در روز‌های گذشته به شکل مبسوط توضیح دادیم که اختلافات در میان اصلاح طلبان بالا گرفته و بحث بر سر ساز و کار اصلاح طلبان برای ادامه فعالیت‌های سیاسی شأن داغ است. عده‌ای مدافع شورای عالی اصلاح طلبان هستند، گروهی منتقد عملکرد و مدیریت آن و عده‌ای اساساً با این شورا مسئله دارند و به دنبال در انداختن یک طرح تازه هستند. محمد قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در سرمقاله‌ای مفصل خود پرده از این اختلافات برداشته و بار دیگر طرح «پارلمان اصلاحات» در برابر شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان مطرح کرد.

قوچانی در واکنش به هجمه‌ها علیه دبیرکل کارگزاران که نسبت به محمد خاتمی انتقاد کرده بود نوشت: بازخوانی گفتگوی دبیرکل کارگزاران نشان می‌دهد که غلامحسین کرباسچی به هیچ وجه متعرض کاریزمای سیاسی جناب‌آقای خاتمی نشده است و گرچه نقد روسای‌جمهور از آقای هاشمی تا آقای روحانی ذنب‌لایغفر نیست، اما آنچه آقای کرباسچی از آن سخن گفته به جز نقد مدیریت دکتر محمدرضا عارف «رئیس شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان» (که دیگر معنای محصلی ندارد) انتقاد از رخوت در جبهه اصلاحات و دعوت به اصلاح آن بدون توجه به افراد و اشخاص بوده است که بدیهی است یاران دکتر عارف مطابق معمول با جاخالی دادن سعی می‌کنند تیر نقد به رئیس ایشان بخورد.

وی افزود: این پرسش جدی وجود دارد که شورایی که اساساً برای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان تشکیل شده است و نه‌تن‌ها از خود در تنها مأموریت قانونی‌اش (انتخابات) خلع ید می‌کند بلکه ریاست آن شورا خود به مصوبه‌ی «تحریم خاموش انتخابات» تمکین نمی‌کند و در انتخابات رأی و لیست داد، چرا همچنان فعالیت دارد؟ در شرایطی که انتخاباتی در کار نیست، آیا این شورا قرار است به ستاد انتخاباتی دکتر محمدرضا عارف در سال ۱۴۰۰ تبدیل شود؟ چرا ریاست محترم شورا در یک کنفرانس خبری یا گفت‌وگوی رسانه‌ای علت تحریم خاموش انتخابات مجلس را توضیح نمی‌دهد؟ چرا در تمام چهار سال که ریاست فراکسیون امید را برعهده گرفته‌اند برای افکار عمومی علت سکوت سیاسی خود را توضیح نمی‌دهند؟ چرا منطق ترکیب و ساختار شورای عالی سیاستگذاری را برای بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان تشریح نمی‌کنند؟

عضو شورای مرکزی کارگزاران تاکید کرد: مواضع کارگزاران در نقد حاکمیت، دولت، مجلس، شورا‌ها و شهرداری‌ها روشن و مستند است. اما چرا نقد جبهه اصلاحات گناه و خروج از اصلاح‌طلبی تلقی می‌شود؟ همه‌ی سخن ما در نقد نوآمدگان به جبهه اصلاحات است که تبار اصلاحات را از یاد برده‌اند. تا سال ۱۳۷۵ که کارگزاران سازندگی ایران موتور محرکه مشارکت سیاستمداران نامحافظه‌کار برای مبارزه انتخاباتی شد هیچ نامی از «اصلاح‌طلبی سیاسی نوین» در جامعه‌ی ایران نبود.

وی افزود: اصلاح‌طلبی سیاسی جدید از دهه‌ی هفتاد با انجام اصلاحات اقتصادی در دولت آقای هاشمی‌رفسنجانی، اصلاحات فرهنگی در جریان روشنفکری متدین و اصلاحات سیاسی و اجتماعی در انتخابات مجلس پنجم شروع شد و در واقع دوم خردادماه ۱۳۷۶ نه آغاز اصلاحات که اوج اصلاحات سیاسی و عصاره‌ی اجتماعی همه تلاش‌هایی بود که روشنفکران، اقتصاددانان و سیاستمداران قبل از دوم خرداد انجام داده بودند. تلاش‌های گروهی از سیاستمداران چپ مسلمان در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و نیز نشریاتی مانند سلام، عصر ما، ایران فردا و کیان همه در این دوران رخ داد. اما کارگزاران با شکستن فضای سرد تحریم انتخابات مجلس پنجم و پیروزی نسبی در آن توانست بسترساز دوم خرداد ۱۳۷۶ شود.

وی همچنین گفت: چگونه می‌توان تشکیلاتی از بنیان‌گذاران اصلاح‌طلبی سیاسی را به عبور از اصلاح‌طلبی متهم کرد؟ کارگزاران سازندگی ایران به شهادت تاریخ اولین تشکیلاتی بود که به آقای سیدمحمد خاتمی پیشنهاد بازگشت به سیاست (پس از استعفا از وزارت و برای نامزدی در مجلس پنجم) را داد تا بر یأس و ناامیدی اجتماعی در جناح چپ غلبه کند و باز به شهادت تاریخ (که بخشی از آن در خاطرات آقای هاشمی از سال‌های ۷۵ و ۷۶ و نیز روایت‌های آقای خاتمی از آن دوران آمده است) بدون حمایت کارگزاران امکان پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد حداقل در سپهر سیاسی کشور وجود نداشت.

