به گزارش پارس نیوز، 

به نظر می‌رسد علت افزایش هزینه‌های تولید در عدم تحقیق و توسعه تجربی و پویایی تولید نیست، بلکه در عدم جامعیت تحقیق و توسعه تجربی است که عامل وابستگی صنعت به ارز از طریق وابستگی تولیدکنندگان ماشین آلات (دستگاه‌های CNC) شده است. ممکن است اراده عده‌ای بر افزایش هزینه تولید از طریق افزایش نرخ ارز قرار گرفته باشد. همان‌هایی که در مقام واردات ارز ارزان دریافت و در مقام فروش با احتساب مرز تورم (افزایش هزینه‌های تولید) عمل می‌کنند. ممکن است افزایش هزینه‌های تولید ناشی از ناکارآمدی تولید نباشد؛ شاید بسیاری از بومی‌سازی‌ها در عرصه تولید پس از تحریم انجام گرفته باشد. این مسئله وابستگی یا وابسته نگهداشتن، در کشاورزی نیز وجود دارد، آنجا و در عین آنکه ایران توان کشت کنجاله دارد، کنجاله وارد می‌شود و دقیقاً همان قصه برای اقتصاد وارداتی در بعد صنعت، در کشاورزی نیز امکان تحقق یافتن پیدا می‌کند، به این معنا که با افزایش نرخ ارز واردکنندگان در عین آنکه دریافت‌کنندگان ارز با قیمت پایین آن را به دست می‌آورند.

باید توجه داشت که تحریم سبب درون‌زا شدن اموری شده، ولی درون‌زا شدن آنچه در دایره مصادیق اقتصاد وارداتی است را سبب نشده است. ادبیات برجام در این شرایط برای صاحبان اقتصاد وارداتی می‌تواند حکم پنهان‌کنندگی مصادیق اهداف اقتصادی، اقتصاد وارداتی آنها را فراهم سازد.

مسئله این است که منافع اصلی پیش‌روی در برجام در شرایطی برای صاحبان اقتصاد وارداتی خواهد بود که مضرات پیش‌روی در برجام را صاحبان اهداف غیراقتصادی خواهند برد و این در شرایطی است که در صورت موافقت اجرایی شدن برجام توسط اروپاییان باز هم مناسبات اقتصاد وارداتی تغییری نخواهد کرد.

بنابراین برای اینکه اقتصاد را نجات دهیم و در شرایط حال حاضر بهترین تصمیم را بگیریم، باید نسبت به حذف مهره‌های اصلی ذی‌نفع اقتصاد وارداتی اقدام کرد و از این رهگذر وابستگی به نرخ ارز در بخش حقیقی اقتصاد را از بین برد. به علاوه همزمان حمایت از تولید جدید با شرکت‌های کوچک مقیاس (میکرو) را بدون رانت منفی به صورت بلاعوض انجام و شرکت‌های میکرو را در ارتباط با شرکت‌های بزرگ (ماکرو) از طریق خواست شرکت‌های ماکرو قرار داد.

 

انتهای پیام/