به گزارش پارس به نقل از نسیم ؛ زمستان سال 92 بود که شاخص کل بورس تهران تا آستانه ورود به کانال 90 هزار واحدی رسید اما این رقم در 89 هزار و 500 واحد متوقف شد. از آن زمان شاخص بورس در سرازیری سقوط قرار گرفت و با وجود اظهارنظر مسئولان بورسی و دولتی در خصوص اینکه نگرانی از این بابت وجود ندارد اما شاخص هر روز رکوردهای خود را یک به یک از دست داد تا اکنون در کانال 71 هزار واحدی قرار گیرد. برخی از کارشناسان اصلاح شاخص را همچنان ادامه دار می‌دانند اما برخی دیگر از کارشناسان، سهامداران را به آینده بورس امیدوار می‌کنند. آینده‌ای که از زمستان سال گذشته تاکنون، همچنان در ابهام بوده و هیچ‌کس پاسخگوی ضررهای سنگین سهامداران نیست.
 
سازمان بورس
 
سال گذشته و در جریان رکوردشکنی‌های پیاپی بورس، کارشناسان بازار سرمایه بارها نسبت به وجود حباب در بورس هشدار دادند و از عدم تطابق "p/e" نمادهای مختلف با قیمت آنها گله کردند، اما هر بار مسئولان بورسی با مصاحبه‌های گوناگون و برگزاری نشست‌های خبری یک‌سویه، وجود حباب در شاخص را رد کرده و ظرفیت‌های این بازار را بیش از اینها توصیف کردند و حتی از فتح قله‌های صد هزارواحدی نیز سخن به میان آوردند. این پشتیبانی‌ها تا جایی ادامه داشت که روند نزولی بورس آغاز شد و مسئولان این سازمان یکی بعد از دیگری روند نزولی شاخص را موقتی خواندند و به سهامداران این امید را می‌دادند که طی چند روز اصلاحات شاخص به پایان خواهد رسید. اما اینگونه نشد؛ و حتی سقوط‌های تکان‌دهنده‌ای در بازار رخ داد تا مدیران را به استفاده از ابزارهای کنترلی و حمایت‌های دستوری سوق دهد. حمایت‌هایی که به گفته کارشناسان اقتصادی نوشداریی موقت است.
این واکنش کارشناسان نتوانست مسئولان را صدور بخشنامه‌های دستوری بازدارد و این بخشنامه‌ها به اجرا درآمد.بدین ترتیب شاخص بورس برای مدتی کوتاه کم‌نوسان شد. اما با آغاز سال جدید و کمرنگ شدن حمایت‌های دستوری بازار سرمایه مجددا روند اصلاحی خود را در پیش گرفت و در سه ماهه ابتدایی سال تنها چهار صنعت حاضر در بورس با افزایش بازدهی مواجه شدند و مابقی صنایع زیان سنگینی را نصیب سهامداران خود کردند. سهامداران از 15 دی‌ماه سال گذشته تاکنون به طور میانگین 18درصد زیان کرده‌اند؛ این در حالی است که سهامداران برخی صنایع با نزول بسیار سنگین‌تری مواجه شده‌اند و از مجموع 39صنعت طبقه‌بندی شده در بورس تهران ارزش سهام 33صنعت با کاهش مواجه شد.
هفته گذشته علی صالح‌آبادی، رئیس سازمان بورس در نشستی با اصحاب رسانه از آخرین فعالیت‌های این سازمان سخن گفت و پس از آن پاسخگوی سئوالات خبرنگاران بود؛ نکته قابل توجه در این نشست طفره رفتن و عدم پاسخگویی شفاف رئیس این سازمان در خصوص برخی سئوالات اصلی وضعیت بورس بود. سئوالاتی که پاسخ گفتن به آنها شاید بخشی از امیدهای از دست رفته سهام‌داران را به آنها باز می‌گرداند.
 
