به گزارش پارس نیوز، 

 طی روز‌های اخیر علی کریمی کمپینی به راه انداخته که حتما آوازه‌اش را شنیده اید؛ تحریم کالا‌های گران از خودرو تا طلا. برخی کریمی را قهرمان دانستند و برخی این کمپین را پوپولیستی تفسیر کردند، در مورد آن‌ها که قهرمانش می‌دانند قبل‌تر نوشته‌ایم و این بار منتقدان کریمی سوژه‌ی این ستون هستند.

تاثیرات کمپین «علی کریمی» در فضای رسانه‌ای

استدلال مخالفان کریمی این است که چنین کمپینی شکست می‌خورد، چون روحیه مردم در چنین رفتار‌هایی منسجم نیست و آن‌ها در مقابل چنین تصمیماتی چند پاره عمل می‌کنند، پس اصلا کمپین تشکیل دادن در ایران منطقی نیست. این دسته معتقدند با توجه به جنس مخاطبان کریمی، تحریم و یا عدم تحریم آن‌ها تاثیر خاصی بر بازار خودرو و طلا ندارد، چون مشارکت طبقه متوسط (که همان جامعه مخاطبان علی کریمی است) در این بازار‌ها محدود به مصرف شخصی است و ورود و خروج آن‌ها به بازار مقطعی و سود جویانه نیست. استدلالی که منطقی است، اما جامعیت ندارد، چون جایگاه علی کریمی را فراتر از آن چه که باید توقع می‌کند. چنین نقدی شاید به یک جامعه شناس، اقتصاد دان و یا یک تئوریسین و سیاستمدار وارد باشد، اما از یک سلبریتی ورزشی؟ هرگز. یک سلبرتی ورزشی در حد نهایت رفتار‌های اجتماعی اش می‌تواند حواس جامعه را به سمت و سویی خاص ببرد. کاری که کریمی با همان ادبیات ساده اش در آن تبحر دارد.

یک بار دیگر کاری که کریمی کرد را مرور کنید؛ تیم ملی مراکش را بُرده و همه خوشحالند، تلویزیون تمام وقت و تا جایی که می‌شود از این پیروزی بهره برداری می‌کند و در و دیوار و رسانه‌ها همه‌ی حواس را به سمت جام جهانی برده اند، ناگهان علی کریمی یک ضد موج می‌زند. او می‌داند مشکلات معیشتی و تورم افسار گسیخته بُرنده‌ترین تیغ است، پس با همین سلاح و با استفاده از محبوبیتی که دارد وارد کارزار می‌شود، متنی ساده را به اشتراک می‌گذارد و از کلید واژه‌هایی می‌نویسد که باید؛ دلال‌ها و دزد‌ها و.. طبیعتا خیلی سریع هم جواب می‌گیرد، چون از ما طبقه متوسط کسی نیست که تیغ این‌ها(دلال ها) به تنش نخورده باشد.

او به تنهایی بُرنده‌تر از صدا و سیما و هر رسانه دیگری مردم را به جایی می‌برد که تا قبل از سوت پایان بازی با مراکش بوده اند. نگرانی فردا، اوضاع نابسامان اقتصادی، برجام از دست رفته، ترامپ و تهدیدهایش. بعد این هر چه اتفاق افتاده، به کریمی مربوط نیست. او یک سلبریتی است و سلبریتی صرفا نخ ماجرا را می‌دهد و این که این نخ به کدام گره می‌رسد و چگونه باید بازش کرد؟ کار همان جامعه شناس، اقتصاد دادن و البته سیاستمدار است.

علی کریمی این بار فراتر از دفعات پیش، به موقع‌ترین بوده و چقدر بهنگام رفتار کرد. او حرکتی خلاف جهت ریتم غالب جامعه انجام داد و حتما خودش می‌داند که این کمپین قرار نبوده و نیست که به جایی برسد و همین قدر که اندازه دو روز مردم تحت تاثیر القائات رسانه‌ای نباشند، همین اندازه هم کافیست. ساده لوحانه است که اگر گمان کنیم این کمپین قرار بوده به جایی بیش از این یک هفته تصرف رسانه‌ها برسد، بحبوحه جام جهانی برای برخی‌ها فرصتی بود که از خواب عمومی استفاده کنند، کریمی آن فرصت را از آن برخی گرفت، چه چیزی بیشتر از این؟