به خدا از عمویم جدا نخواهم شد

به گزارش پارس به نقل از عقیق، عبدالله همین که شرایط را اینگونه دید، گفت: « می خواهم عمویم را یاری کنم. دوان دوان بطرف عموی بزرگوارش دوید. امام (ع) در میدان جنگ بود. حضرت زینب (س) به دنبالش آمد تا او را بازدارد. امام حسین (ع) هم فرمود: ای خواهر، عبدالله را نگهدار، مبادا آنکه در میدان بلاخیز آید و مبادا مورد هدف دشمنان قرار گیرد. ولی عبدالله همچنان اصرار داشت تا همراه عمویش باشد. او می گفت: بخدا قسم، از عمویم جدا نخواهم شد. هرچه زینب کبری (س) تلاش کرد نتوانست مانع او شود. او خود را به عمویش رساند. همین که دشمن خواست شمشیری به جان مبارک امام حسین (ع) فرود آورد، عبدالله فریاد زد: وای به حال تو. می خواهی عموی مرا بکشی. تا دشمن شمشیر خود را فرود آورد، عبدالله دست خود را جلو شمشیر دراز کرد و شمشیر دست او را قطع کرد بطوری که پوست آویزان شد. امام حسین (ع) ، عبدالله را به سینه گرفت و فرمود: ای عزیز برادر، صبر کن خداوند تو را به پدرانت ملحق گرداند. در حالی که در دامن عموی بزرگوارش بود، حرمله ملعون با تیری سه شعبه و زهر آگین گلوی مبارک او را هدف قرار داد و بشهادت رسانید.

 

مهم‏ ترین ویژگی های یاران امام حسین نسبت به سایر مسلمانان

با اندکی تأمل در زندگانی اکثر شهدای کربلا و بررسی سوابق و سیره آنان، به خصوص با دقت در رجزهایی که در میدان نبرد می‏ خواندند، به چهار صفت ممتاز در آنان دست می‏ یابیم که می‏ توان آن‏ ها را به عنوان برجسته‏ ترین امتیازات یاران اباعبدالله علیه‏ السلام از سایر مسلمانان و شیعیان آن روز نام برد. ۱. عشق وافر به امام حسین (ع) ۲. ایمان راسخ به آینده‏ ای روشن و سعادت‏ بخش۳. برخورداری از معیاری صحیح برای شناخت نفاق. ۴. دشمنی با دشمنان امام حسین علیه‏ السلام. بدون شک یکی از مهم‏ ترین ویژگی یاران اباعبدالله علیه‏ السلام، عشقشان به آن بزرگوار است. در واقع بسیاری از مسلمانان عصر امام حسین علیه‏ السلام به آن بزرگوار ارادت می‏ ورزیدند، ولی ارادت اصحاب اباعبدالله علیه‏ السلام به آن حضرت، از مرز محبت‏ های معمولی به مراتب فراتر رفته بود، به گونه‏ ای که در مقابل آن بزرگوار خود را فراموش کرده، برای یاری ایشان از جان و مال و آبروی خویش می‏ گذشتند؛ جلب رضایت آن بزرگوار، برای ایشان از همه چیز مهم تر بود. برای خشنودی ایشان بزرگ‏ ترین ایثارها را به آسانی انجام می‏ دادند.

 

پیمان دوباره اصحاب در شب عاشورا

در شب عاشورا، زمانی که امام علیه‏ السلام از آنان خواست، تاریکی شب را مرکب قرار داده او را با سپاه کوفه تنها بگذارند اصحاب سخنانی گفتند که می توانید برخی از آنها را اینجا بخوانید:

سعید بن عبدالله حنفی: « والله اگر بدانم کشته می‏ شوم سپس زنده گردیده [زنده] زنده سوزانده می‏ شوم و سپس تکه تکه می‏ گردم و این عمل هفتاد بار با من انجام می‏ شود، از شما جدا نمی‏ شوم تا در کنار شما با مرگم خدا را ملاقات کنم. »

زهیر: « والله دوست داشتم کشته می‏ شدم، سپس دوباره زنده شده، بعد کشته می‏ شدم تا جایی که هزار بار این چنین کشته می‏ شدم، تا خداوند بدین وسیله، کشته شدن را از شما و جوانان اهل‏ بیت شما دور می‏ گردانید! »

آن‏ گاه جمعی از یاران حضرت گفتند: « به خدا قسم از شما جدا نمی‏ شویم، جان‏ هایمان به فدایت با گلوها و پیشانی‏ ها و دست‏ هایمان شما را حفظ می‏ کنیم، اگر کشته شویم [به عهدمان] وفا کرده‏ ایم. »

