پايگاه خبري تحليلي «پارس»- حبيب نيکجو- قيمت نفت چند ماهي مي شودکه سير نزولي خود را آغاز کرده است و همچنان به پيش مي رود. اگر چه چند هفته اي است که با بهبود چند دلاري، قيمت نفت به بالاي 60 دلار رسيده است اما هنوز فاصله زيادي با نفت 110 دلاري دارد. ما که در يک کشور نفتي زندگي مي کنيم، کاهش قيمت نفت را هميشه آفت مي پنداريم. چرا که کاهش قيمت نفت باعث افت شديد درآمدهاي نفتي مي شود و در نتيجه مانعي براي مخارج دولت در اقتصاد مي شود. اما در نقطه مقابل، اکثر کشورهاي دنيا از نفت ارزان خوشحال مي شوند و آن را موهبتي بزرگ مي پندارند. نه تنها دولت هاي کشورهاي ديگر بلکه مردمان اين کشورها نيز از نفت ارزان خرسند مي شوند. چرا که با کاهش قيمت نفت، مي توانند از سوخت ارزان تر و به خصوص بنزين کم قيمت بهره مند شوند.به هر تقدير کاهش قيمت نفت سبب گرديد برخي از کشورها منتفع و عده اي متضرر شوند. موضوع اين هفته نماي جهاني از اقتصاد ايران را به موضوع اثر کاهش نفت بر توليد ناخالص داخلي کشورها اختصاص داده ايم. به اين معني که هر يک از کشورهاي جهان به واسطه کاهش قيمت نفت به چه ميزاني متضرر يا منتفع مي شوند. براي اين که بتوانيم فايده يا ضرر کاهش قيمت نفت براي کشورهاي مختلف را محاسبه کنيم، ميزان درآمدها يا ضررهاي کاهش قيمت نفت را به عنوان درصدي از توليد هر کشور در نظر مي گيريم. براي مثال، کاهش قيمت نفت از 110 دلار به 50 دلار، سبب مي شود که کشورهاي واردکننده نفت به ازاي هر بشکه نفت 60 دلار درآمد کسب کنند. حال اگر اين رقم را در تعداد بشکه هاي نفت مصرفي هر کشور ضرب کنيم، ميزان درآمد ناشي از کاهش قيمت نفت محاسبه مي شود. از تقسيم درآمد ناشي از اين کاهش بر توليد ناخالص داخلي هر کشور، آن چيزي به دست مي آيد که در نقشه رو به رو ملاحظه مي شود.

زيان بالاي عربستان
همانطور که از نقشه مقابل بر مي آيد کشورهاي نفت خيزي که صادر کننده نفت هستند بيشترين ضرر را از نفت ارزان متحمل مي شوند. در ميان اين کشورها، عربستان بيشترين زيان اقتصادي از نفت ارزان را متحمل شده است. زيان اين کشور بيش از 10 درصد کل توليدات آن است. اين زيان حتي با خسارت روسيه از نفت ارزان نيز قابل مقايسه نيست. از طرف ديگر کشورهاي واردکننده نفت نظير کشورهاي اروپايي و غربي از اين رويداد نفع مي برند. براي مثال کشورهايي نظير آلمان و استراليا بيش از 2 درصد توليد ناخالص داخلي شان از نفت ارزان بهره مند مي شوند. با اين حال آنچه در نقشه مقابل ملاحظه مي شود، نفع و زيان اقتصادي کوتاه مدت ناشي از نفت ارزان است و منافع و مضرات ديگر اين فعل و انفعال را در نظر نمي گيرد. مثلا کشوري مانند عربستان گرچه ممکن است زيان اقتصادي زيادي از نفت ارزان متحمل شود، اما به خاطر منافع اقتصادي بلندمدت يا ملاحظات سياسي از اين اتفاقات راضي و خشنود مي باشد. به هر تقدير بد نيست هنگامي که مي خواهيم تحليل هاي صرفا سياسي خود را از بازار نفت و نقش عربستان ارائه دهيم، نگاهي به زيان ها و مضرات عربستان نيز داشته باشيم.

ضربه گيرهاي نفت ارزان
ايران بر خلاف ساير کشورهاي نفتي ضربه گيرهاي فراواني در مقابل نوسانات نفت دارد. براي درک اين موضوع بايد بدانيم که دولت بعد از فروش نفت خام به خارج از کشور، دلارهاي نفتي را وارد کشور مي کند. قبل از هر چيز، دولت موظف است 14.5 درصد درآمد را به شرکت ملي نفت بپردازد تا خرج سرمايه گذاري در ميادين نفتي شود. سهم 2 درصدي مناطق محروم و سهم صندوق توسعه ملي نيز بعد از آن کسر مي شود. سهمي که سال گذشته 30 درصد بوده است. با اين حساب چيزي حدود 46.5 درصد از درآمد نفتي کنار گذاشته مي شود. باقي مانده اين مقدار که در بودجه سال قبل حدود 78 هزارميليارد تومان بوده است، وارد اقتصاد مي شود. اکنون مي دانيم که حدود نيمي از درآمد نفت از اقتصاد کنار گذاشته مي شود و دولت و مجلس مي توانند با پايين آوردن سهم صندوق توسعه ملي (هر چند که اصلا توصيه نمي شود!) دلارهاي نفتي را ثابت نگه دارند. اين دقيقا اتفاقي است که دولت و مجلس بر سر آن توافق کرده اند و سهم صندوق را به 20 درصد کاهش داده اند. به نوعي صندوق توسعه ملي به عنوان ضربه گير اقتصاد نقش آفريني کرد تا از کاهش قيمت نفت چندان نگران نباشيم.