پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- در امر سیاستگذاری آب و کشاورزی در ایران یک و بام و دو هوا کاملا مشهود است. به چند پرده از این موضوع نگاه کنید:

پرده اول

29 فروردین 1388

عیسی کلانتری: دولت رکورددار واردات گندم است

عیسی کلانتری دبیرکل خانه کشاورز و وزیر اسبق کشاورزی در نقد گزارش بهمن‌ماه محمدرضا اسکندری، وزیر وقت جهاد کشاورزی به مجلس شورای اسلامی و در حمایت از خودکفایی: «وزیر جهاد کشاورزی در این گزارش اعلام کرد که با وجود خشکسالی، میزان خودکفایی کشور در تولید مواد غذایی در سال 87 به 94 درصد رسیده است؛ این در حالی است که در سال گذشته 61 درصد نیاز غذایی کشور از محصولات وارداتی تامین شده است. با تعریفی که آقای وزیر از خودکفایی کرده است، یعنی تولید داخل به علاوه واردات، میزان خودکفایی به 94درصد می‌رسد.»

او با اظهار تأسف از تبدیل شدن دوباره ایران به بزرگ‌ترین واردکننده گندم جهان گفت: «در دولت خاتمی به هر دلیلی در گندم خودکفا شدیم (البته من با نحوه خودکفایی گندم در دولت خاتمی نیز مخالف بودم چون آن خودکفایی، خودکفایی پایداری نبود) و خاتمی با خودکفایی در این محصول استراتژیک دولت را تحویل احمدی‌نژاد داد؛ اما دولت نهم نه‌تنها این خودکفایی را حفظ نکرد بلکه ایران به بزرگ‌ترین واردکننده گندم تبدیل شد و بیش از 5.7 میلیون تن گندم وارد کشور شد».

پرده دوم

16 تیرماه 94

عیسی کلانتری: خودکفایی در ایران مفهوم ندارد

عیسی کلانتری: «باز هم تاکید می‌کنم خودکفایی در ایران مفهوم ندارد؛ خلیلیان و اسکندری امتحان خود را در کشاورزی ایران پس داده‌اند؛ برای جمعیت ۸۰ میلیونی کشور، در حال حاضر ما نیازمندیم تا ۵۰ درصد از منابع غذایی کشور را از خارج وارد کنیم و این یعنی خطر. خودکفایی در ایران مفهوم ندارد. چیزی که مفهوم نداشته باشد و غیرعلمی باشد، می‌توان همه چیز درباره آن نسبت داد، برای اینکه ما بشدت مشکل آب داریم... خودکفایی اصلاً امکان‌پذیر نیست. اگر در یک کالا خودکفا شویم در ده کالای دیگر وابسته می‌شویم. ممکن است شما کالایی را خودکفا کنید، اما با این کار شما، 10 کالای دیگر وابسته خواهد شد. صحبت از خودکفایی غیرعلمی و غیر عملی است با این توصیفاتی که عرض کردم، تحلیل من این است: دوستانی که حرف از خودکفایی می‌زنند، غیرعملی و غیرعلمی فکر می‌کنند.»

پرده سوم

او آمده تا منجی «آب» شود. کلانتری در نخستین نشست خبری خود پس از نشستن بر کرسی ریاست سازمان محیط ‌زیست، درباره بحران آبی کشور گفت: «در کشور ما بدون اغراق بالای ۷۰درصد مشکلات محیط زیست، مساله آب است و اگر روند موجود در کشور ادامه پیدا کند مساله آب فقط یک مساله خطر برای نظام نیست، خطر برای تاریخ هفت هزارساله این سرزمین است. این مساله را نباید با مساله جزیی‌تری مثل چند یوزپلنگ کمرنگ کنیم. آب را نباید قربانی یک گونه گیاهی کنیم. تهدید آب برای کشور مساله بود و نبود کشور است.»

حالا او می‌گوید: «بحران آب و هر بلایی که سر محیط زیست ایران آمده، حاصل سیاست‌های نادرست چهار دهه گذشته است.» رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست دو ماه پیش نیز در مراسم معارفه خود در این سمت، مسئولان [البته به جز خودش] را متهم کرد که در دهه‌های گذشته با سیاست‌های احساسی و «به خاطر تولید چند تن گندم اضافی» منابع آب و خاک را بر باد دادند و بحران کم‌آبی را به وضعیت «فاجعه‌آمیز» امروز کشاندند. جالب آنکه او بیش از یک دهه سکاندار سیاستگذاری بخش کشاورزی و همین مساله در کشور بوده است.  

پرده آخر

شاید فردا، شاید دو سال دیگر، معلوم نیست، اما شاید باز هم موضع افرادِ سیاستگذار در کشور تغییر کند. برای کشوری که با بحران در حوزه «سیاستگذاری آب و محیط زیست» روبروست، ضرورت دارد هرچه بیشتر با نگاهی علمی به این موضوع پرداخته شود. هرچند آنچه از شواهد پیداست، بسیاری از مدیران و سیاستگذاران ترجیح می‌دهند با نگاهی غیرتخصصی و مبتنی بر آزمون و خطا، کشور را مدیریت کنند نه برپایه علم و دانشی که می تواند اکتسابی و آموختنی باشد.

بدون شک، دانشگاه ها در این حیطه نیز قصور و همچنین وظیفه سنگینی داشته و دارند و ضروری است که به طور علمی به مباحث سیاستگذاری آب و محیط زیست در کشور نه به عنوان یک رشته دانشگاهی، بلکه لااقل به صورت چند عنوان درسی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری ورود کنند.