به گزارش سراج24؛ محمدرضا کائینی در گفتگو با خبرنگار سراج24 پیرامون سالروز کودتای بیست و هشتم مرداد و فرار شاه خائن پس از کودتا اظهار داشت: مثلث آمریکا، اسرائیل و اروپا برای تجدید سلطه بر ایران هیچ گروه یا دسته ای از کشورها را بهتر از پهلوی ستایان برای سلطه گری دوباره بر ایران اسلامی پیدا نکردند البته این به آن معنا نیست که آن گروهها یا کشورهای مختلف صلاحیت، قدرت یا توانمندی لازم را نداشتند اما به دلیل قحطی اوپوزیسیون و اینکه تمام نیروهای موجود یا امتحان ندادند یا اگر دادند مردود به شمار می رفتند، انتخاب شدند.

 وی افزود: پهلوی ها اعم از پدر و پسر در خدمت مطامع و سیاستهای این کشورها بودند بنابراین مجبور شدند به این جریان ضعیف تن بدهند که انگیزه آنان تجدید سلطه بر ایران و اعاده نظامات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دوران پهلوی اول و دوم است. 

تاریخ پژوه معاصر بیان داشت: کسانی که با رضاخان قلدر و محمدرضا پهلوی سروکار داشتند و شخصیت آنان را درست شناختند و شاهد وقایع بودند، برخی از خاطرات آنان را به رشته تحریر درآوردند که بخش زیادی از این خاطرات به سفارش جمهوری اسلامی تهیه نشده بلکه خارج از کشور نگارش یا منتشر شده است که نمونه بارز آن خاطرات اسدالله علم است که از دوستان بسیار نزدیک شاه بود و نکات زیادی از شخصیت و رفتار شاه در بعد روانشناسی را نشان داده است. 

 کائینی عنوان داشت: اگر بخواهیم چهره عریان محمدرضا پهلوی را به نسل جوان بشناسانیم، بازنمایی خاطرات علم که نه توسط کارگزاران فرهنگی جمهوری اسلامی نوشته و نه توسط آنان منتشر شده بلکه خانواده وی اینها را منتشر کرده اند، می تواند اثرگذاری فراوانی داشته باشد و واقعیات مربوط به این برهه تاریخ را نشان دهد. 

وی با اشاره به نقش بسیار بااهمیت رسانه ها در عصر رسانه و روایت گری رسانه ای، تصریح کرد: در نمایاندن و بازنمایی شخصیت و چهره واقعی پهلوی ها، رسانه ها نقش اصلی را دارند اما روش رسانه ها در نشان دادن رخدادها بسیار موثر است؛ متاسفانه رسانه ملی ما ضعف هایی دارد و نتوانسته زبان نسل جوان را بشناسد و با زبان آنان تولید محتوا کند به همین دلیل توفیق زیادی در خصوص شناخت جوانان از پهلوی و اقدامات ناشایست آنان حاصل نشده است. 

این پژوهشگر تاریخ معاصر بررسی تاریخ رابه ویژه برای نسل جوان لازم دانست و گفت: اگر جوانان که در دوران پهلوی نبوده اند و از وقایع آن بی خبر هستتد، تاریخ پهلوی را مطالعه کند و به محتوای آن پی ببرد به دستاورد مهمی دست پیدا نمی کنند بنابراین نمی توان گفت پهلوی قدرت قابل ملاحظه ای داشته اما نوع و شیوه پرداخت رسانه ها به موضوع پهلوی و استفاده از شیوه های موثر رسانه ای، موجب بزرگنمایی آنان شده است. 

وی با اشاره به جایگاه مهم رسانه تشریح کرد: برای ایفای نقش موثر رسانه ها در کشور دو راه کوتاه مدت و بلندمدت وجود دارد، در روش کوتاه مدت، رسانه های غیراثرگذار باید به سرعت کنار روند و جای خود را به رسانه های توانمند بدهند که از شیوه های جذاب و باورپذیر برای جوانان و نوجوانان استفاده کنند تا این قشر به خوبی با تاریخ و پیشینه تاریخی کشور به ویژه دوران پهلوی آشنا شوند و به راحتی طعمه دسیسه های رسانه ای دشمن نشوند. 

کائینی قیاس شخصیت امام راحل با شخصیت شاه را امری کاملا نادرست برشمرد و گفت: شخصیت متزلزل، ترسو و ناتوان شاه با شخصیت قاطع و پرصلابت امام خمینی(ره) قابل مقایسه نیست اما می توان بخشهایی از تاریخ را کنار هم قرار داد و با مقایسه این شخصیتها که چندان هم منطقی نبوده اما لازم است، مسائلی را برای نسل جوان روشن کرد. 

وی با بیان اینکه عوامل مختلفی در پهلوی سوزی نقش دارند، افزود: روایت مسئله، یکی از عوامل موثر در فکر و اندیشه جوان امروز است که بستگی به ذائقه مخاطب داشته و باید نقاط ضعف و قوت فکری جوانان شناسایی و متناسب با آن شیوه سازی کنیم تا بتوانیم موضوع را آنگونه که باید پرداخت رسانه ای کرده و به جوان ارائه دهیم، چراکه جوانان در نوک پیکان دشمن برای ارائه روایت گری های غلط هستند و باید جلوی آن با روایت گری صحیح گرفته شود. 

پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: در کودتای بیست و هشتم مرداد 1332 شاه در آغاز به دلیل ضعف شخصیتی خود با نهضت ملی نفت همکاری می کرد اما به مرور هر چه از طرف آمریکایی ها نسبت به عدم حمایت از خودش و سلطنتش مطمئن شد به مقابله با نهضت ملی پرداخت و در نهایت هم تسلیم کودتا و کودتاچیان شد.

وی اشاره کرد: ترس شاه از تغییر و کودتا به حدی بود که پس از شکست مرحله اول کودتا از ایران فرار کرد و حتی شاهدانی که او را در حال پیاده شدن از هواپیما دیده بودند متوجه شده بودند که او از شدت ترس و دستپاچگی حتی جوراب هم نپوشیده بود و وقتی کودتا پیروز شد به شهادت ثریا اسفندیاری بختیاری همسر او، از بازگشت به کشور ترس داشت.

وی در پایان خاطرنشان کرد: او می ترسید که آمریکایی ها اجازه سلطنت به او ندهند و زاهدی را شاه اعلام کنند بنابراین شاه آلت دستی بیش نبود و برنامه کودتا در جای دیگری ریخته شده بود و او صرفا وسیله و آلت دست این رویداد محسوب می شد بنابراین می توان شخصیت بی ثبات و ترسوی وی را در چنین وقایعی شناخت و به نسل جدید انتقال داد تا از به خورد دادن خوراک مسموم رسانه ای دشمن در امان بمانند.