دولت 
 
دولت یازدهم بازار سرمایه را در شرایط مناسبی تحویل گرفت. بازاری که آماده جهش و صعود بود؛ آن هم بدلیل تعدیل نرخ ارز و قرار گرفتن نرخ ارز جدید در صورت‌های مالی شرکت‌ها، به خصوص شرکت‌های صادراتی. توافقات ایران و 5+1 و امیدواری به گشایش‌های اقتصادی در صورت برداشته شدن تحریم‌ها، سرمایه‌گذاران را به سوی بازار سرمایه سوق داد و پول‌های بسیاری به این بازار وارد شد. حتی سرمایه‌گذاران بازارهای موازی مانند طلا، ارز، مسکن و ... که شرایط آینده بورس را مثبت پیش‌بینی می‌کردند، سرمایه‌های خود را از آن بازارها خارج و به سمت بورس هدایت کردند. ماه‌های ابتدایی عمردولت یازدهم که خبرهای خوبی از آن منتشر می‌شد برای سرمایه‌گذاران خوب و ثمربخش بود، اما عدم توافقات عملی در برداشته شدن تحریم‌ها و بودجه انقباضی دولت از یک سو، افزایش نرخ بهره بانکی و اجرای فاز دوم هدفندی و ابهامات موجود در آن از سوی دیگر، به شدت بر بازار سرمایه را تحت‌تاثیر قرار داد؛ سهامداران هم که امید به آینده بورس را کمرنگ می‌دیدند، سرمایه‌های خود را (حتی با ضررهای سنگین) از بورس خارج کرده و برخی به بانک‌ها منتقل کردند و برخی هم در انتظار شفافیت بازارهای سرمایه‌گذاری کشور، سرمایه‌های خود را نقد نگاه داشتند. 
سقوط‌های پیاپی شاخص بازار در زمستان سال گذشته واکنش نمایندگان مجلس را به همراه داشت و مسئولان دولتی را مجبور به حمایت از بازار سرمایه کرد. حتی وزیر اقتصاد در مقطعی از حمایت بانک‌ها و بیمه‌ها از بازار خبر داد و نرخ بهره‌بانکی را کاهش داد؛ اما همه این امور تنها چند روزی بازار را با ثبات کرد و بعد از مدتی روند نزولی و پرابهام مجددا به بازار سرمایه بازگشت.
صدا و سیما
 
سال گذشته تقریبا در تمام برنامه‌ها، خبرها و آگهی‌های بازرگانی صداوسیما، حضور پررنگ بورس محسوس بود. از انتشار خبرهای مربوط به رکوردهای پیاپی بورس گرفته تا برنامه‌های آموزشی برای ترغیب سرمایه‌داران برای سرمایه‌گذاری در بورس. هر شبکه‌ای به صورت ویژه به وضعیت کنونی و آینده بورس می‌پرداخت و مردم تحت‌تاثیر همین برنامه‌ها سرمایه‌های خود را به سوی بازار سرمایه هدایت کردند.
سقوط بورس که آغاز شد، سکوت صداوسیما هم با آن همراه شد و این رسانه ملی فراموش کرد که تا چندی پیش یکی از موثرترین بخش‌ها در هدایت سرمایه‌گذاران به سمت بورس بود. اما در این مقطع که بازار بیش از گذشته به آن نیاز داشت عکس‌العملی نشان نداد و همین امر به رفتار هیجانی سرمایه‌گذاران خرد دامن زد تا در شرایطی که مردم در بلاتکلیفی به‌سر می‌بردند، سرمایه‌های خود را به حراج بگذارند.
 
حقوقی‌ها
 
حقوقی‌ها و سهامداران عمده بازار به نظر می‌رسد در شرایط بد و منفی بازار فقط نظاره‌گر بودند و حتی برخی از آنها سعی کردند که از آب گل‌آلود ماهی گرفته و سهام سهامداران را به قیمت پایین از آنها خریداری کرده و با چند در صد سود می‌فروختند. در روزهایی که بازار سرمایه به حمایت‌های این بخش از بازار نیاز داشت، حقوقی‌ها نتوانستند به این بخش اقتصادی کشور، کمک خاصی بکنند و روند نزولی بازار شدت گرفت.
 
حقیقی‌ها
 
سرمایه‌گذاران خرد، در سال گذشته با هجمه تبلیغی و ترغیبی رسانه‌ها همراه شدند و سرمایه‌های خود را تجمیع کردند تا با خیالی واهی، وارد بازاری شوند که با کوچکترین اخبار واکنش نشان می‌دهد. بازار سرمایه ایران واقعا بازاری ناشناخته است و سال گذشته درحالیکه هیچ رشد اقتصادی در کشور رخ نداده بود در مقطعی 127 درصد بازدهی داشت اما اکنون که دلیلی منطقی و اقتصادی برای نزول شاخص وجود ندارد، شاخص روزبه‌روز بیشتر افت می‌کند. برخی از سهامداران اکنون با ضررهای تقریبی بین 30 تا 50 درصدی روبه‌رو هستند و درحالیکه از آینده بازار اطلاعی ندارند، یا عطای بورس را به لقایش بخشیده‌اند و با ضررهای سنگین سهام‌های خود را به پول نقد تبدیل کرده‌اند یا منتظر هستند تا شاید روزی پاسخی شنیده و به آینده بورس امیدوار شوند !؟