قوچانی با انتقاد از مواضع برخی اصلاح طلبان گفت: اینکه سیاستمدار تازه‌آمده‌ای، چون جناب آقای محمود صادقی، تبار کارگزاران را مستقل از اصلاح‌طلبان معرفی کند و اصلاح‌طلبی را با معیار‌های چپ‌گرایی از دست رفته و منسوخ‌شده‌ی دهه‌ی ۶۰ می‌سنجد اوج ناآگاهی تاریخی و فقر دیدگاه نظری است، اما اینکه روشنفکر برجسته‌ای مانند جناب آقای علیرضا علوی‌تبار دفاع کارگزاران سازندگی از «دین مدنی» و «الهیات سیاسی» را مقدمه‌ی «همزیستی با برخی از گرایش‌های قدرتمند سیاسی» ارزیابی کند فارغ از دقت این انتقادات نشان می‌دهد که ما در درون جبهه اصلاحات به شدت نیازمند گفت‌وگوی انتقادی هستیم.

وی در ادامه استعفای موسوی لاری را نهیبی برای عارف خواند و گفت: آیا استعفای آقای موسوی‌لاری و آرزوی ایشان برای تقویت نقش احزاب در شورای اصلاح‌طلبان هشداری به ریاست محترم شورا تلقی نمی‌شود؟ با همه‌ی احترام به ریاست دولت اصلاحات آیا وجود افراد انتصابی در شورای عالی با تلاش اصلاح‌طلبان برای تقویت نهاد‌های انتخابی تعارض ندارد؟ چرا این رجال معتبر احزابی هویت‌دار، با تبار و گفتمان و تشکیلات تشکیل نمی‌دهند؟

عضو شورای مرکزی کارگزاران با انتقاد از فرم و محتوای شورای عالی اصلاح طلبان تاکید کرد: جبهه اصلاحات در شرایط کنونی به مجمع‌الجزایری از اشخاص حقیقی، احزاب تک‌نفره، تشکیلات موازی و سازمان‌های سایه بدل شده است. پاره‌ای از این احزاب فقط برای ایجاد توازن سیاسی در جبهه اصلاحات شکل گرفته‌اند و در واقع احزاب نیابتی هستند و در حالی که پاره‌ای گرایش‌های اصلاح‌طلبانه فاقد نماینده واقعی در شورای عالی هستند برخی گرایش‌ها چند حزب در شورا را دارند! تردیدی نیست مثل همیشه «فرم» در تکوین «محتوا» نقش اساسی دارد.

وی افزود: «فرم» کنونی جبهه اصلاحات یا آن را به بی‌عملی سیاسی مانند انتخابات مجلس یازدهم سوق می‌دهد یا آن را به ابزار اعمال نظر یک جریان سیاسی خاص بدل می‌سازد. این جریان می‌تواند نام مستعار دکتر عارف برای ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ باشد یا نام مستعار طیفی که در پی تحریم انتخابات هستند و اصلاحات را مصادره کرده‌اند.

قوچانی بار دیگر طرح پارلمان اصلاحات را به اصلاح طلبان پیشنهاد داد و گفت: کارگزاران برای بازسازی جبهه اصلاحات راه‌کار عملی ارائه کرده است. طرح پارلمان اصلاحات (یا مجمع ملی اصلاح‌طلبان) که به صورت مدون و مکتوب به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ارائه شده است طرحی است که می‌تواند جبهه اصلاحات را به سازمانی متحد و منسجم در رابطه با ملت و حاکمیت بدل کند.

وی تاکید کرد: تنها و تنها پس از ۱. بازخوانی تبار اصلاحات ۲. بازیابی گفتمان اصلاحات و ۳. بازسازی تشکیلات اصلاحات است که می‌توان استراتژی اصلاح‌طلبی را پیگیری کرد. این روز‌ها همچون انتخابات مجلس هفتم (۱۳۸۲) و تالی آن انتخابات ریاست‌جمهوری هشتم (۱۳۸۴). اصلاح‌طلبان که تازه از تحریم خاموش انتخابات مجلس یازدهم فارغ شده‌اند در فکر مشارکت فعال در انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم هستند. چه آن تحریم، چه این هیجان کاذب است اگر به جمع‌بندی راهبردی بر سر تبار، گفتمان و تشکیلات اصلاحات نرسیم؛ شکستی سخت‌تر از ظهور محمود احمدی‌نژاد پیش‌روی ما خواهد بود.

سردبیر سازندگی مخاطب خود را حزب اتحاد ملت خواند و افزود: طرف گفت‌وگوی احزابی مانند کارگزاران سازندگی ایران در این میدان نه استاد محترم دانشگاه تهران دکتر محمدرضا عارف که احزاب و روشنفکران نزدیک به حزب اتحاد ملت ایران اسلامی است که باید بر سر راهبرد اصلاحات به تفسیری صادقانه و شفاف برسیم.

وی تصریح کرد: مسأله‌ی اصلاحات به تعبیر سیدمصطفی تاج‌زاده مساله و معضله‌ای دوگانه است: هم حاکمیت و هم ملت؛ و تا زمانی که نسبت اصلاحات با حاکمیت و ملت روشن نشود راه به جایی نمی‌برد. حتی اگر رئیس‌جمهور آینده اصلاح‌طلب باشد تا مرز میان اصلاح‌طلبی با فرصت‌طلبی و مرز اصلاح‌طلبی با قدرت‌طلبی روشن نشود، ملت به اصلاحات رأی نمی‌دهد و تا مرز میان «اصلاحات در حکومت» با «اصلاحات بر حکومت» روشن نشود حاکمیت به اصلاحات مجال سیاست‌ورزی نمی‌دهد.