پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- آقای دکتر حجت میان آبادی دکترای دیپلماسی آب از دانشگاه دلفت هلند به ابعاد مختلف طرح انتقال آب در کشور میپردازد.

ترکیب فلسفه آب کمی برای ما نامأنوس است. توضیح دهید که این مطالعات دقیقاً چیست و در ایران و خارج از ایران وضعیتش چگونه است؟

از نظر پژوهشهای دانشگاهی و کارهای تحقیقاتی که راجع به آب میشود، سالانه بیش از هزاران مقاله، صدها جلد کتاب و گزارش درخصوص آب در خارج از کشور و همچنین ایران منتشر میشود. یک بحث به شدت مغفول که در این حوزه هست، این است که خود آب چیست؟ یعنی تفاوت آب به عنوان یک منبع طبیعی با بقیه منابع طبیعی مثل نفت، گاز و معادن چیست؟ سؤال کلیدی تر این حوزه این است که اصلاً آیا آب کالاست؟ یا خیر؛ آب به مثابه بهداشت و آموزش جزو حقوق اولیه بشر است؟ یک دیدگاه مطلق است که انسان حاکم بر طبیعت است و میتواند کامل بر طبیعت حکمرانی کند میگویم، خب نهایت اش کجاست؟ میگوید، نهایت اش اینجاست که احساس کنم استفاده خودم دارد به خودم ضربه میزند اما یک دیدگاهی وجود دارد که حق حیات گیاه را معادل حق حیات یک انسان میگیرند اما اکنون در کشور ما بیشتر دیدگاه تکنوکراتی و هیدروکراتی حاکم است.

دیدگاه هیدروکراتی به چه معناست؟

هیدروکراتها دسته ای از افراد هستند که نگاه صرفاً سازه ای به حل مسائل آبی و مشکلات آبی دارند، چرا مشکل ارومیه یک هو بلند شد و برای ما مهم شد؟ ما از این نمونه ها خیلی زیاد داریم و تقریباً از سال 1990 تا الان نزدیک به 28 هزار رودخانه در چین از بین رفتند، یعنی میخواهم بگویم این مشکل فقط مشکل ایران نیست اما ما از ترس گردوغبار و سرطانهای ارومیه به فکر نجات ارومیه می افتیم. 

در حقیقت فلسفه آب اومانیستی میشود، انسان محور است...

احسنت، کاملاً سودمحور است. شما زاینده رود را نگاه کنید، الآن میدانید آب زیادی از زاینده رود توسط صنعتی که در اصفهان هست کشیده و مصرف میشود، به رغم اینکه ادّعا میشود که زاینده رود خشک شده، زاینده رود معمولاً دچار خشکی نشده بلکه مشکل اصلی اش برداشت زیاد آب است. بحث این است که موجودی که در تالاب گاوخونی صدها سال در آنجا حق حیات داشته و استفاده میکرده، حق حیات این ارجح است یا حق و پولی که کارخانه ذوب آهن و فولاد و سیمان اصفهان دادند و دارند آب را استفاده میکنند؟ 

یعنی مهمترین علت بحران آب هم همین است...

من یک جمله که همیشه دارم این است که چرا 35 سال است فقط داریم مدیریت بحران میکنیم؟ ما کی قرار است مدیریت کنیم؟ چرا همه اش مدیریت بحران؟ بحران یعنی چه؟ یعنی اتفاقی بحرانی که رخ میدهد مثل زلزله، سیل، اتفاقاتی که موقت و غیرقابل پیش بینی و گذرا هستند ولی وضعیت آب کشور ما از بحران خارج شده است چون الان ده سال یا پانزده سال است دچار بحرانیم و این یک تناقض است اما اگر بخواهم ریشه اصلی مشکل را بگویم، ریشه اصلی این مشکلات را دو عامل میدانم، شاید بشود ده و بیست مورد عوامل مشکلات را نام برد ولی دو عامل را خیلی پررنگتر میدانم؛ یکی بحث «توهم توسعه» و دیگری «پول نفت»؛ اگر یادتان باشد قبلاً تیتراژ خبرهای تلویزیونی ما یک یا دو مورد سد بود، خبرهای نیمروزی که میخواست پخش شود یکی از عوامل توسعه یافتگی و پیشرفت را سد اعلام میکردند. سدسازی زمانی به غلط نماد قدرت سیاسی و اقتدار و توانایی دولتها شد. کشور خشک و نیمه خشکی مثل ایران قرار نیست همان رویکردی را پیش ببرد که در آمریکا یا اروپا اتخاذ شده است. تا چند سال پیش ظرفیت 50-40 درصد سدهای ما خالی بود، سد کرخه بزرگترین سد برق-آبی خاورمیانه و بزرگترین سد خاکی کشور از نزدیک به هفت میلیارد، فقط یک میلیاردش را توانست آب بگیرد. در پنج سال اخیر یک کیلووات برق نتوانستند از این سد بهره برداری و تولید کنند. الان چه اتفاقی افتاده است؟ سر مسوولان به سنگ سدها خورد ولی الان دوباره به غلط به جای اینکه درس عبرت بگیرند دقیقاً مجدد سراغ طرحهای کلان انتقال آب رفته اند.