با وفاترین یاران تاریخ

امام حسین علیه‏ السلام شب عاشورا صریحا اصحاب خود را وفادارترین مجاهدان راه خدا شمرده، فرمودند: « إنّی لا أعلم اصحابا أوفی ولاخیرا من اصحابی» ؛ من اصحابی باوفاتر و برتر از یاران خود سراغ ندارم. » طبری می‏ نویسد: وقتی اصحاب حسین دیدند دشمنان زیاد شده‏ اند و آنان نمی‏ توانند جان حسین (ع) و خودشان را حفظ کنند، برای کشته شدن پیش روی حسین بر هم سبقت می‏ گرفتند. ولی شواهد موجود نشان می‏ دهد برخی از آنان به علت نگرانی از تنهایی حضرت، در سبقت جستن در شهادت، تردید می‏ کردند. ابوثمامه صائدی بعد از ظهر عاشورا می‏ خواست به میدان برود، ولی تنهایی سیدالشهدا علیه‏ السلام سخت او را آزار می‏ داد. ازیک سو، میل به شهادت او را به میدان جهاد می‏ کشید. از دیگر سوی، عشق به اباعبدالله مانع می‏ شد که حتی چند ساعت امامش را تنها بگذارد. عاقبت تردیدش را با خود حضرت در میان گذاشت و بعد از نماز ظهر خدمت حضرت رسید و گفت: « قصد دارم به دوستان شهیدم ملحق شوم ولی فکر تنهایی شما و خانواده‏ ات مرا رنج می‏ دهد. » حضرت فرمودند: « قدم در راه شهادت بگذار، من هم بعد از ساعتی به تو ملحق خواهم شد. » با شنیدن این جمله دلش آرام گرفت و به میدان رفت.

 

برای عبدالله و عبدالرحمان پسران عروة بن حراق غفاری و سیف و مالک نیز حالتی شبیه حالت ابوثمامه رخ داد. وقتی دشمن به خیمه‏ گاه نزدیک شد، سیف بن حارث و مالک بن عبدالله سُریع به گریه افتادند. حضرت علت گریه‏ شان را جویا شدند و برای تقویت روحیه ایشان فرمودند: « به خدا امیدوارم به زودی چشمتان روش شود [یعنی با شهادت وارد بهشت شوید] . ولی آنان عرض کردند: « فدایت شویم، به خدا، برای خودمان گریه نمی‏ کنیم، به خاطر تنهایی شما می‏ گرییم؛ زیرا در محاصره قرار گرفته‏ ای و ما نمی‏ توانیم از شما دفاع کنیم. » حضرت در حقشان دعا کردند و به آنان اجازه جهاد دادند. هم چنین نافع بن هلال به حضرت گفت: « خواهی به مشرق روی کن، خواهی به مغرب، به خدا قسم ما از مقدرات الهی هرچه باشد بیم نداشته، از لقای پرودگار کراهتی نداریم، ظاهر و باطن ما همین است. »

اسامی یاران امام حسین (ع) که در کربلا به شهادت رسیدند

۱ ابو بکر بن علی (که شهادت وی با شک و تردید ذکر شده است)

۲ عمر بن علی

۳ محمد الاصغر بن علی

۴ عبد الله بن علی

۵ عباس بن علی

۶ محمد بن العباس بن علی

۷ عبد الله بن العباس بن علی

۸ عبد الله الاصغر

۹ جعفر بن علی

۱۰ عثمان بن علی

۱۱ قاسم بن حسن

۱۲ ابو بکر بن حسن

۱۳ عبد الله بن حسن

۱۴ بشر بن حسن

۱۵ علی بن الحسین الاکبر

۱۶ عبد الله الرضیع

۱۷ ابراهیم بن الحسین (این نام را ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده و تعداد دیگری نیز بدان اضافه کرده است) .

۱۸ محمد بن عبد الله بن جعفر

۱۹ عون بن عبد الله بن جعفر

۲۰ عبید الله بن عبد الله بن جعفر

۲۱ مسلم بن عقیل

۲۲ جعفر بن عقیل

۲۳ جعفر بن محمد بن عقیل (نام وی را نیز ابن شهر آشوب ذکر کرده است) .

۲۴ عبد الرحمن بن عقیل

۲۵ عبد الله الاکبر بن عقیل

۲۶ عبد الله بن مسلم بن عقیل

۲۷ عون بن مسلم بن عقیل

۲۸ محمد بن مسلم بن عقیل

۲۹ محمد بن ابی سعید بن عقیل

۳۰ احمد بن محمد الهاشمی (هر چند که در میان کتب تاریخی نامی از این شخص برده نشده و نه جزء فرزندان عباس و نه غیر او ذکری به میان نیامده اما وی را نیز ابن شهر آشوب آورده است) .

