پروین اعتصامی

پیشگام این عرصه پروین اعتصامی بود. او با زبانی تقریبا عاری از جنسیت شعر می‌گفت. جایگاهی که او به دست آورد موجب تغییر نگرش مردم به زن در ادبیات شد. البته پروین به راحتی این سد را نشکست. گرچه او حمایت بزرگانی چون ملک الشعرای بهار و دهخدا را داشت؛ اما از سیل تهمت‌ها بی نصیب نبود. می‌گفتند که اشعار او سروده بهار است. البته این خود تعریفی دیگر از این شاعر بود که شعر او را هم‌تراز با شعر بهار می‌دانستند.

اشعار پروین در مضمون گرایش به مسائلی چون ظلم، فقر، عدالت و آرمان دارد. به همین دلیل برخی پروین را از معماران تاریخ و اندیشه سیاسی ایران دانسته‌اند.

پروین از کودکی شعر می‌گفت. نخستین شعرهایش در 7 سالگی بوده که سبکی ساده و مضامینی کودکانه و تخیلی داشتند. ازجمله مناظره‌ی بین نخود و لوبیا و دیگری، سیر و پیاز است. برخی از بهترین شعرهایش را در نوجوانی سروده. این ذوق به همت پدرش شکوفا شد. او در کودکی وزن و نحوه شعرسرایی را از پدرش آموخت. بعدها در حضور ادیبانی چون علی اکبر دهخدا، ملک‌الشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و نصرالله تقوی که از دوستان پدرش بودند شعرهایش را می‌خواند.

نخستین مجموعه شعر پروین بیش از 150 قطعه، قصیده، غزل و مثنوی بود که در 30 سالگیش چاپ شد.

شعر پروین بیشتر به صورت مناظره و سوال و جواب است و طرح داستانی دارد. دیوانش شامل 70 مناظره است؛ مناظراتی میان انسان‌ها، حیوانات، گیاهان و حتی نخ و سوزن؛ و در این مناظرات از شخصیت بخشی، تخیل و تمثیل استفاده کرده است.

تعداد زیادی از اشعارش به ظلم و ستم قدرتمندان و شاهان پرداخته و مضامین سیاسی دارد. برخی به شعرش نام سیاست و اخلاق داده‌اند.

پس از مرگش قطعه‌ای با نام «این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام» یافتند که آن را بر سنگ مزارش نوشته‌اند.

با کمی مطالعه درباره پروین اعتصامی می‌توان بیشتر درباره اشعارش و زمینه‌های بروز آن خواند.

فروغ فرخزاد

forough-farokhzad-life-and-poems

بعد از پروین، فروغ حضورِ زنان را در ادبیات ایران به قوت ادامه داد. شعر فروغ زنانگی محض است. شعری که نمی‌شد آن را از نام فروغ جدا کرد و به مردان نسبت داد. فروغ با مفاهیم فلسفی، سیاسی، اجتماعی که در شعرش بود تابوهای زیادی را در مورد زن شکست و تغییر داد. در دوران فروغ ادبیات ترجمه به ایران راه یافت. فروغ با تاثیری که از شعر شاعران زن جهان گرفته بود؛ در شعر ساده نویس و نرم زبان بود. زبانی ساده و به روز که در چهارپاره‌هایش به کار رفته. در شعر او همه چیز طبیعی ست، موسیقی جز جدانشدنی شعرهایش است و در بیان صمیمت و صراحت دارد.

او در سه دفتر شعر ابتدایی «اسیر، دیوار، عصیان» مسائل را از دیدگاهی زنانه و درونی روایت می‌کند و در دو دفتر پایانی «تولدی دیگر، و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از موضعی انسانی به زندگی شخصی و محیطش می‌پردازد. دوره اول سخن از احساس می‌گوید و دروه دوم از اندیشه می‌سراید.

فروغ گرچه عمری کوتاه داشت؛ اما تنها در حوزه شعر فعال نبود. او دستی هم در سینما داشت. اشعار عاشقانه، کتابها و دیگر آثار او خبر از زندگینامه ای پر بار از فروغ فرخزاد می‌دهد.

سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی در قالب شعری غزل با زبان روز، به مسائل روز پرداخت. قوت او در استفاده از فضاسازی و تصویر در سروده‌هایش است. سیمین حضور زنان را در شعر کلاسیک محکم کرد. جایی که تا پیش از او فضایی مردانه حاکم بود. زندگی او به سه موضوع در هم آمیخته؛ غزل، سیاست و نگاه سیاسی و ترانه سرایی.

با اینکه او به ترانه نگاهی تفننی داشت؛ نمی‌توان از تصنیف‌ها و ترانه‌هایی که به جا گذاشته به آسانی گذشت. او حدود 350 ترانه سروده که تعداد زیادی از آنها را خوانندگانی مطرح اجرا کرده و ماندگار شده‌اند که می‌توانید لیست آنها را در این مطلب مشاهده نمایید.

در سال‌های اخیر یک نمونه از ترانه‌ای که در ذهن جوانان ماندگار شد و تاثیرگذار بود؛ ترانه همایون شجریان با مطلع «چرا رفتی... چرا؟ من بی‌قرارم » می‌توان نام برد. یا تصنیف «دلم گرفته ای دوست» و ...

گراناز موسوی

geranaz-mosavi-iranian-poet

شاعران زن در دهه شصت و هفتاد حضور فعال‌تر و چشمگیر‌تری داشتند.یکی از آنان که شهرت و موفقیت بیشتری داشته گراناز موسوی ست. در شعر این دوره تغییرات زیادی نسبت به قبل مشاهده می‌شود. او با مجموعه «پابرهنه تا صبح» برنده جایزه کارنامه شد. این مجموعه الگو و منشا الهام بسیاری از شاعران پس از او شد که هنوز آثار آن باقی ست.

شعری از گرانازموسوی

این جا نیمه تاریک ماه است

دستی که سیلی می‌زند

نمی داند

گاهی ماهی تُنگ

عاشق نهنگ می‌شود

بیهوده سرم داد می‌کشند

نمی‌دانند

دیگر ماهی شده‌ام

و رودخانه‌ات از من گذشته است

نمی‌خواهم بیابان‌های جهان را به تن کنم

و در سیاره‌ای که هنوز رصد نکرده‌اند

نفس بکشم...

دهه هشتاد جریانی نو به شعر وارد شد که سنت ایجاد شده در شعر که فروغ آغاز کرد را پشت سر گذاشت. شعرهایی که در عین سادگی پر هرج و مرج و بی‌قانون اند. شعرهایی که در تعریف قدیم و حتی مدرن هم نوعی ضد شعر هستند. کاری که فروغ کرد دوباره اتفاق افتاده است.