به گزارش پارس ، به نقل ازمجمع واردات، در باب مناظره جمعه ۲۵ مردادماه ۹۲ که تحت عنوان موضوع قیمت گذاری خودرو از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد، عملاً مباحث به سمت و سویی پیش رفت که باز هم مخاطبان عام و خاص این موضوع دریابند که این صنعت با چه پیچیدگی هایی روبروست و خواستار آن باشند که بدانند متولیان امر برای مواجه با آن چه اقداماتی را انجام داده، چه برنامه هایی را طراحی و اجرا نموده اند و چه برنامه هایی در حال طرح ریزی است. چرا که رزق و روزی بسیاری از افراد به صورت مستقیم و غیر مستقیم در چارچوب و خارج از چارچوب قوانین و عرف کسب و کار به آن وابسته است.

برای یافتن جواب ها و مطالبات ذی نفعان واقعی در مرحله اول باید پاسخ این سئوال داده شود که چرا این صنعت فراتر از شعارهای مربوط به آن، این قدر مهم است.
بدیهی است در دورانی که پارامترهای اقتصادی از روندهای تعریف شده علمی و تئوری های روز و تمرین شده دنیا فاصله می گیرد، گردش اقتصادی فعالیت های مولد روند نزولی می گیرد، صنایع دیگر همچون فناوری اطلاعات، توریسم و سایر صنایع با گردش مالی بالا و اشتغال زایی فراوان شکل نمی گیرند، برخی صنایع قدیمی همچون نساجی، تولید کفش، کشاورزی که قبلاً رونق داشته، هر روز ضعیف تر و نحیف تر می شوند، در این فضا صنعت خودرو یکه تاز صحنه ی اشتغال زایی، گردش اقتصادی، نوآوری، مدیریت و… می شود و بعضاً نیز تئوری های نوظهوری را از خود ارائه می دهد که فقط در این فضا قابلیت انطباق داشته و نه در هیچ کجای دنیا!

تنها گفتمان متولیان این امر، گفتمان غالب خواهد بود و رئیس و مرئوس مخاطب آن نیز به ناچار و در این فضای جبر و بدون گزینه جایگزین، مجبور به تحمّل و پیروی از آن می باشند و این است پاسخ چرایی اهمیت موضوع خودرو.

این مقوله است که باعث قبول نکردن مسئولیت ها، در عین دارا بودن اختیارات لازم توسط متولیان بوده تا به خود اجازه دهند هر تصمیمی را با معیار دردست خود بگیرند. حال چه بر سر بازار، تولید و مصرف کننده می آید، بماند! چرا که شرایط همین است و بس!

همین نگاه متولیان امر است که منجر به برخوردهایی غیر حرفه ای با این صنعت می شود و تاوان آن را سایرین می پردازند. ذی نفعان واقعی که مشتریان و سهامداران هستند، اصلاً نمی دانند که با این تفکر چه بر سر سرمایه های آنان می آید. سهامداری با برنامه تماس گرفت و به شورای رقابت ایراد گرفت که با این قیمت گذاری به فکر ما نیستید که ما به عنوان سهامدار خصوصی شرکت های خودرو سازی چه ضرری را متحمل می شویم. به نظر می آید که ایشان تحلیلی درست از این که چه سهامی را خریدند و سرمایه های خود را به چه کسانی جهت مدیریت آنها سپرده اند، ندارند. غافل هستند از این که سهام خودرو سازی نخریده اند. سهامی بالغ بر صد شرکت دیگر که متعلق به خودرو سازان است، را خریده اند که در حوزه توریسم، غذا، بیمه و… فعالیت می کنند و معمولاً هم زیانده هستند. هرچند اگر سود ده هم باشند در مسیرماموریت تعریف شده قرار ندارند.

مدافع خودرو سازان در قالب انجمن صنفی ایشان از تولید می گوید که درست هم هست ولی از سایر حوزه ها صحبتی نمی کند. حوزه هایی که سربارند و سود تولید را در خود می بلعند و به جای پرداختن به تحقیق و توسعه بازار و محصولات جدید در سایر حوزه های غیر مرتبط فعالیت و آن هم از جنس زیانده انجام می دهند.

