پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- اکرم محمدي- سال گذشته تقريبا همين روز ها بود که با هماهنگي روابط عمومي شبکه دوم سيما، به همراه تعدادي از همکاران ،براي تهيه گزارشي از پشت صحنه سريال "گاهي به پشت سر نگاه کن" جديد ترين ساخته تلويزيوني «مازيار ميري» به کارخانه اي در جاده کرج رفتيم . آن جا کنار کارگراني که مشغول کار بودند و در ميان حجم وسيعي از سر و صداي کارخانه توليد قطعات خودرو، ميهمان اين گروه شديم.پس از ضبط چند سکانس و هنگام استراحت گروه ، با«امين تارخ» بازيگر اين سريال گفت و گويي داشتيم. وي در اين گفت و گو به موارد ديگري غير از اين سريال نيز اشاره کرد. از شبکه هاي ماهواره اي و غفلت ما از گذشته گفت و اين که گذشته هاي خود را به تصوير نکشيده ايم . مهم ترين بحث هم اين بود که فقط تلويزيون نبايد متولي بيان اين ناگفته ها باشد.

در مورد اين کار ونقش تان بيشتر بگوييد.

مضمون کار مثل ديگرسريال هايي که در تلويزيون ساخته مي شود يک ملودرام خانوادگي است که گوشه چشمي هم به مسائل اجتماعي دارد. درواقع "گاهي به پشت سر نگاه کن"يک ملودرام اجتماعي –خانوادگي است.

اين مضمون اجتماعي- خانوادگي چه پيامي را دنبال مي کند؟

حمايت از توليد کنندگان ايراني ،مضمون اصلي اين سريال است ."گاهي به پشت سر نگاه کن" در مورد جوان مخترعي است که امکان زندگي در خارج از ايران را دارد اما از اين امکان صرف نظر مي کندو در ايران زندگي و سعي مي کند به توليد داخلي کمک کند.در اين سريال توصيه مي شود آدم هايي که در چنين موقعيت هايي هستند،حمايت بيشتري شوند تا دلگرمي بيشتري برايشان ايجاد شود.از طرف ديگر مخترعان و مکتشفان جوان که هر کدام به نوبه خود مشکلاتي دارند نيز در اين سريال نقش دارند. در طول اين سريال ،براي آدم ها امکاناتي فراهم مي شود تا فعاليت هاي خود را عرضه کنند.

آيا نمايش چنين آثاري مي تواند مردم را به خريد توليدات داخلي تشويق و ترغيب کند؟

برخي کالاهاي توليد داخل شايد کمتر مورد مصرف قرار گيرد. اما هيچ کس جز مصرف کننده نمي تواند باعث شود کالايي وارد کشور شده يا کالاي توليد داخل خريداري شود.درواقع کيفيت ، تعيين کننده است.اگر کالايي کيفيت لازم را داشته باشد ،مصرف کننده به ايراني و غير ايراني بودنش ، کاري ندارد. درواقع مردم ، شعاررا نمي پذيرند . بايد به سمت توليد کالاي با کيفيت وارزان برويم.در اين ميان وظيفه اهل هنر اين است که بر اساس تحقيقاتي که به آن ها ارائه مي شود ،قصه و فضاي دراماتيکي را تدارک ببينند تادر دل اين قصه ها چنين مفاهيمي را ارائه کنند.چون قصه هاي ملودرام ، مي تواند بسيار تاثير گذار باشد اما نبايد توقع داشت تمام اين انتظارات را تلويزيون انجام دهد.

با همه اين اوصاف خط قرمز ها چيست و هنرمندان با توجه به هجمه اي که از سوي شبکه هاي ماهواره اي شاهد آن هستيم ، چه وظايفي دارند؟

نه در اين برهه از زمان و نه هيچ وقت ديگر ،مميزي هيچ خدمتي به مردم و به تبع آن به هنر نکرده ،جز اين که به کار لطمه زده و ملت ها را از نظر فرهنگي عقب انداخته است. تاريخ ثابت کرده هرکجا و در هر مقطعي از تاريخ مميزي بوده ،آن جامعه از فعاليت هاي فرهنگي و هنري تهي شده است. از طريق ماهواره براي ما پيام هايي فرستاده مي شود و هر کدام به نوعي دارند ملت ما را سرگرم مي کنند. ولي ما در مقابل قيچي سانسور را تيز تر کرده ايم که با اين کار به هيچ جا نمي رسيم. درواقع آن ها دارند کار خودشان را مي کنند و تماشاگران خاص خود را هم دارند.تبليغات فرهنگي خود را دارند و بااين روش تاريخ فرهنگي خود را به ما تحميل مي کنند ما که مدعي تاريخ 2500ساله هستيم ،مثل اين که نبايد از شخصيت هاي خودمان صحبت کنيم.مثل اين که در باره شخصيت هاي همين 35سال اخير بايد صحبت کنيم. در حالي که يک تاريخي هم وجود دارد. نمي گوييم تاريخ 2500ساله ، لااقل از تاريخ 1400ساله مان صحبت کنيم چون فقط فرهنگ ملي نيست که مهم است . ما حتي در مورد فرهنگ مذهبي مان هم کاري نمي کنيم.اصولا اهل کار نکردن هستيم و اهل ساختن نيستيم در حالي که در همه جاي دنيا دارند مي سازند و کارهاي فرهنگي شان را ادامه مي دهند و با همين کارهاي فرهنگي پيش مي روند.