یاران امام (ع) از غیر بنی هاشم که در واقعه کربلا به شهادت رسیده‏ اند

۱ ابراهیم بن الحصین الاسدی

۲ ابو الحتوف بن الحارث الانصاری

۳ ابو عامر النهشلی

۴ ادهم بن امیه العبدی

۵ اسلم الترکی (آزاد شده حسین ع)

۶ امیة بن سعد الطایی

۷ أنس بن الحارث الکاهلی

۸ أنیس بن معقل الاصبحی

۹ بریر بن خضیر الهمدانی

۱۰ بشر بن عبد الله الحضرمی

۱۱ بکر بن حی التیمی

۱۲ جابر بن الحجاج التیمی

۱۳ جبلة بن علی الشیبانی

۱۴ جنادة بن الحارث السلمانی

۱۵ جنادة بن کعب الانصاری

۱۶ جندب بن حجیر الخولانی

۱۷ جون (آزاد شده ابی ذر)

۱۸ جوین بن مالک التمیمی

۱۹ الحارث بن امرئ القیس الکندی

۲۰ الحارث بن نبهان (آزاد شده حمزه)

۲۱ الحباب بن الحارث

۲۲ الحباب بن عامر الشعبی

۲۳ حبشی بن قاسم النهمی

۲۴ حبیب بن مظهر الاسدی

۲۵ الحجاج بن بدر السعدی

۲۶ الحجاج بن مسروق الجعفی

۲۷ الحر بن یزید الریاحی

۲۸ الحلاس بن عمرو الراسبی

۲۹ حنظلة بن اسعد اشبامی

۳۰ حنظلة بن عمرو الشیبانی

۳۱ رافع (آزاد شده مسلم الازدی)

۳۲ زاهر بن عمرو الکندی (آزاد شده عمرو بن حمق)

۳۳ زهیر بن لبشر الخثعمی

۳۴ زهیر بن سلیم الازدی

۳۵ زهیر بن القین البجلی

۳۶ زیاد بن عریب الصائدی

۳۷ سالم (آزاد شده بنی المدینه الکلبی)

۳۸ سالم (آزاد شده عامر عبدی)

۳۹ سعد بن الحارث الانصاری

۴۰ سعد (آزاد شده علی بن ابی طالب ع)

۴۱ سعد (آزاد شده عمرو بن خالد صیداوی)

۴۲ سعید بن عبد الله الحنفی

۴۳ سلمان بن مضارب البجلی

۴۴ سلیمان (آزاد شده حسین ع)

۴۵ سوار بن منعم النهمی

۴۶ سوید بن عمرو بن ابی المطاع

۴۷ سیف بن الحارث بن سریع الجابری

۴۸ سیف بن مالک العبدی

۴۹ شبیب (آزاد شده حارث جابری)

۵۰ شوذب (آزاد شده بنی شاکر)

۵۱ الضرغامة بن مالک

۵۲ عائذ بن مجمع العائذی

۵۳ عالبس بن ابی شبیب الشاکری

۵۴ عامر بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه بن لام بن عمرو بن طریف بن عمرو بن بشامة بن ذهل بن جدعان بن سعد بن قطرة بن طی

۵۵ عامر بن مسلم العبدی

۵۶ عباد بن المهاجر الجهنی

۵۷ عبد الأعلی بن یزید الکلبی

۵۸ عبد الرحمن الارحبی

۵۹ عبد الرحمن بن عبد ربه الانصاری

۶۰ عبد الرحمن بن عروة الغفاری

۶۱ عبد الرحمن بن مسعود التیمی

۶۲ عبد الله بن ابی بکر (چنان که جاحظ در کتاب الحیوان آورده وی از کسانی است که در واقعه کربلا به شهادت رسیده است)

۶۳ عهد الله بن بشر الخثعمی

۶۴ عبد الله بن عروة الغفاری

۶۵ عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبی

۶۶ عبد الله بن یزید العبدی

۶۷ عبید الله بن یزید العبدی

۶۸ عقبة بن سمعان

۶۹ عقبة بن الصلت الجهنی

۷۰ عمارة بن صلخب الازدی

۷۱ عمران بن کعب بن حارثة الاشجعی

۷۲ عمار بن حسان الطائی

۷۳ عمار بن سلامة الدالانی

۷۴ عمرو بن عبد الله الجندعی

۷۵ عمرو بن خالد الازدی

۷۶ عمرو بن خالد الصیداوی

۷۷ عمرو بن قرظة الانصاری

۷۸ عمرو بن مطاع الجعفی

۷۹ عمرو بن جنادة الانصاری

۸۰ عمرو بن ضبیعة الضبعی

۸۱ عمرو بن کعب ابو ثمامة الصائدی

۸۲ قارب (آزاد شده حسین ع)