سوء مدیریت در هیئت مدیره ها، طراحی های جدید و من درآوردی در مدل های سهامداری، عزل و نصب های مرتبط با جریان های گوناگون را عنوان نمی کنند. آنچه که این سبک مدیریت بر سر صنعتگران و قطعه سازان آورده را نمی بینند و یا می بینند و بیان نمی کنند. فقط به بیان مطالب نخ نما شده آن هم از جنس کارگر و اشتغال می پردازند تا سایر زوایا مخفی بماند، آن هم با ادبیاتی غیر کارشناسانه و تئوریزه شده.

در طرف مقابل نیز شورای رقابت ایستاده که اصلاً نباید پس از ۳۰ سال انحصار، دیگر وجود داشته باشد. چرا که خودروسازان در طول سالیان می بایستی بنا به اراده و خواست خود به آنچنان سطحی از تیراژ و تنوع می رسیدند که دیگر نیازی به انحصار نداشته باشند. وقتی اصل کار به درستی انجام نمی شود، اینجاست که یکی کاری را به اشتباه انجام می دهد و چند ارگان و سازمان باید جمع شوند تا کار غلط را درست کنند و یا نظارت کنند.

متولیان امر در هر دوره، سازی می نوازند. یک بار می گویند خودروی ملی و آن را دفن می کنند و بعد از ده سال دوباره از قبر در می آورند (ماجرای مینیاتوری که تیبا شد) ، یک بار پروژه در قالب مشارکت با خارجی ها تعریف می کنند، بعد آن را با زیان رها می کنند، یک بار می گویند مشکل تعرفه است، در دام رانت و امضاء طلایی می افتند، یک بار می گویند افزایش قیمت دهیم و مصوبه افزایش را می گیرند و بعد در دامی که خود تنیده اند، می افتند و بازارشان منجمد می شود. این چه نوع مدیریتی است؟ مگر کشورهای دیگر از این مشکلات ندارند؟ ! به استثنای تحریم ها که اخیراً گریبان تمام صنعتگران ایرانی را گرفته، آن ها هم رقیب دارند. آنها هم نیاز به حفظ شغل دارند. قوانین آنها هم به آنها اجازه نمی دهد، بازار خود را به خارجی ها دهند. آنها چگونه از پس مشکلات بر می آیند؟

در مناظره مطرح می شود که اقتصاد دان وارد کنند، بهتر است مدیر خودرویی وارد کنند. مگر در فوتبال و سایر حوزه ها این کارها صورت نمی گیرد؟ مگر خارجی ها حتماً از مدیران بومی خود استفاده می کنند؟ می گویند حتماً باید مدیر خودرویی باشد. مگر جنرال موتورز برای رهایی از بحران از مدیران خودرویی استفاده کرد؟ مشکل این است که متولیان امر این موضوع را قبول ندارند و نوع مدیریت خود را بهترین مدیریت می دانند. اعداد این صنعت را بزرگترین اعداد می دانند و نگاه خود را بالاتر از همه فرض کرده اند و اجازه نقد هم نمی دهند. از همین فردا به نگارنده و منتشر کننده هر نوع مطلبی از این دست هم می تازند که اشتغال ایجاد می کنیم و وام می خواهیم و حمایت!

آیینه تمام نمای صنعت خودرو از سوی رسانه ملی جمعه پخش شد و همگان دریافتند که زمان درمان فرا رسیده است. در مناظره پخش شده، مطرح شد که وزیر جدید چه باید انجام دهد تا این وضعیت درست شود. به نظر می رسد پاسخ آن در ارائه برنامه برای برون رفت از بحران فوق همراه با هدف گذاری با مشخصه سرآمدی و اجرای مناسب و بکارگیری افراد لایق برای پیشبرد برنامه ها می باشد که خود نیازمند شکستن یک سری تابوها و حذف نگاه های بسته و اصلاح رویه های نامناسب است.