گفته می شود اربعین، مقدمه ظهور است. این حقیقت که ایام سبز ظهور، در امتداد سرخی عاشوراست ریشه در مبانی محکم دینی ما دارد و انکارناپذیر است. اما چرا و چگونه؟
یک. هنگامی که موعود منتظر، از مکه ظهور کند، در بین رکن و مقام  می ایستد و خود را معرفی می کند. آن حضرت، خود را از فرزندان حسین علیه السلام معرفی می کند و طبیعی است که باید عالمیان تا آن زمان، حسین(ع) را شناخته باشند یا از او نشانی در ذهن و فکر خود بیابند. یک دهه پیش، چنین تصوری مشکل بود اما امروز، در سایه حماسه عظیم اربعین، بسیاری از مردم از ملت های گوناگون با امام حسین(ع) آشنا شده اند و استبعادی ندارد که این ندا در آینده ای نه چندان دور، به گوش همه اهل عالم برسد.

دو. جامعه حامیان و هواخواهان صاحب الزمان (عج) باید تجربه ای از زیست جمعی مومنانه و تشکیل جامعه ایمانی داشته باشد. جامعه ای که اولا با ریختن مرزهای ذهنی و قراردادی، نگاهی جهان وطن و انسانی، مبتنی بر تقوا و عدالت باشد، ثانیا تجربه ای زیسته از همدلی، تحمل دشواری ها، جهاد و سفر دینی داشته باشد و همه را در یک سطح و شأن ببیند و نهایتا مقصد و مسیر را، چه در بعد جغرافیایی و چه در سفر درونی مشترک ترسیم کند. اربعین، مصداق تام و تمام چنین قاب زیبایی است.

سه. اربعین راه خود را خواهد رفت. تا همین جا هم به عکس برخی  تبلیغ ها و تخریب ها، سفر اربعین پدیده ای مردمی و از جنس انقلاب مستضعفان و پابرهنگان است. پیاده روندگان اربعین، با مشاهده عظمت و شکوه دریای عظیمی که خود قطره ای از آنند، به قدرت خود بیشتر پی می برند و اعتماد به نفس الهی خود را باز می یابند و بدخواهان و تفرقه افکنان عالم، از آن یکه می خورند. اربعین، شمایی عینی و مجسم از پیروزی خون بر شمشیر و مظلومین بر ظالمان است. انتهای جاده اربعین، ابتدای امید است.