سؤال بعدی ام همین بود. چطور میتوان طرحهای آبی دیگری را جایگزین کرد که نیاز ما را تأمین کند و بحران محیط زیست هم ایجاد نکند؟

اولاً من صراحتاً میگویم مطلقاً اینطور نیست که سدسازی خوب یا بد باشد، چیزی که به صورت مطلق میگویم این است که افراط در سدسازی بد است و ما بدون شک در یکی دو دهه اخیر دچار افراط در سدسازی شدیم و این مشکلات بسیار جدی ایجاد شد.

آقای هاشمی به سدساز معروف شده بود.

بله، چرا به رییس جمهور دولت سازندگی، سردار سازندگی میگفتیم؟ یک نماد اصلی همین سد بود. الان افراط از سدسازی به افراط در طرحهای انتقال آب تبدیل شده است. میگوید، چون شما نفت دارید میتوانید آب خلیج فارس را شیرین کنید و به شهرخود بیاورید و هزاران کیلومتر پمپ کنید و برای شهر مشهد بیاورید یا در پروژه ای که نزدیک به 6 هزارتا 9 هزار و چهارصد میلیارد تومان برآورد هزینه پروژه شده است آب خزر را به استان سمنان بیاورید، استانی که راندمان کشاورزی اش 35 درصد اعلام شده است. یا انتقال آب به یزد، این پروژه هایی که گفتم پروژه هایی است که رسماً رییس جمهور محترم الان در سفر استانی شان به یزد اعلام کردند که پروژه های 4هزار میلیارد تومانی انتقال آب خلیج فارس به یزد را داریم.

برای مصرف آب شرب چطور؟ توجیه اقتصادی دارد؟

بحث سر این است که میگویم مطالعاتی که در سال 86 در مورد تأمین آب مشهد داشتیم، نشان داد هدررفتی که مشهد از طریق لوله های آبی دارد سالانه برابر کل نیاز آبی شهر بیرجند مرکز استان خراسان جنوبی است. ما مشکلمان نگاه سازه ای است، الان طبق اذعان خود مدیر آب و فاضلاب و آبفای استان سمنان که لینکهای خبری اش هم موجود است، نزدیک به یک سوم آب شرب سمنان به دلیل نشت و فرسودگی لوله ها دارد از بین میرود؛ یعنی آب را می آوریم شیرین میکنیم و به لوله میفرستیم، چون لوله های انتقال آب تا قبل از اینکه به دست مصرف کننده برسد پوسیده و فرسوده است، نشت میکند. 

انتقال آب مخاطرات محیط زیستی و اجتماعی هم دارد؟ یا فقط بحث هزینه و فایده مطرح است؟

اگر افراط در سدسازی را خودکشی با طناب دار بدانم افراط در طرحهای انتقال آب را عملیات انتحاری میدانم، یعنی کسی که خودکشی میکند فقط خودش را میکشد ولی کسی که عملیات انتحاری انجام میدهد نه تنها خودش را میکشد بلکه یک مجموعه را هم از بین میبرد. تبعات اجتماعی و سیاسی را با چند مورد برایتان مثال میزنم، چند سال پیش خط انتقال زاینده رود به استان یزد که در دولت اصلاحات انجام شد، پیاده شد. کشاورزان بومی اصفهانی از دولت وقت پول گرفتند و اجازه دادند خط لوله از زمینشان رد شود. کار که به خشکسالی رسید، همین کشاورزانی که پول گرفتند چند سال پیش ریختند و خط لوله را شکستند و کار به تنش و درگیری رسید و طبق آمار غیررسمی، چندین کشته داشتیم و کار به شورای عالی امنیت ملی رسید.