سوالم را نگرفتم. آقای مهندس شما می گویید بانک ها مکلف شده اند به تسهیلات به تولید بدهد. به کدام تولید تسهیلات داده شده است.
جهانی: خب نداده اند.


بیضائی: باز هم جواب سوالم را نگرفتم. برای چه در کشورهایی که اقتصاد آنها به مراتب قویتر از ماست ضریب فزآینده بسیار پائین تر است. در حالی که آنها زیرساخت کنترل سوداگری و بحث های مالیاتی را دارند. با این وجود ضریب فزآینده را کنترل می کنند و قدرت خلق پول بانک ها را هم می گیرند. چار در ایران ضریب فزآینده ۳ برابر حوزه یورو است.
جهانی: اتفاقا باید دولت جواب بدهد که چرا اگر می گوئید ضریب فزآینده بخش تولید نرفته پس به کجا رفته است. در واقع ضریب فزآینده در کجا ایجاد شده است. چرا بانک ها این کار نکردند و تسهیلات را به تولید نداده اند. چون به هر حال بانکها زیر نظر همان بانک مرکزی و دولت بوده اند.
بیضائی: ما طرفدار دولت یا مخالف آن نیستیم. سیاست را می گوئیم.


*« تولید» مریض شده است


جهانی: اگر بخواهید جواب این سوال را پیدا کنید باید بگویم که رویکردها و تفکر اقتصادی دولت در طی این چند سال مخصوصا در ۶ سال اخیر بر مبنای حمایت از تولید نبوده است.
دولتی که بالاترین درآمد ارزی داشته، چه کاری در اقتصاد انجام داده است؟ باید نیاز جامعه از محل تولید تامین شود، اما آیا این کار انجام شد، خیر. این نیاز از محل واردات تامین شد. مثال های زیادی را در این رابطه دارم که خودم درگیر آنها بوده ام، اما نمی توانم آنها را بازگو کنم.


به طور کلی دولت با پائین نگه داشتن نرخ ارز واردات را ارزان و تولید و صادرات کشور را تقریبا تعطیل کرد. چرا پرتقال از خارج وارد می شد. هندوانه شب چله از آمریکای جنوبی وارد شد. حرف دولت این بود که ما پول داریم. چرا باید نرخ ارز بالا رود.


ما که ارز داریم. چرا ارز باید گران باشد و باید آن را کنترل کنیم. وضعیت به گونه ای شده بود که کشاورزان محصولات خود را نمی توانستند برداشت کنند، چراکه هزینه برداشت بیشتر از قیمت خود محصول فروش آن بود. یا اینکه برداشت می کردند و آن را در جوی آب می ریختند.


بارها به چشم خودم دیدم کشاورزان گونی سیب زمینی در بین درختان می گذاشتند یا آنرا روی زمین می ریختند و دیگر جمع نمی کردند. دلیل این اتفاقات دولت بود چرا که می دید محصول را می تواند ارزانتر وارد کند.
در تولید هم همینطور چرا نرخ رشد کاهنده ای را طی ۶ سال به صورت مدام داشتیم. الان تولید تبدیل به یک مریض شد که دوره مهلکی را پشت سر گذاشته و حالا حالا نمی توانم سربلند کنم.


بانک چگونه می توانست به تولیدکننده که ورشکست شده بخواهد تسهیلات بدهد.
آقای بیضایی ببیند بحث ها را به صورت مجزا از یکدیگر نمی شود دید. بحث اول ما فضای کلی حاکم بر اقتصاد کشور است. مخصوصا بخش مسکن هم باید در درون آن تحصیل شود.


بیضایی: در حال حاضر بحث ها گسترده شده و از مسکن بیرون آمده ایم. بحث ما این نیست که اشتباهات دولت را نگوئیم، می گویم که بانک مرکزی در دولت قبلی اشتباه کرده است.


باید اشتباهات را بگوئیم و از آنها درس بگیریم. بحث ما این است که کارهای درست دولت را خراب نکنیم. کارهای خراب دولت را درست کنیم اتفاقا رویکرد درستی است و باید آن را انجام دهیم.


در حال حاضر ما به یک نقطه مشترک رسیده ایم این است که بانک ها در مسیری که باید می آمدند و عمل می کردند عمل نکرده اند.
چه در بحث کشاورزی و چه در بحث تولید، صنعت و مسکن هیچکدام از این اتفاقات نیفتاده است. ریشه اصلی را باید در این مسئله پیدا کنیم که چرا بانک ها این کار را نکرده اند.


چرا بانک مرکزی به وظایف خودش عمل نکرده است. این یعنی اینکه یک کار خراب دولت را درست کرده ایم. ولی اینکه بیائیم در عین بی انصافی بگوئیم مسکن مهر عامل تورم است.


آیا جزوه ای وجود دارد که این ادعا را اثبات کند؟ محاسباتی در این رابطه انجام شده است. بعضی از دوستان ادعای علم اقتصاد دارند. ادعای استادی علم اقتصاد را دارند ولی متاسفانه علم اقتصاد هم این تیپی نیست که بدون اعداد و رقم حرف بزنیم. آیا تا حالا کار کارشناسی انجام شده است. یعنی ۵ صفحه مکتوب داریم که مسکن مهر عامل تورم است؟


الان شرایط و منافع عمدتا خیلی از کسانی که ورود پیدا کرده اند بانکی بوده اند و ذهنیت بانکی دارند در مقام دفاع از بانک بر می آیند نسبت به این مسئله موضع می گیرند. در حالی که نمی خواهیم بانک را بزنیم ما می خواهیم کار خراب دولت را درست کنیم.


به بهانه کار خراب یک کار درست دولت را تخریب کنیم. بانکها باید اصلاح شوند ساختار مالیاتی و اقتصادی کشور در این مسائل باید اصلاح شود در هدایت نقدینگی، دولت ها یکسری اشتباهات انجام می دهند.
یک بار کنترل نقدینگی یک بار افزایش نقدینگی را انجام دهیم، در حالی که هر دو اشتباه است. باید هدایت نقدینگی را داشته باشیم مثل تمام دنیا.


متاسفانه کنترل سوداگری در بخش زمین و مسکن در هیچ دوره&