مذاکرات مقامات روسی و اوکراینی با هدف پایان دادن به جنگ در حال برگزاری بوده و پیشرفت هایی نیز دراین مذاکرات حاصل شده است. با این حال، استراتژیستها و نظریه پردازان حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی آمریکا مشغول رصد آثار بلندمدت امنیتی این پدیده( جنگ اوکراین) بر روابط امنیتی  شبکه «حامی –پیرو» تشکیل شده توسط واشنگتن هستند. 
اگرچه برخی منابع غربی معتقدند که اعمال تحریم های مشترک ضد روسی توسط آمریکا-اروپا پس از وقوع جنگ اوکراین منجر به تقویت پیوندهای ترنس آتلانتیکی در ذیل ساختار ناتو شده است، اما امتناع برخی از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی در قبال اعمال تحریم های مربوط به حوزه انرژی علیه روسیه این پیام را داد که پیوندهای درون آتلانتیکی شکل گرفته میان آمریکا و اروپا در بحبوحه جنگ اوکراین چندان مطلق و محکم نیست! فراتر از آن، بسیاری از اعضای ناتو نسبت به رویکرد واشنگتن و لندن ( دو عضو اصلی ناتو) درشکل گیری نبرد اوکراین شدیدا ناراضی هستند.

به عنوان مثال، مقامات آلمانی در مواضع پنهان خود معتقدند که آمریکا و انگلیس ، خاک اروپا را به  به صورت عامدانه به میدان نبرد روسیه و اوکراین تبدیل کرده اند. فراتر از این مسئله، با عقب نشینی نسبتا قطعی اوکراینی ها از پیوستن به ناتو ، عملا روسیه به یکی از مهم ترین خواسته های خود در منازعه با آتلانتیکی ها دست پیدا کرده است! این به بی نتیجه بودن صرف میلیاردها دلار هزینه امنیتی، نظامی و اقتصادی از سوی غرب در این بزنگاه بوده است. 
نکته دیگر اینکه فارغ از مناسبات درونی ناتو، جنگ اوکراین  تنش‌های موجود در روابط کاخ سفید و متحدان آن در منطقه خلیج فارس را تشدید کرده است. امتناع دو کشور عربستان و امارات متحده عربی از افزایش تولید نفت در بحبوحه بالا رفتن قیمت جهانی سوخت پس از حمله روسیه به اوکراین، یکی از مصادیق این تنش محسوب می شود.
 حتی اماراتی ها در شورای امنیت سازمان ملل متحد به پیش نویس قطعنامه ضد روسی تهیه شده از سوی واشنگتن رای ممتنع دادند. واقعیت امر این است که ریاض و ابوظبی در جریان نبرد اوکراین به وضوح دریافته اند که حمایت واشنگتن از متحدان و مهره هایش در نظام بین الملل، محدود و کاملا ابزاری می باشد.
امتناع ناتو از ایجاد منطقه پرواز ممنوع در اوکراین و تاکید مکرر دولت بایدن بر عدم حضور نظامیان آمریکایی در این نبرد جملگی نشان می دهد که بر خلاف ادعاهای اولیه غرب در خصوص حمایت مطلق از متحدانش در برابر دیگران، چنین موضوعی درعمل صحت ندارد! در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا نیز وی علی رغم ارتباطات عمیقی که با محمد بن سلمان و بن زاید در ریاض و ابوظبی داشت، بارها در بزنگاه ها و شرایط خاص، از مداخله مستقیم به سود اهداف منطقه ای عربستان و امارات امتناع کرد.

یکی از اصلی ترین دلایل گرایش کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به چین در پروژه های نظامی-امنیتی همین مسئله است. در هر حال، باید در انتظار آشکارسازی بیشتر شکاف واشنگتن و بازیگران عربی حوزه خلیج فارس در آینده ای نزدیک ماند.