۸۳ قاسط بن زهیر التغلبی

۸۴ القاسم بن حبیب الازدی

۸۵ کردوس التغلبی

۸۶ کنانة بن عتیق التغلبی

۸۷ مالک بن ذودان

۸۸ مالک بن عبد الله بن سریع الجابری

۸۹ مجمع الجهنی

۹۰ مجمع بن عبید الله العائذی

۹۱ محمد بن بشیر الحضرمی

۹۲ مسعود بن الحجاج التیمی

۹۳ مسلم بن عوسجه الاسدی

۹۴ مسلم بن کثیر الازدی

۹۵ مقسط بن زهیر التغلبی

۹۶ منجح (آزاد شده امام حسن ع)

۹۷ الموقع بن ثمامة الاسدی

۹۸ نافع بن هلال الجملی

۹۹ نصر (آزاد شده علی ع)

۱۰۰ النعمان بن عمرو الراسبی

۱۰۱ نعیم بن عجلان الانصاری

۱۰۲ واضح الرومی (آزاد شده حارث سلمانی)

۱۰۳ وهب بن حباب الکلبی

۱۰۴ یزید بن ثبیط العبدی

۱۰۵ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندی

۱۰۶ یزید بن مغفل الجعفی

چنانچه سی تن از بنی هاشم را به این تعداد که ذکر شد اضافه کنیم. تعداد شهدای کربلا به ۱۳۶ نفر می‏ رسد و چون قیس بن مسهر صیداوی و عبد الله بن بقطر و هانی بن عروة را نیز جزء آنها قرار دهیم تعداد آنها به ۱۳۹ نفر خواهد رسید.

روز شمار پنجم ماه محرم سال ۶۰ هجری

در این روز که مطابق با روز یکشنبه بوده است، عبیدالله بن زیاد مرادى را به دنبال شبث بن ربعى فرستاد که در دارالاماره حضور یابد، شبث بن ربعى خود را به بیمارى زده بود و مى‏ خواست که ابن زیاد او را از رفتن به کربلا معاف دارد، ولى عبیدالله بن زیاد براى او پیغام فرستاد که: مبادا از کسانى باشى که خداوند در قرآن فرموده است: « چون به مؤمنین رسند گویند: از ایمان آورندگانیم، و هنگامى که به نزد یاران خود - که همان شیاطینند - روند، اظهار دارند: ما با شماییم و مؤمنین را به سخره مى‏ گیریم» و به او خاطر نشان ساخت که اگر بر فرمان ما گردن مى‏ نهى و در اطاعت مائى، در نزد ما باید حاضر شوى.

شبث بن ربعى، شبانگاه نزد عبیدالله آمد تا رنگ گونه او را نتوان به خوبى تشخیص داد! ابن زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود نشاند و گفت: باید به کربلا روى، پس شبث قبول کرد و عبیدالله او را به همراه هزار سوار به سوى کربلا گسیل داشت. در تعداد کل لشکریانى که به همراه عمربن سعد در کربلا حضور پیدا کردند تا با امام حسین علیه‏ السلام بجنگند، اختلاف است، ولى نکته‏ اى که نباید فراموش کرد این است که تعداد نظامیان جیره خوارى که از حکومت وقت، حقوق و لباس و سلاح و لوازم جنگى دریافت مى‏ کردند سى هزار نفر بوده است.

سپس عبیدالله بن زیاد به شخصى به نام زحر بن قیس با پانصد سوار مأموریت داد که بر جسر صراه ایستاده و از حرکت کسانى که به عزم یارى امام حسین از کوفه خارج مى‏ شوند، جلوگیرى کند، فردى به نام عامر بن ابى سلامه که عازم بود براى پیوستن به امام حسین علیه‏ السلام از برابر زحربن قیس و سپاهیانش گذشت، زحر بن قیس به او گفت: من از تصمیم تو آگاهم که مى‏ خواهى حسین را یارى کنى، باز گرد! ولى عامر بن ابى سلامه بر زحرى بن قیس و سپاهش حمله ور شد و از میان سپاهیان گذشت و کسى جرأت نکرد تا او را دنبال کند. عامر خود را به کربلا رساند و به امام حسین علیه‏ السلام ملحق شد تا به درجه رفیع شهادت نائل آمد، او از اصحاب امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه‏ السلام بود که در چندین جنگ در رکاب آن حضرت شمشیر زده است.