به گزارش پارس در یکی از سایتها مطلبی رو دیدم از علیرضا دبیر قهرمان ارزنده کشتی که هنگام ثبت نام برای کاندیداتوری دوره چهارم شوراهای اسلامی شهر و روستا گفته بود که سیاسیون ثبت نام نکنند و امور شهر رابه دست کاردان بسپارند.

دیدم که این مطلب را دو جور می توان خواند:

اول اینکه؛جناب آقای دبیر بعد از حضوری طولانی در ساختمان خیابان بهشت حالا به این نتیجه رسیده است که" هر که را بهر کاری ساختند. " اما بعد از مقداری تامل فهمیدم که اگر جناب دبیر به این نتیجه رسیده بود دوباره در ساختمان فرمانداری حضور پیدا نمی کرد تا بار دیگر ثبت نام کند و برای عضویت در شورای شهر کاندید شود.

اما قراءت دوم اینکه؛جناب آقای دبیر خود را کاردان دانسته و از سیاسیون نابلد! بزرگوارانه خواسته که برای شورای شهر ثبت نام نکنند تا ایشان که چندین دوره قهرمانی دارند و بارها در میادین معتبر ورزشی پرچم پر افتخار کشورمان را به اهتزاز در آورده اند پای در میدان گذارند و به اداره امور این کلان شهر بپردازند.

حال این سوال و چندین سوال دیگر در ذهن ایجاد می شود که:

برادر گرامی، قهرمان ارزنده کشور، آیا بهتر نیست برطبق ظن و گمان شما کار را به کاردان سپرد؟ آیا بهتر نیست برای اداره امور شهر آنهم شهری مثل تهران، با این پیچیدگی ها که در امور شهرسازی، معماری، معظلات فرهنگی و اجتماعی، ترافیک و راهنمایی و رانندگی، عمران و آبادانی و صد البته ورزشی دارد، کسانی وارد عرصه شوند که در این وادی حضور داشته اند؟

آیا بهتر نیست کسانی را به مردم معرفی کنیم که دارای تحصیلات و تجربه در این زمینه باشند و هنگام مواجه با هریک از معضلات و یا مشکلات مطرح شده بتوانند راهکاری ارایه دهند؟ امروز شهر تهران طبق گفته شما نیاز به کاردان دارد، کسانی که این درد را بفهمند و در جهت آن گام بردارند. اگر نگاهی به اسمی اعضای شورای قبل بیاندازیم می بینیم تعداد قابل توجهی از این عزیزان از چهره های ورزشی هستند، اگر اسامی ثبت نام کنندگان این دوره را نیز ورقی بزنیم بازهم چهره هایی چون: علیرضا دبیر، حسین رضا زاده، هادی ساعی و… را خواهیم دید. آیا این نامها و چهره ها علیرغم اینکه افتخار آفرینان این خاک و سرزمین هستند، چهره هایی کاردان در عرصه مدیریت شهری می باشند؟ ! آیا حضور ایشان در عرصه های اجتماعی، معماری، شهرسازی و… مثمر ثمر می باشد؟ شاید اگردر دوره قبل نیزاین عزیزان بر گفتار خود صادق بودند و کار را به کاردان می سپردند امروز شاهد تهرانی پویا تر و آبادتر می بودیم. شاید هنگامی که مباحثی فرهنگی و عمرانی در شورا شکل می گرفت نظراتی کارشناسی بر روی میز قرار می گرفت و تضارب آرا در جمعی تخصصی موجب پالایش و شکل گیری اندیشه ای کارآمد می شد؟ شاید هنگامی که بحث جدایی ری از تهران مطرح شد عقل جمعی می توانست با بیان ادله و محکمات علمی این داستان را جمع و اذهان را بیدار سازد. آیا صرف اینکه کسی متولد و بزرگ شده و یا ساکن ری باشد می تواند برای این معضل دلیل علمی بیاورد؟ این بزرگواران آیا حتی می توانند و یا می دانند که به کدام کتاب یا کدام قسمت یک کتابخانه باید رجوع کنند تا بتوانند در زمینه امور و مسایل شهری اسناد و مدارک جمع آوری کنند؟ ویا اینکه اصلا نیازی نمی بینند که به منابع علمی رجوع کنند؟ !

چقدر زیباتر و کاملتر است که علاوه بر افتخارات ورزشی توازن علمی و اندیشه کاربردی در جهت مدیریت شهری به کار بسته شود.

در پایان باز به این نکته بر گردیم که کار را باید به کاردان سپرد، کسانی که در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، معماری، شهرسازی و دیگر علوم اجتماعی صاحب نظر و اندیشه باشند.
به امید روزی که مردم وجامعه ما نه فقط به نام ها که به اندیشه ها چشم بدوزند.